مشاور ازدواج چه کمکی به شما می‌کند؟



 

 

مشاور ازدواج,زوج های جوان


مشاوره خانواده - این روزها کارشناس ها و روانشناس ها بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً مشاوره قبل از ازدواج معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.

 

متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.

 

عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.

 

این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.

 

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.

 

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

 

مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند

 

استقلال مالی چقدر مهم است؟

 

استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.


با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.

 

البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.

 

موضوعات مهمی مثل ازدواج و طلاق نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.


ازدواج جداً ممنوع!

 

گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.

 

مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

یک روانشناس خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟


روانشناس خوب،معرفی روانشناس خوب،ویژگی های روانشناس خوب

ویژگی های شخصیتی یک روانشناس خوب

 

یک روانشناس خوب خصوصیت هایی دارد که وی را در برابر سایر روان شناسان برجسته میکند . روان شناسی که بتواند رفتاری حرفه ای و درست داشته باشد میتواند به بهبود مراجعین خود کمک شایانی کند.

همان گونه که پیشتر گفتم روان شناسان در زمینه های مختلفی کار میکنند که درمان یکی از قسمت های آن است. خصوصیت هایی که در این نوشته می خوانید در مورد روان شناسانی است که کار درمانی انجام می‌دهند .

 

در این نوشته سعی کردم خصوصیت های یک دکتر روانشناس را بنویسم تا همکاران گرامی بدانند که چطور میتوانند یک روانشناس موفق و خوب باشند و نسبت به بهبود کار خود سعی کنند. از طرف دیگر مردم هم آگاه شوند که آیا کسی که روان درمانیشان را انجام میدهد شایستگی دارد یا نه.

  

– نشان دادن دلسوزی و هم دردی

شما بعنوان مراجع و کسی که تقاضای کمک دارید کاملاً متوجه شیوه برخورد درمانگر خود خواهید شد. شما به این نکته مهم پی خواهید برد که روان شناس شما عمیقا اظهار همدلی و هم دردی با شما دارد یا خیر. همدلی و هم دردی چیزی ورای کلمات و جملات است و در این مورد شما باید با دل و جان خود هم دردی را حس کنید.

 

یک روانشناس خوب علاوه بر دارا بودن دانش کافی در زمینه روان شناسی و قابلیت بکارگیری آن معلومات تخصصی در روند درمان، می بایست دیدی خالی از قضاوت، پیشداوری و مملو از درک و همدلی داشته باشد. این درک و همدلی باید به گونه ای باشد که مراجع به آسانی حرف ها و مشکلات خود را بیان کند و از مقاومت برای ابراز مشکلات خود بپرهیزد. در واقع یک متخصص روان شناسی می بایست روابطی عمیق ولی سالم با اشخاص برقرار کند؛ تا آن ها بستری مناسب برای بیان مشکلات شان فراهم ببینند و به وی اعتماد کنند.

 

روانشناس خوب،معرفی روانشناس خوب،ویژگی های روانشناس خوب

یک متخصص روان شناسی می بایست روابطی عمیق ولی سالم با اشخاص برقرار کند

 

- یک روانشناس باید شنونده ی خوبی باشد.

روان شناس بیش تر از آن که سخن بگوید می شنود. برای اینکه بتوانید به درمانجو یا همان مراجع خود کمک کنید اول باید به مشکلات وی پی ببرید بهترین راه شناسایی و اگاهی هم گوش دادن است. پس در برخورد با درمانجو باید سرتاپا گوش باشید. روان شناس باید یک شنونده ی فعال باشد و گفته های درمانجو را به خوبی بررسی و تحلیل کند.

 

- داشتن مهارتهای ارتباطی قدرتمند 

حل شدن مشکلات بسیاری از مراجعین در گرو حل تعارض آن ها با خانواده و اشخاص وابسته است که هیچوقت نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آن ها بیان کنند. گاهی ضروری است روان شناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن رابطه درست بین افراد خانواده، انجام دهد. در این مورد روان شناس خود باید مهارت در برقرای رابطه مؤثر را داشته باشد.

