اهمیت مشاوره قبل از ازدواج


مشاوره قبل از ازدواج

در ازدواج باید با مطالعه و براساس معیار های حقیقی؛ همسر را انتخاب کرد

 

همه خانواده ها بر این باورند که ازدواج را نباید سرسری گرفت بلکه باید با مطالعه و براساس معیار های حقیقی؛ همسر را انتخاب کرد. از همین روست که مشاوره قبل از ازدواج با یک متخصص یا یک مشاور خبره که در امور خانواده از اطلاعات امروزی برخوردار است امر مهمی به نظر می رسد.

اگر در آستانه ازدواج هستید بهتر است سری هم به دفاتر مشاوره ازدواج بزنید. این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً بامشاور معتمد مشورت کنند. بی شک زندگی مشترک افقی روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره است مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رویت و ملاحظه شود.


مشاوره قبل از ازدواج گامی در جهت زندگی بهتر
سن ازدواج عامل مهمی است که می‌توانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

اگر زوجین قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند این امر به زندگی بهتر و دوام آن کمک شایانی خواهد کرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترین نکته ای است که به افراد کمک می کند واقع بینانه به ازدواج نگاه کنند و از هرگونه احساسات غیرعقلانی بپرهیزند چراکه پایه و اساس ازدواج بر مبنای معیار های عقلانی استوار است.


جوانان بسیاری در زمان عقد یا نامزدی یا آشنایی قبل از ازدواج؛ یک زندگی ایده آل و بدون هرگونه اختلاف و درگیری را تصور می کنند و با چنین دیدگاهی بر این باورند که بین شان 100 درصد تفاهم وجود دارد، غافل از این که در نخستین مشکلی که برایشان هنگام زندگی مشترک به وجود می آید، آرمان ها و رویاهایشان به یکباره فرو می ریزد و سریع از زیر بار مسئولیت زندگی مشترک شانه خالی می کنند و تصمیم به جدایی می گیرند.


به همین لحاظ مراجعه به مشاور قبل از ازدواج روند مطلوبی در شناخت فرد مقابل و شناخت خود فرد به هنگام قرار گرفتن در چالش های دونفره را ایجاد کرده و شناختی نسبی از شرایط روحی، فکری، اجتماعی هر دو نفر به آنها داده و درصد موفقیت زندگی زیر یک سقف آنها را بیان میکند. در همین راستا مشاوران به مراجعه کنندگان خود توصیه هایی می کنند. طبیعتاً افراد به لحاظ شرایط خانوادگی و تربیت دارای فرهنگ و مسائل اخلاقی خاص هستند. بنابراین توجه به مسائل زیر هنگام ازدواج الزامی است:


1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نکنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.
2- چنانچه پدر و مادر و خانواده های وابسته، سختگیری کنند برای متقاعد کردن آنها از مشاوره ازدواج خانواده کمک بگیرید.
3- در انتخاب همسر پس از بررسی معیار های طرف مقابل، وضع خود را با وی مقایسه کنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری کنید. یعنی باید دختر یا پسر هنگام ازدواج سراغ موردی بروند که حداقل اختلافات فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و... را با خود و خانواده اش داشته باشند تا زندگی شان پایدار باقی بماند. همچنین مشاوران اختلافاتی را که ممکن است بین خانواده های داوطلبان ازدواج به وجود بیاید به آنها گوشزد می کنند و در واقع اختلافات را برای آنها ترسیم می کنند تا با چشم باز برای زندگی مشترک تصمیم بگیرند. 

 

نکات مهم قبل از ازدواج

مشاوره قبل از ازدواج دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود

 

صداقت داشتن دو طرف در حضور مشاور
مشاوره قبل از ازدواج دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود. سوالات قبل از ازدواج اگر بر اساس معیارها و شرایط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهی و اطلاعات کافی برخوردار باشد، به دو طرف کمک زیادی خواهد کرد. بنابراین دو نفری که برای مشاوره مراجعه می کنند، باید با صداقت کامل مسائل خود را با مشاور در میان بگذارند و به عبارتی تسلیم مشاور باشند و به این نکته توجه داشته باشند که مشاوران هیچ گاه توصیه به ازدواج نمی کنند، همان طور که توصیه به طلاق نمی کنند.