 

- برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود

خوشبختانه یا متأسفانه موقع برخورد با روان شناس، نظر مردم جامعه در درجه نخست به سلامت روانی خود روان شناس است. این کاملاً طبیعی است. چه طور میشود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و وضعیت تهاجمی دارد اعتماد کرد. رسم بر این است که روانشناسی که وارد حرفه ی درمانی می شود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد. امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران هم باشیم.

 

روانشناس خوب،معرفی روانشناس خوب،ویژگی های روانشناس خوب

روان شناس خوب توصیۀ مستقیم نمی کند

 

- رفتار و گفتار روانشناس باید سنجیده باشد.

روان شناس باید فن بیان خوب داشته باشد و بتواند مراجع را بسوی خود جذب کند. درصورتی که مراجع با روانشناس حس راحتی کند روند درمان و کیفیت گفتگو بهبود می یابد. فن بیان مهارتی است که یک روانشناس خوب باید به خوبی آن را بیاموزند. به یاد بسپارند اصلاً درمانجو یک جلسه ی خشک و بی روح را دوست ندارد. یک روان شناس خوب کسی است که اعتماد به نفس دارد و شایستگی خود را در رفتار و گفتارش آشکار میکند .

 

- روان شناس باید رازنگهدار باشد.

رازداری را میتوان برجسته ترین خصوصیت یک روانشناس بالینی خوب دانست. روانشناس هیچوقت گفته ها و رازهای درمانجوی را برای افراد دیگر اشکار نمی کند. آن چه در اتاق روانشناس گفته و شنیده میشود همان جا می ماند و از اتاق بیرون نمی رود. پس چنانچه کسی پیش روانشناس برود و بگوید به همسرش خیانت کرده یا سرقت کرده نباید نگران باشد زیرا روانشناس رازنگهدار خواهد بود. تنها زمانی روانشناس گفته های مراجع را برای سایرین بیان میکند که یک مرجع قضایی مثل دادگاه برای روشن شدن یک پرونده مثل قتل به گفته ها احتیاج داشته باشد. من بر این باورم که روان شناسان در جلسه ی روان درمانی از کشیشانی که اقرار به گناهان را می شنوند هم رازدارتر هستند!

 

- روان شناس خوب مهارت های بین فردی خوبی دارد.

نخستین و واضح و روشن ترین مهارتی که هر روانشناسی باید داشته باشد این است که بتواند با سایرین به خوبی رابطه برقرار کند. وی به احساسات و افکار سایرین توجه میکند و با مراجع خود گرم و دوستانه برخورد میکند و در جلسه درمان بر مراجع تمرکز میکند نه خود.

 

- روان شناس خوب مدام به دنبال افزایش دانش و توانایی خود است.

علم روانشناسی مثل دیگر علوم هر روز شاهد پیشرفت های جدیدی است به همین علت هر روانشناسی باید خود را ملزم به مطالعه و اموزش مستمر برای ارتقای توانایی ها و مهارت های خود کند. پس باید به توانایی های افرادی که خود را عالم و همه چیزدان می دانند تردید کرد .

 

روانشناس خوب،معرفی روانشناس خوب،ویژگی های روانشناس خوب

یک روانشناس باید شنونده ی خوبی باشد

 

- روان شناس خوب هدف های درمانی مشترکی را انتخاب میکند .

یکی از مهم ترین خصوصیت های یک روان شناس کارامد این است که با همکاری مراجع خود اهداف درمانی مشخصی را تعیین و برای دستیابی به آنها سعی کند. به عبارت دیگر، شما میدانید  که قرار است در جلسات مشاوره چه هدف هایی دنبال شوند.

 

- روان شناس خوب توصیۀ مستقیم نمی کند.

یک روان شناس خوب در مشاوره روانشناسی به شما توصیه مستقیم نمی کند( مگر در وضعیت اضطراری) و سعی میکند توانایی حل مسأله را اموزش دهد تا خودتان بتوانید مشکلتان را حل کنید.

 

وی با همکاری شما مشکل مطرح شده را تحلیل و به شما کمک میکند که بهترین انتخاب را داشته باشید ولی بجای شما انتخاب نمی کند. این ضرب المثل قدیمی در جلسات مشاوره کاربرد زیادی دارد:روان شناس خوب کسی است که به شما ماهیگیری یاد بدهد نه ماهی!

  

- روان شناس باید شکیبا و بردبار باشد.

بگذارند درمانجو هر چقدر که می خواهد سخن بگوید روانشناس باید به یاد بیاورد که  باید شنونده ی خوبی باشد برای درک مشکل مراجع و تشخیص اختلال نباید شتاب کند تعجیل کردن و کم حوصلگی را کنار بگذارد. تشخیص شتاب زده امکان دارد خطا باشد. همان گونه که میدانید بعضی از اختلالات روان شناختی نشانه های نزدیک به هم دارند پس شکیبایی رمز پیروزی است.

 

- روان شناس به دنبال درمان است نه درآمدزایی.

هر کسی برای طی کردن زندگی خود نیازمند این است که درامد داشته باشد روان شناسان هم بر پایه ی خدمات درمانی که به درمانجو می‌دهند از وی پول می گیرند. روانشناس خوب تمرکز و توجه خود را روی فرآیند درمان مراجع می گذارد نه اینکه نگاه خود را به ساعتش بیاندازد که با پایان جلسه از وی پول بخواهد.

خود هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی را بهتر بشناسیم


هیپنوتیزم,هیپنوتیزم‌درمانى

هیپنوتیزم‌درمانى اساسا روشی است برای برنامه‌ریزی مجدد در نحوه‌ی تفکر

 

خود هیپنوتیزم و هیپنوتیزم‌درمانى روش‌های موفقی در کاهش استرس و باز نمودن ذهن به ‌روی ایده‌های جدید و فرآیند‌های فکری، به‌ویژه هنگامی که با مشکلات رفتاری مانند اعتیاد‌های خاص سروکار دارید، هستند.

این مقاله بخشی از یک سری مقالات است که به تکنیک‌های تمدد اعصاب، به‌‌ویژه تکنیک‌هایی که مناسب کنترل و کاهش استرس است می پردازد. اگر درمورد میزان استرس خود یا عزیزانتان نگرانید از پزشک یا مشاور حرفه‌ای کمک بگیرید. استرس‌هایی که بدون درمان رها شوند، برای سلامت و تندرستی خطرناکند.

خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزم‌درمانى روش‌های موفقی در کاهش استرس و باز نمودن ذهن به ‌روی ایده‌های جدید و فرآیند‌های فکری، به‌ویژه هنگامی که با مشکلات رفتاری مانند اعتیاد‌های خاص سروکار دارید، هستند.

هیپنوتیزم‌درمانى اساسا روشی است برای برنامه‌ریزی مجدد در نحوه‌ی تفکر. منابع خود هیپنوتیزمی شامل سی‌دی، نوارها، mp۳ و مکتوبات فراوانی می‌شود که در دسترس هستند. پیش از استفاده از هرکدام از این ابزارها مطمئن شوید که مطالب توسط متخصصان هیپنوتیزم و افراد قابل اطمینان تهیه شده باشد. پیش از هرگونه تلاش برای خود هیپنوتیزمی این مقاله را به طور کامل بخوانید و فرآیندهای پیچیده را درک کنید.


تاریخچه‌ایی مختصری از هیپنوتیزم مدرن
پیرامون موضوع هیپنوتیزم تردیدها و بدگمانی‌های زیادی وجود دارد، به ویژه در فرهنگ‌های غربی. ریشه‌ی این شک و تردید تا حدی در این است که هیپنوتیزم را شکلی از سرگرمی تلقی می‌کنند.