در واقع آن ها با استفاده از تعاریف و فرمول های علمی و بررسی مولفه های تاثیرگذار در ازدواج، مسائل پیش روی جوانان را به آنان یادآوری و درصد موفقیت یک ازدواج و ریسک های آن را گوشزد می کنند. مشاوران هیچ گاه اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار طرف مقابل نمی گذارند بلکه دو طرف را متوجه تناقض ها می کنند، بنابراین بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده کمک بگیرند.


در سالهای اخیر مشاوره قبل از ازدواج به یک فرآیند تخصصی تبدیل شده که البته در همه جای دنیا مرسوم است. اهمیت این مشاوره زمانی مشخص می شود که به این نکته توجه داشته باشیم انسان ها از یکدیگر شناخت کافی ندارند، بنابراین به منظور دستیابی به این شناخت برای ازدواج به کمک مشاور نیاز داریم.


از آنجا که  ازدواج تولد اختیاری است و فرد به اختیار خود تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیرد. بنابراین یک روانشناس خوب و مشاور حاذق می تواند به فرد در انتخاب احسن کمک کند.


چگونگی بررسی ملاکهای ازدواج سالم توسط مشاور
اگر زوجین قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند این امر به زندگی بهتر و دوام آن کمک شایانی خواهد کرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترین نکته ای است که به افراد کمک می کند واقع بینانه به ازدواج نگاه کنند و از هرگونه احساسات غیرعقلانی بپرهیزند چراکه پایه و اساس ازدواج بر مبنای معیار های عقلانی استوار است.

مشاوره قبل ازدواج در اولویت اول به روشن ساختن ملاکهایی می‌پردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی می‌شوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش می‌شود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد. 


سنجش آمادگی طرفین برای ازدواج
سن ازدواج عامل مهمی است که می‌توانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس لازم به نظر می‌رسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر می‌رسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج می‌رسند. یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد. 


قطعا موارد بی شماری هستند که یک مشاور با توجه به روحیات و خصوصیات افرادی که در مقابل او قرار میگیرند، گزینش می کند و این تست ها برای هر شخص با فرد دیگر متفاوت است. اما آنچه که نتیجه کار مشاور را در مورد همه مراجعان یکسان نشان می دهد، کمک در یک انتخاب موفق و شایسته برای تمام افرادی است که قدم در راه ازدواج گذاشته اند.

آیا بزرگتر بودن زن از شوهر دلیلی برای یک ازدواج ناموفق است؟

اختلاف سن ازدواج


این روزها ازدواج‌هایی که تا پیش از این عجیب و غریب و غیرمعقول به حساب می‌آمدند، تا حدودی عادی شده‌اند.

در گذشته امری کاملاً بدیهی بود که مردی جاافتاده با دختری کم سن و سال ازدواج کند اما عکس این، یعنی ازدواج زنانی جا افتاده با پسران بسیار جوان‌تر هرگز قاعده و عرف مقبول جامعه ما نبوده است. سؤال اینجاست که فاکتور «سن»، چقدر در انتخاب همسر می‌تواند مؤثر باشد؟ گیریم زن از شوهر بزرگتر باشد، آیا این دلیلی برای یک ازدواج ناموفق است؟ این سبک ازدواجی که این روزها در حال باب شدن است، آیا آمار روزافزون طلاق در جامعه ما را همچنان بالا نگاه خواهد داشت یا برخلاف برداشت ما، آن را پایین خواهد آورد؟

  دکتر بهزادی فرد در ابتدا با اشاره به اینکه «لزوما وقتی اجتماع موضوعی را خوب یا بد می‌داند، دلیل بر حسن یا قبح حقیقی آن نیست»، این پرسش را مطرح می‌کند که «آیا همه با فاکتور سن و مفهوم واقعی آن آشنا هستیم؟»

  سن یک عدد است

سن تنها عدد تقویمی نیست! همین که صحبت اختلاف سن در ازدواج پیش می‌آید، همه با توجه به تاریخ تولد نظر می‌دهند که دو نفر برای هم مناسب هستند یا نه؛ در حالی که روان شناسان مفهوم سن را صرفاً همان عددی نمی‌شناسند که تاریخ تولد ما را یادآور می‌شود.

دکتربهزادی فرد 4 دیدگاه برای سن تعریف می‌کند: «سن تقویمی»، «سن نشاط»، «سن رشدعقلی-عاطفی» و «سن فلسفی».

به اعتقاد این روانشناس رشد فلسفی که اغلب افراد بی‌تفاوت از کنار آن رد می‌شوند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. فردی که به سن رشد فلسفی نرسیده باشد در سال‌های پس از ازدواج در معرض خطر تعارض قرار دارد تا اندازه‌ای که حتی ممکن است از ازدواج خود کاملاً پشیمان شود. رشدفلسفی را در یک جمله ساده می‌توان خلاصه کرد: «فرد باید شناختی از فلسفه زندگی داشته باشد و بداند از زندگی چه می‌خواهد؟»

  دکتربهزادی فرد در تعریف سن نشاط می‌گوید: سن نشاط، احساسی است که فرد درباره سن خود دارد. مثلاً مردی در 40 سالگی حسی مشابه حس پسری بیست و چند ساله دارد. شرط درست بودن این احساس این است که دیگران هم دقیقاً همین نظر را داشته باشند، در زمینه سن عاطفی-عقلانی هم زمانی می‌توانیم فردی را بالغ بدانیم که وابستگی بیمارگونه و شدید به خانواده نداشته و حل مسأله را بلد باشد مثلاً هنگامی که مشکل اقتصادی به وجود آمد دنبال راه درآمد دیگری باشد و بتواند در هر زمینه‌ای در برخورد با مسائل مختلف به جای بحث و دعوا و روش‌های کودکانه، روش مذاکره را در پیش بگیرد. 

علی‌رغم اینکه نمی‌توان سن تقویمی را در زمینه ازدواج ملاک قرار دارد ولی این روانشناس پیشنهاد می‌کند که پسران در سنین بین 20 تا 30 زندگی‌شان بهتر است برای ازدواج حدود 3 تا 7 سال بزرگتر از طرف مقابل‌شان باشند. اما در سنین 30 تا 40 سالگی اصلاً اهمیتی ندارد که مرد از زن بزرگتر باشد(حتی می‌تواند برعکس هم باشد و مرد از زن کوچکتر باشد). جالب است بدانید که بر اساس آمارهای قوه قضائیه تعداد طلاق در این نوع ازدواج که زن بزرگتر از مرد بوده، اتفاقاً پایین‌تر است. پژوهش‌ها در این حوزه نشان می‌دهد، چنانچه در این دهه دختر تا حدود 5 سال بزرگتر باشد، منعی برای ازدواج وجود ندارد. البته به شرط اینکه قاعده سن نشاط و رشد عاطفی عقلانی رعایت شده باشد.

  دکتربهزادی فرد دهه 40 را دهه‌ای می‌داند که در آن اختلاف سنی در کل اهمیت ندارد، زیرا در این دهه آنچه اهمیت بالایی دارد، پختگی است. به عبارت دیگر، در این دهه، فرد از لحاظ اجتماعی، روانی و رفتاری عملکرد متناسبی دارد و هر تصمیمی که بگیرد بدون در نظر گرفتن جنسیت قابل درک است.

دنیای مطلوب 

همه دوست دارند ازدواجشان پایدار بماند و زندگی شادی داشته باشند. از این رو، اگر می‌خواهید ازدواج موفقی داشته باشید صرفاً به موضوع سن فکر نکنید.

دکتربهزادی فرد معتقد است: بخش زیادی از پیش آگاهی یک ازدواج خوب به هماهنگی دنیای مطلوب باز می‌گردد، مفهوم دنیای مطلوب خیلی ساده است اما با وجود این سادگی نباید از کنار آن راحت بگذریم.