فرانتس آنتون ‌مسمر، اغلب به عنوان پدر تئوری هیپنوتیزم مدرن شناخته می‌شود و احتمالا مسئول برخی از شک‌ها و تردیدهای پیرامون این موضوع است. مسمر، پزشک آلمانی، علاقه‌ی زیادی به نجوم داشت و باور داشت که نیروهایی نامرئی وجود دارند، کانالی برای انرژی، که بین همه اشیاء جهان منتقل می‌شود. این "انرژی کیهانی" از اجرام آسمانی نشآت می‌گیرد که می‌تواند تحت تاثیر رفتار دیگری، مهار ‌شود. مسمر نتیجه این انتفال انرژی را "مسمریسم" نامید آنچه که کلمه‌ی اصلی "مسمریس" را توضیح می‌دهد. اکنون ما می‌دانیم که تئوری مسمر کاملا بی‌معنی بوده، اما ایده‌هایش ممکن است همچنان روی چگونگی هیپنوتیزم و هیپنوتیزم‌درمانی که امروزه مورد توجه است، تاثیر گذار باشد.

اما امروزه هیپنوتیزم به ‌عنوان روشی برای درمان شماری از بیماری‌های شایع مانند کاهش استرس و بالطبع کاهش فشار خون، میگرن‌، اختلالات خواب و مبارزه با اعتیاد مانند ترک سیگار پذیرفته شده است. علاوه بر این، خودهیپنوتیزمی و هیپنوتیزم‌درمانى می‌تواند برای کمک به تقویت حس عزت نفس و اعتماد به‌ نفس و غلبه بر مشکلات مرتبط با آن مانند ترس از صحبت‌کردن درجمع استفاده ‌شود. امروزه هیپنوتیزم در دانشگاه تدریس می‌شود و یکی از محبوب‌ترین و شناخته‌ شده‌ترین تکنیک‌های پزشکی است.


هیپنوتیزم چگونه عمل می‌کند؟
زیگموند فروید معتقد است ذهن انسان به سه ناحیه مجزای از نظر هوشیاری تقسیم می‌‌شود: هوشیار، نیمه‌هوشیار ‌(ناخودآگاه)، ناهوشیار. اندیشیدن درمورد هر بخش از ذهن در مقیاسی عمیق می‌تواند سودمند باشد. فروید باور داشت که آگاهی ذهن بالاترین و کم عمق‌ترین بخش ذهن است و مسئول حس‌هایی است که ما مستقیما از آن‌ها آگاهیم مانند میزان استرس.

ذهن نیمه ‌هوشیار (ناخودآگاه) بیشتر اوقات زیر هوشیاری است، یعنی سطحی عمیق‌تر، از ‌این‌رو به‌آسانی دردسترس نیست و نحو‌ه‌ی احساسات ما یا واکنش‌های ما را در موقعیت‌ها و رویدادهای مشخص براساس آنچه که درگذشته از طریق تجربه آموخته‌ایم، کنترل می‌کند. همچنین عملکردهای ضروری بدن مانند تنفس را تنظیم و کنترل می‌کند.

ذهن ناهوشیار عمیق‌ترین بخش ذهن ماست که دسترسی به آن خیلی مشکل‌تر است، که شامل خاطرات و حوادث آسیب‌زاست.هیپنوتیزم منجر به یک حالت آرامش می‌شود و در بخش‌های عمیق‌تر ذهن‌ نفوذ کرده و به بازنویسی یا مجددا برنامه‌ریزی کردن ناخودآگاه ذهن می‌پردازد. خود هیپنوتیزمی از طریق تمدد اعصاب ذهنی و فیزیکی عمل کرده و به افراد اجازه می‌دهد تا از ذهن هوشیار خود بگذرند و با افکار و عقاید مثبت اما ناخودآگاه خود آشنا شود. به محض"بیداری" از حالت هیپنوتیزم، افکار و خیالات جدید در ناخودآگاه و در نهایت بر ذهن خودآگاه تاثیر گذاشته، به نوبه خود، منجر به تغییر رفتار می‌شود.

هیپنوتیزم‌درمانى مدعی یک "راه‌حل سریع" نیست و روش‌های آن به پشتکار و تمرین نیاز دارد تا ذهن ناخودآگاه برخاسته و پیام‌های جدید را بکار گیرد.


از خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزم‌درمانی استفاده کنید
موفقیت در خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزم‌درمانیِ تجویز شده مستلزم ذهنی باز است. برای انجام آن نیاز است که:

-بخواهید که هیپنوتیزم شوید.
-بیش ‌از حد دیرباور نباشید.
-از هیپنوتیزم شدن وحشت‌زده نباشید.
-فرآیندهای پیچیده را بیش از حد تجزیه و تحلیل نکنید.

همچنین باید درباره‌ی اینکه چرا می‌خواهید از خود هیپنوتیزمی بهره ببرید و چه پیام‌هایی را می‌خواهید به خودتان انتقال دهید، فکر کنید و اینکه چه افکاری را می‌خواهید در ذهن ناخودآگاه خود جای دهید. روی برخی از گفته‌های کوتاه در طی فرایند هیپنوتیزم کار کنید.

 

هیپنوتیزم مدرن,حالت هیپنوتیزم

رسیدن به یک حالت هیپنوتیزمی کمی شبیه به یک خواب است

 

گفته‌هایی از این قبیل:
خالص و صادق بودن، در غیر این صورت در دسترسی به ایده‌ها یا دست یافتن به سطح ناخودآگاه، موفق نخواهید بود.
مثبت بودن، گفته‌های شما باید ماهیتی مثبت داشته باشد.
ساده بودن، گفته‌های شما بسیار سلیس باشد و نه شامل چندین عبارت طولانی.

برخی از عبارات خود هیپنوتیزمی عبارتند از:
- برای از بین بردن استرس در محل کار می‌توانید از این جمله استفاده کنید: "من در محل کار آرام هستم."


- برای کمک به یک عادت اعتیاد آور مانند سیگار کشیدن، می‌توانید از این جمله استفاده کنید: "من غیر سیگاری هستم."


- برای کمک به کاهش عصبانیت خود قبل از یک رویداد یا سخنرانی عمومی می‌توانید این جمله را انتخاب کنید: "من یک سخنران مطمئن هستم."

به یاد داشته باشید این گفته‌ها پیام‌هایی هستند به ناخودآگاه شما، از کلمه‌ی "من" استفاده کنید، روی کارهای خاص تمرکز کنید و همیشه گفته‌های خود را به عنوان حقایق زمان حاضر بیان کنید. برای شروع روی یک یا دو عبارت متمرکز شوید، به حافظه بسپارید و در ذهن روی آن‌ها تمرکز کنید.

گام‌هایی در راستای خودهیپنوتیزمی
پیش از اینکه برای نخستین بار خود هیپنوتیزمی را امتحان کنید، درمورد آن را با یکی از نزدیکانتان صحبت کنید، زیرا برایتان سودمند است. رسیدن به یک حالت هیپنوتیزمی کمی شبیه به یک خواب است و حتی گاهی بهتر است که به دیگران بگویید که می‌خواهید بخوابید. بدین ترتیب به احتمال زیاد پریشان و مضطرب نخواهید شد، در غیر این صورت ممکن است آشفته شوید. بخشی از مرحله خود هیپنوتیزمی این است که نسبت به محیط اطرافتان کمتر آگاه خواهید بود، مانند زمانی که خواب هستید، بنابراین در موارد اضطراری نزدیکانتان قادر خواهند بود که شما را "بیدار" کنند.

۱. برای شروعِ این فرایند باید از نظر فیزیکی آرام و راحت باشید. سعی کنید از تکنیک تمدد اعصاب پایه‌ای مانند موردی که در صفحه تکنیک‌های تمدد اعصاب ذکر شده است، استفاده کنید.

2. موضوعی را بیابید که می‌توانید تصور و توجه خود را روی آن متمرکز کنید، در حالت ایده‌آل این موضوع شما را اندکی ملزم می‌کند که به دیوار و سقف مقابل خود بنگرید.

3. ذهن خود را از همه‌ی فکرها پاک کنید و تنها روی موضوع خودتان تمرکز کنید. قطعا دست یافتن به آن بسیار سخت خواهد بود، اما اجازه دهید که افکار تخلیه شوند.