این روانشناس ما را با چند فاکتور معمولی آشنا می‌کند که فرد با هماهنگی در آنها می‌توانند به دنیای مطلوب خود نزدیک شوند.

او می‌گوید: سبک موسیقی که زن و مرد گوش می‌دهند، سبک فیلم‌هایی که می‌بینند، نوع تفریحاتی که می‌پسندند، اهمیت بسیاری دارد. اینکه هر دو طرف مسافرت را دوست داشته باشند یا مثلاً هر دو کوهنوردی را دوست داشته باشند یا به رفتن به سینما و تئاتر و کنسرت علاقه داشته باشند یا نه، مهم است. نوع غذاهای مطلوب دونفر، هماهنگی رفت و آمد کردن با دوستان یا فامیل و... همه این‌ها شاخص‌هایی هستند که با آگاهی از آنها قبل از ازدواج می‌توانید تا حدودی از پایداری ازدواجتان و اینکه پیوندی موفق خواهد بود یا نه، خاطرجمع شوید. یادتان باشد که شما مسئول انتخاب خود هستید و می‌توانید با پیش‌بینی و پیش آگاهی، دنیای مطلوب یا نامطلوبی برای خود بسازید.

  

منبع: سلامت نیوز

بهترین وقت ازدواج

از تنهایی وحشت داشت و خوب می دانست که آرزوی پدر و مادر پیرش را تنها او می تواند برآورده سازد. ازهم سن و سالانش تقریباً تنها او مانده بود. دیگر هیچ بهانه ای نداشت، زیرا دوران سربازی اش را به اتمام رسانده بود و با درآمدی که داشت می توانست به راحتی خرج یک زندگی را بدهد. یکی از مهمترین دلایلش این بود که دلش نمی خواست اختلاف سنی اش با بچه هایش زیاد باشد. دلش می خواست مستقل شود و از طرفی از دست حرف و حدیث مردم راحت شود. به تازگی شنیده بود که اداره به متأهلها خانه یا زمین می دهد...

اینها همگی بخشی از معیارهای ناپخته اما قدرتمندی است که در جامعه امروز اصل انتخاب آگاهانه و هوشمندانه را کمرنگ کرده است. به راستی آیا می توان با قوانین از پیش تعیین شده، وارد سرنوشت و روحیات و خلقیات انسان دیگری شد؟ مگر نه این است که انسان از روحی بزرگ و نامحدود به وجود آمده است، پس چگونه می توان قوانین این روح نامحدود را با قوانین محدود و شرعی شده قیاس کرد و بر مبنای آن مهمترین و جدی ترین تصمیم زندگی را گرفت.

 

وقت ازدواج, بهانه های اشتباه برای یک انتخاب

ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن قانون و فرمول تعیین کرد و همه را وادار به رعایت این قانون کرد. بر این اساس، سن ازدواج را هم شرایط روحی و آمادگی و نیاز درونی هر فرد مشخص می کند. این که بخواهیم بدون در نظر گرفتن شرایط و آمادگی روحی و روانی، ازدواج کنیم به تبع آن باید شاهد هر گونه اتفاق و رویداد ناخوشایندی هم در زندگی مان باشیم.

 

بهانه های اشتباه برای یک انتخاب

اگر به آمار طلاق و عوامل جدایی ها توجه کنیم، می بینیم که اکثر این ازدواج های بی سرانجام با ظاهری ترین شباهت ها و یا تفاهم بر مبناهای سست و در بعضی موارد، توهمی شکل گرفته است که پس از مدت زمانی کوتاه سطح شکافته و زوجین به عمق حقیقت وجودی فرد مقابل پی خواهند برد و متأسفانه در اکثر مواقع این شناخت زمانی اتفاق می افتد که تقریباً کار از کار گذشته است.