4. از چشمان خود آگاه باشید، به پلک‌های خود فکر کنید که سنگین شده و به‌ آرامی بسته می‌شوند. همانطور که چشم‌های شما بسته می‌شود، روی تنفس خود تمرکز کنید، عمیق و یکسان نفس بکشید.

5. به خودتان تلقین کنید که هر گاه نفسم را بیرون می‌دهم، آرام‌تر می‌شوم. نفس کشیدنتان را آرام کنید و اجازه دهید که با هر نفس عمیق‌تر و عمیق‌تر آرام شوید.

6. از چشم ذهن خود برای تصویرسازی یک شی که حرکات آرام بالا و پایین یا مایل دارد، کمک بگیرید. شاید دسته‌ی آونگ یا زمان سنج اونگى و یا هرچیزی که نوسانی منظم، آرام و پیوسته دارد. با چشم ذهنتان، جسمی را که به عقب و جلو یا بالا و پایین در نوسان است، تجسم کنید.

7. در ذهنتان باملایمت، به‌آرامی و یکنواخت از ده شمارش کنید، بگویید من بعد از هر شماره آرام می‌شوم. "۱۰ من آرام می‌شوم"، "۹ من آرام می‌شوم" و ادامه.

8. خودتان را باور کنید و به خودتان یادآور شوید زمانی که شمارش را تمام کنم به حالت هیپنوتیزمی دست خواهم یافت.

9. هنگامی که به حالت خود هیپنوتیزمی دست‌یافتید، زمان آن است که روی گفته‌های شخصی خود که آماده کرده‌اید، تمرکز نمایید. روی هر عبارت تمرکز کنید، در چشم ذهتان تجسم کنید، در فکرتان آن را تکرار کنید. آرام و متمرکز بمانید.

10. آرام باشید و بار دیگر ذهن را پیش از اینکه از حالت هیپنوتیزمی بیرون بیاید، پاک نمایید.

11. به‌آرامی اما با انرژی فزاینده‌ای تا ۱۰ بشمارید. فرآیندی را که پیش از شمارش تا حالت هیپنوتیزم بیدار استفاده کردید را معکوس نمائید. از پیام‌هایی مثبت بین هر شماره استفاده کنید، همانطور که عدد ۱ را می‌گوئید، در ذهنتان تداعی کنید که وقتی بیدار شوم احساسی مانند یک خواب شبانه‌ی کامل خواهم داشت.

12. وقتی به ۱۰ رسیدید کاملا بیدار و به‌هوش خواهید شد! به‌آرامی به ذهن هوشیار خود اجازه دهید که به وقایع روزانه برسد و به احساس تازه شدن ادامه دهد.

هرچه بیشتر روند خود هیپنوتیزمی را تمرین و تکرار کنید، موفق‌تر خواهید شد و آسان‌تر به حالت هیپنوتیزم دست خواهید یافت.


به یاد داشته باشید هیپنوتیزم درمانی برای بسیاری از افراد موثر بوده و می‌تواند برای شما نیز موثر باشد، قدرت آن در اعتقاد و باور آن است.

چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنیم؟

درمان مشکلات روانی

درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت انجام نمی‌گیرد و این فرایند بسیار زمان‌بر است

 

درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت و سهولت انجام نمی‌گیرد و این فرایند بسیار زمان‌بر و نفس‌گیر است. فردی که طی سالیان متمادی عادات بد و رفتارهای نادرست را با خود حمل کرده و با آنها زندگی کرده است وقتی بخواهد به یکباره همه این عادات را ترک کند با مشکل مواجه می‌شود. در کنار این نمی‌توان انتظار داشت درمان درباره افرادی که مبتلا به افسردگی حاد یا حالات نزدیک به جنون هستند به‌طور کامل و محسوس صورت پذیرد.

با وجود این، درباره بسیاری از این بیماری‌ها ضرورت مداخله روانشناس یا روانپزشک و کمک گرفتن از او به‌شدت احساس می‌شود، چنانکه اگر این مداخله در زمان مشخص و با روش درست و علمی صورت نگیرد و بیماری درمان نشود نه تنها بیماری در وجود فرد برطرف نمی‌شود، بلکه رشد کرده و به بیماری‌های روانی حاد تبدیل می‌شود. با بیرشک روانشناس و استاد دانشگاه درباره زمان مراجعه به روانشناس یا روانپزشک و تفاوت این دو به گفت‌وگو نشستیم.