همکلاس بودن، همکار بودن، هم رشته بودن، هم زبان و هم فرهنگ بودن، هم سطح و هم مذهب بودن، تنها رضایت داشتن خانواده ها و هزاران دلیل ریز و درشتی که همگی بر پایه ای از شرطی شدگی های ذهن بنا شده است، می تواند نمونه ای از معیارهایی باشد که تنها در سطح مانده است، اما آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که هدف نهایی از ازدواج چیست و چرا انسانها ازدواج می کنند؟

قرآن می فرماید: که ما زن و مرد را مایه آرامش هم قرار داده ایم تا در کنار هم آرامش یابند، اما اصلاً چگونه می توان به آن آرامش دست یافت؟ این آرامش در کجای زندگی یافت می شود؟

در کنار موهبت های بی انتهای خداوند، ازدواج کردن هم یکی از این نعمتهای بی شماری است که به جرأت می توان گفت، از مهمترین و اساسی ترین و حتی سرنوشت سازترین انتخابهای انسان است.

ازدواج یعنی پیوند دو روح که در دو جسم زندگی می کنند. ژرف اندیشان، ازدواج را تجربه یگانگی و یکی شدن دو فرد دانسته اند، بهتر است بگوییم یکی شدن دو روح و زمانی این آرامش به معنای حقیقی خود می رسد، که این یگانگی با تمام وجود اتفاق افتاده باشد.

یگانگی اتفاق نمی افتد جز با انتخاب هوشیارانه و همذات پنداری. اما این هوشیاری چه زمانی رخ می دهد و چگونه می توان با درایت و تیزبینی تن به ازدواج داد؟ عده ای معتقدند تا زمانی که زیر یک سقف زندگی نکنیم، نخواهیم توانست طرف مقابل را بشناسیم و دیده شده که بسیاری از زوجها زودتر از احساس نیاز به ازدواج، ازدواج کرده اند. البته منظور از نیاز، چیزی فراسوی نیازهای مادی و جسمانی شرطی شده است.

ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان تقریباً به همان آرامشی رسید که قرآن کریم از آن یاد کرده است

 

کی و چه وقت ازدواج کردن، موضوعی است که افراد زیادی از جمله روانشناسان بالینی تلاش کرده اند تا در این زمینه به یک جواب روشن و قاطع درباره سن ازدواج برسند. جوابی که برای همه کاربرد داشته باشد. چیزی شبیه یک فرمول یا معادله که بی قید و شرط برای همه یکسان باشد. حال در این میلان اصلاً فرقی نمی کند که کسی میل و نیاز به ازدواج را در خود احساس می کند و یا اینکه فردی دیگر اصلاً حس نمی کند، اما به محض اینکه سنش به فرمول معادله نزدیکتر شد، تحت فشار اطرافیان، مجبور است که تن به ازدواج بدهد و یا آنقدر ذهنش در دامهای شرطی شده گیر کرده است که در خیالات خود دچار خودفریبی می شود. اما در حقیقت ازدواج به سن و سال نیست، بلکه به حس و حال درونی است، به احساسی فرای احساسات زمینی.

 

ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان تقریباً به همان آرامشی رسید که قرآن کریم از آن یاد کرده است. زمانی که روح، آمادگی لازم را برای ازدواج کردن مشاهده کرد و این نیاز درونی آشکار شد، دیگر به هیچ قیمتی بیرون راندنی نیست؛ حتی اگر با آن بجنگی و بخواهی از فکرش رهایی یابی، زیرا دیگر جزیی از خودت است...

چه کسی می تواند بگوید که دامنه و عمق تأثیر ازدواج و گستره دگرگونی و تغییری که می تواند در زندگی افراد ایجاد کند تا چه مرزهایی کشیده می شود؟ !پس بهتر است عمیقاً مراقب و هوشیار بود. زیرا به جز خودمان هیچ کس دیگری حاضر نیست تاوان سنگین بزرگترین و جدی ترین تصمیم زندگیمان را بدهد.

 

در چه سنی باید ازدواج کرد؟

برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، سلامت روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران 18 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن 2 تا 6 سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از 20 سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.

 

معیارهای یک ازدواج موفق چیست؟

انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است

 

منبع : بیوته

 

 


پیش زمینه های موفقیت در ازدواج

بسیاری از جوانان نسل امروز برای تشکیل خانواده دچار تردید هستند. آنها نگران هستند که آیا با تشکیل خانواده می توانند خوشبخت شوند و یا اینکه ازدواج رهاوردی جز سختی و گرفتاری برای آنها نخواهد داشت.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل به وجود آمدن این تصور در میان جوانان تغییر شرایط ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج باشد. اما باید خاطر نشان کرد با وجود مشکلاتی که پیش روی ازدواج جوانان است هنوز
راهکارهایی طلایی ازدواج برای رسیدن به خوشبختی در زندگی مشترک وجود دارد.

 

خودتان را بشناسید
رضایت خانواده های دختر و پسر نقش مهمی را در عاقبت بخیری و بقای یک زندگی ایفاء می کند. در واقع ازدواج رابطه میان دو خانواده است نه رابطه یک زن و مرد. در واقع اگر خانواده ها به انجام وصلتی رضایت نداشته باشند به دلایلی مانند لجبازی، سنگ اندازی و .. می توانند باعث متلاشی شدن آن ازدواج گردند.
مهمترین فاکتور برای جوانی که قصد تشکیل زندگی خانوادگی رادارند این است که درک و شناخت دقیقی از خود داشته باشند. آنها باید بداند که از زندگی چه می خواهند و هدفشان از تشکیل خانواده چیست؟ فردی که با عدم
خودشناسی برای ازدواج اقدام می کند قطعاً نمی تواند درک درست و شناخت صحیحی نیز از همسر آینده اش داشته باشد لذا همین عدم ناهماهنگی منجر به لجبازی، درگیری و کشمکش و متاسفانه طلاق خواهد شد.

 

هدف از ازدواج
خیلی ازجوانان تحت تاثیر فشارهای خانواده ،
بالارفتن سن ازدواج ، بیرون آمدن از مشکلات و سرو سامان گرفتن تصمیم می گیرند که ازدواج کنند؛ اما هیچ کدام از این موارد نمی تواند هدف مناسبی برای ازدواج باشد. همانگونه که در قرآن آمده است هدف از خلقت زن و مرد آن است که زن و مرد در کنار یکدیگر به آرامش برسند، پس هدف از ازدواج باید رفع نیازهای درونی دختر و پسر و رسیدن به کمال باشد تا ازدواج در مسیر خوشبختی قرار گیرد.

 

باورهای اشتباه اطرافیان
بعضی از خانواده ها با باورهای اشتباهی که برای خود نهادینه کرده اند زندگی فرزندان خود را به سمت نابودی هدایت می کنند. این گونه از والدین ازدواج را درمان مناسبی برای سر به هوایی، کنار گذاشتن رفیق بازی، سر و سامان گرفتن و درمان اعتیاد و
بیماری های روانی می دانند و در واقع  ازدواج را درمانگاهی فرض می کنند که می تواند مشکلات بزرگی را حل کند، در حالی که چنین نیست و مشاهده شده است که ازدواج نتوانسته هیچ کدام از این مشکلات را حل نماید و خود مشکلی به مشکلات قبل افزوده است.

 

هم کفوی رمز موفقیت
دختر و پس که تصمیم به ازدواج دارند باید به اصل هم کفو بودن اهمیت دهند، هماهنگی از نظر اقتصادی ، فرهنگی، مذهبی و تحصیلاتی می تواند نقش اساسی در خوشبختی زوجین داشته باشد. به عنوان مثال انتخاب همسری با تحصیلات عالیه برای فردی که دیپلمه است می تواند در آینده مشکل ساز شود، البته در این میان استثناهایی نیز وجود دارد که نمی تواند این موارد را برای دیگران نیز تجویز کرد زیرا هر زندگی شرایط خاص خود را دارد.