افراد دقیقا چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنند؟
در کشورهای پیشرفته مراجعه به روانشناس و روانپزشک امری ضروری و بدیهی است و همه افراد به آن علاقه داشته و تقریبا هر کسی برای امور مختلف زندگی خود حداقل سالی یک‌بار برای مشاوره به دکتر روانشناس مراجعه می‌کند. در کشورهای پیشرفته افراد برای تصمیمات مهم زندگی مانند تصمیم ازدواج یا مهاجرت و یا انتخاب شغل حتما به مشاور مراجعه می‌کنند و این کار یک امر بدیهی تلقی می‌شود. بر این اساس نمی‌توان گفت زمان دقیق مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک درباره مشکلات و مسائل روحی و روانی دقیقا چه زمانی است، زیرا درباره افراد مدرن و امروزی این مراجعه هر زمانی و با هر بهانه‌ای می‌تواند باشد.

به‌طور کلی باید گفت مشاوره گرفتن و مراجعه به روانپزشک اقدامی مفید و مثبت است که در بدبینانه‌ترین حالت اگر فایده‌ای برای فرد نداشته باشد ضرری هم ندارد و حتی توصیه می‌شود همه افراد هرساله علاوه‌بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز شوند تا با رجوع به یک روانشناس و یا روانپزشک بتوانند از وضعیت روانی خود مطلع شوند. مشکلات روانی هم مانند مشکلات جسمی اگر درمان نشده و به حال خود رها شوند عود کرده و به وضعیت وخیم‌تری می‌رسند. افرادی که بیماری‌های روانی حاد مانند انواع پرخاشگری‌ها یا جنون‌های رفتاری دارند یک دفعه و به صورت ناگهانی به این اختلالات مبتلا نشده‌اند. این افراد با ابتلا به بیماری‌های روانی کوچک مانند پرخاشگری‌های مقطعی یا افسردگی‌های فصلی و درمان نشدن این اختلالات به مرور زمان دچار این اختلالات حاد می‌شوند که گاه درمانی برای آن وجود ندارد.

درباره بیماری‌های روانی مانند افسردگی، وسواس یا پرخاشگری آیا هر نوع تغییر حالت یا تغییر رفتاری نیازمند مراجعه به پزشک است؟
درباره هر تغییر حالتی نیازی به مراجعه به پزشک نیست، زیرا مولفه‌های مختلفی بر رفتارها و خلقیات افراد در طول روز تاثیر می‌گذارد که حتی درباره افرادی که به پختگی شخصیت رسیده‌اند نیز این اتفاق می‌افتد. با وجود این، اگر احساس کنیم چند روزی است که خلق افسرده مان اذیتمان می‌کند یا افکارمان باعث افسردگی و تاثیر بر عملکردمان می‌شود بهتر است به یک متخصص در این زمینه مراجعه کنیم. در بسیاری از مواقع نیازمند مداخله دارویی نیستیم و مشاور می‌تواند با صحبت کردن مشکل را برطرف کند، در حالی که درباره بسیاری از مشکلات روانی ترکیبی از مشاوره و دارو می‌تواند موثر واقع شود.


چکاب روانی 


توصیه می‌شود همه افراد هرساله علاوه‌ بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز بشوند

 