 

بلوغ فکری ، عاطفی و اقتصادی
مهمترین فاکتور برای جوانی که قصد تشکیل زندگی خانوادگی رادارند این است که درک و شناخت دقیقی از خود داشته باشند. آنها باید بداند که از زندگی چه می خواهند و هدفشان از تشکیل خانواده چیست؟ فردی که با عدم خودشناسی برای ازدواج اقدام می کند قطعاً نمی تواند درک درست و شناخت صحیحی نیز از همسر آینده اش داشته باشد.
برای ساختن یک زندگی ایده آل رسیدن دختر و پسر جوان به بلوغ فکری ، اقتصادی و عاطفی ضروری است. اگر دخترو پسر نسبت به برقراری ارتباط اجتماعی و ابراز احساسات آشنایی نداشته باشند در برقراری تعامل متقابل با همسرشان به مشکل برخورد خواهند کرد  و یا اگر پسر جوانی نمی تواند دارای درآمد مستقلی باشد و باکمک و حمایت های خانواده  زندگی خود را پیش می برد به طور قطع مورد مناسبی برای یک ازدواج موفق نیست.

 

رضایت خانواده ها
رضایت خانواده های دختر و پسر نقش مهمی را در عاقبت بخیری و بقای یک زندگی ایفاء می کند. در واقع ازدواج رابطه میان دو خانواده است نه رابطه یک زن و مرد. در واقع اگر خانواده ها به انجام وصلتی رضایت نداشته باشند به دلایلی مانند لجبازی، سنگ اندازی و .. می توانند باعث متلاشی شدن آن ازدواج گردند. پس عدم رضایت والدین می تواند زنگ خطری باشد زوج های جوان.

 

حرف پایانی
ازدواج سرنوشت ساز ترین مرحله زندگی هر انسانی است. امروزه با افزایش
آمار طلاق شاید بتوان نتیجه گرفت ازدواج ها بر پایه درست و منطقی ساخته نمی شوند که هر نسیم کوچکی می تواند آن را متلاشی سازد. در صورتی که اگر ازدواج بر پایه اصول اولیه ، مشورت گرفتن ، فکر و منطق ساخته شود هیچ توفانی نمی تواند آن را ویران سازد.

منبع : ابرتازه ها

 

 

 

مخالفت خانواده با ازدواج هم راه حل دارد

یکی از مشکلات ازدواج جوانان مخالفت خانواده ها می باشد که گاهی این مخالفت ها بدون دلیل و منطق است و جوانان باید با روش هایی با مخالفت والدین کنار بیایند و این مشکل را برطرف کنند.



کنار آمدن با مخالفت خانواده در ازدواج و راه حل های این مورد

 

همیشه یکی از دغدغه های جوانان هنگام ازدواج مخالفت خانواده ها با ازدواج آنهاست. ازدواج امر مهمی است که باید با دقت صورت گیرد ، گاهی این مخالفت ها نشان دهنده اشتباه بودن انتخاب هاست اما اگر شما همسری متناسب با خواسته های خودتان پیدا کرده باشید، به این نتیجه برسید که با این فرد خاص در بیشتر موارد همراه و همدل هستید، در کنارش احساس آرامش می کنید، تفاوت های آشکاری ندارید و او هیچ مشکل و مسأله خاص و و نامتعارفی ندارد مخالفت خانواده با ازدواج یک آسیب اجتماعی است. در این بخش از نمناک به شما می گوییم چگونه با مخالفت خانواده در ازدواج کنار آییم.



علت مخالفت خانواده با ازدواج و روش کنار آمدن با مخالفت آنها

ازدواج و پیوند زناشویی از پسندیده ترین امور است و انجام آن بسیار توصیه شده است. در بعضی موارد ممکن است خانواده ها با ازدواج شما مخالفت کنند به این دلیل که خودشان را کاملا تصمیم گیرنده می دانند که این تفکر بسیار سنتی است و در زمان قدیم رواج بیشتری داشته است اما امروزه جوانان انتخاب همسر را حق خود می دانند و می گویند این زندگی ماست پس خودمان باید تصمیم بگیریم و اگر خانواده با این انتخاب مخالف باشند بحث و جدل و شاید هم دعوا و درگیری پیش آید.

هنگامی که خانواده ها با ازدواج فرزندشان مخالفند اما فرزندشان بر تصمیمش پا برجاست ، پدر و مادر احساس کنار گذاشته شدن می کنند ومی پندارند فرزندشان به آنها اهمیت چندانی نمی دهد و از طرف دیگر هم نگران فرزندشان هستند، این نگرانی منجر به رفتارهایی می شود که بچه ها را از پدر و مادر دور می کند و در واقع والدین به جای حل مسئله در احساسی گیر می کنند که سراسر عشق و علاقه است اما متاسفانه نتایج مثبتی برایشان ندارد.

 


دلایل مخالفت خانواده ها با ازدواج چیست؟

وقتی شما انتخاب درستی انجام داده اید اما والدینتان با انتخاب شما موافق نیستند، این اتفاق مسأله ساده ای نیست و تحمل آن بسیار سخت است چون هم در کنار فرد مورد نظرتان واقعاً خوشحال هستید با این حال همیشه چیزی روی قلبتان سنگینی می کند.

بجز زخم زبان ها یا نگاه های تند و تیز یکی از اعضای خانواده و طعنه و بی توجهی او هیچ چیز در رابطه شما به خودی خود مشکل و مسأله نیست. مخالفت خانواده ها با ازدواج فرزندان از باوری اشتباه و یک ضعف فرهنگی و فکری نشات می گیرد . این والدین فکر می کنند حق نظر دادن بر زندگی فرزندشان را دارند ونیز حق دارند برای او تعیین تکلیف کنند.

مخالفت خانواده با ازدواج یک آسیب اجتماعی است چرا که تبعاتی فراتر از محیط خانواده دارد و طرز فکری است که در موقعیت های مختلف و به شکل های گوناگون بروز پیدا می کند. اگر همسرتان با خواسته های تان مطابق است و با او مشکلی ندارید و در بیشتر موارد همراه و همدل هستید، مخالفت خانواده یک آسیب اجتماعی است.



وقتی خانواده با ازدواج مخالفند چه باید کرد؟

 

با این راهکارها می توانید با رفتارهای تهاجمی خانواده مقابله کنید و رابطه خود را حفظ کنید این راهکارها عبارتند از :

 

1.همه چیز را شخصی نکنید شاید مخالفت خانواده همسرتان با ازدواج شما ، اصلاً شخص شما نباشید و به علت وابستگی عمیقی به فرزندشان باشد. در خانواده های ایرانی وابستگی به فرزندان و احساس مالکیت رایج است . در این شرایط شاید شما فکر کنید مقصر همسرتان است اما آیا همسرتان می تواند مسئولیت فرد بالغ دیگری را به عهده بگیرد؟ اگر یکی از اعضای خانواده همسرتان با شما مخالف است و رفتار بدی دارد و توهین می کند همسرتان مقصر نیست.

 

2.برای مقابله با مخالفت خانواده همسر با ازدواجتان روش درست تعامل را پیدا کنید. برای اینکه کمتر مورد آزار آنها قرار بگیرید رفت و آمد زیادی با چنین افرادی نداشته باشید و اجازه ندهید آنها رابطه شما و همسرتان را کنترل کنند.

 

3.بیش از اندازه به آدم هایی که نمی خواهند دوستتان داشته باشند ، محبت نکنید مگر اینکه محبت های شما باعث شود موضع آنها تغییرکند.

 

4.تلخی ها و آزارهای گذشته را به مرور زمان و با تمرین و تلاش فراموش کنید زیرا بعداز مدتی ممکن است خانواده همسرتان از قضاوت های زودهنگام و بدرفتاری هایشان پشیمان بشوند.

اگر نمی توانید تلخی ها و آزارهای گذشته را فراموش کنید، آنها را نادیده بگیریدو اجازه ندهید لحظات حالتان به خاطر اتفاقات گذشته خراب شود.

 

5.اگر سطح و حجم توهین ها و بدرفتاری ها آنقدر زیاد بود که سکوت و صبوری،بی احترامی به خودتان محسوب می شد، رابطه تان را با خانواده همسرتان محدود کنید.

 

6.خود را از آنها دور نگه دارید اگر افسار زندگی تان دست آنها افتاده واگر در جزئیات زندگی تان مانند رابطه زناشویی دخالت می کنند ویا برای وقت و پول و نوع تربیت فرزندتان تعیین تکلیف می کنند و یا شما را مورد توهین و آزار جسمی قرار می دهند.

منبع : نمناک