درباره کدام مشکلات روانی فرد باید حتما به روانپزشک مراجعه کند و اگر به حال خودش رها شود تبعات بدی به همراه دارد؟
وقتی رفتارهای فرد با نرم عادی و آن چیزی که در جامعه رایج است و همه از آن تبعیت می‌کنند تفاوت داشته باشد تقریبا همه متوجه این تفاوت‌ها می‌شوند. برای مثال فردی که افسردگی یا پرخاشگری بی حد و مرز دارد و نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند برای هر کسی که در اطرافش وجود دارد رفتارهایش خطرناک است. در کنار این وقتی خود فرد احساس کند خلق افسرده او برایش مشکل‌ساز است و افکاری در ذهنش وجود دارد که به‌شدت منفی و خطرناک است این فرد باید خودش به سرعت به پزشک مراجعه کند. به‌طور کلی باید گفت هرقدر زودتر برای درمان مشکل روانی مراجعه کند و بیماری فرد زودتر تشخیص داده شود به همان نسبت بیماری زودتر درمان می‌شود و درباره برخی بیماری‌های روانی اگر فردی دیر مراجعه کند بیماری تبعات بد و طولانی مدتی بر جای می‌گذارد که گاهی این تبعات قابل درمان نیست. کمک‌هایی که یک متخصص به حل مشکلات روانی می‌کند بسیار درست و اصولی است و او می‌تواند به خوبی فرد بیمار را راهنمایی کند که به چه کسی مراجعه کند و چه خدماتی دریافت کند. افرادی هم وجود دارند که احساس می‌کنند در زندگی‌شان مهارت‌های لازم ارتباطی ندارند و نمی‌توانند در روابط خود موفقیت‌آمیز ظاهر شوند و همچنین افرادی که تجربیات منفی زیادی از گذشته دارند و نمی‌توانند با یادآوری آنها به زندگی عادی بپردازند و نیاز دارند که با مداخله یک روانپزشک این مشکلات را برطرف کنند.

بین روانشناس و روانپزشک چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟ آیا فردی که مشکلات روحی دارد باید بین این دو انتخاب کند یا تفاوتی ندارد که برای هر مشکل روانی به کدام‌یک مراجعه کند؟
نخستین تفاوت در روش کار روانشناسان و روانپزشکان در این است که روانشناسان روی فایل‌های ذهن افراد تاثیر گذاشته و طرح‌واره وجودی آدم‌ها را تغییر می‌دهند، این در حالی است که روانپزشکی راه دارودرمانی را پیش گرفته و به روی شیمی خون و مغز اثر می‌گذارد. تفاوت روانپزشک با روانشناس در این است که روانپزشک پزشکی است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی تخصص خود را در زمینه مسائل روانی گرفته است. کار روانپزشکان بیشتر تشخیص است و درمانی که توسط این افراد صورت می‌گیرد مبتنی بر درمان‌ دارویی است. روانشناسان بالینی بدون استفاده از دارو و درمان شیمیایی با تشخیص انواع اختلالات روانی به فرد کمک می‌کنند مشکل خود را برطرف کند.

این درمان بدون دارو عموما از طریق مشاوره روانشناسی و تمرین مهارت‌های گوناگون در موقعیت‌های مختلف زندگی صورت می‌گیرد. برای اینکه فردی بداند برای مشکلات مختلف روانی خود به کدام‌یک از این دو باید مراجعه کند، تشخیص این امر اصولا بر عهده فرد نیست و در نخستین مراجعه‌ای که فرد به هریک از این دو می‌کند خود آن روانپزشک یا مشاور تشخیص می‌دهد که مشکل فرد مورد نظر مربوط به کدام‌یک از این دو حیطه بوده و با چه روشی صورت می‌گیرد. در صورتی که درمان او نیازمند مداخله دارویی باشد خود روانشناس یا مشاور، فرد را به روانپزشک ارجاع می‌دهد در حالی که اگر فردی که بیمار به او مراجعه کرده روانپزشک باشد و مشکل فرد نیازی به دارو نداشته و بیشتر مبتنی بر گفت‌وگو درمانی باشد این پزشک فرد بیمار را به مشاور ارجاع می‌دهد تا مراحل درمان او به شکل بهتری انجام شود.

برای دانستن تفاوت روانشناس و روانپزشک باید بدانیم یک روانپزشک پیش از هر کاری یک پزشک بوده و کار او تجویز دارو است، لازم به ذکر است که روش دارو درمانی به تنهایی اثربخش نبوده و این دو شاخه مکمل هم هستند. اگر بیماران مراجعه‌کننده به روانشناسان قادر به تغییر رفتار و نگرش خود نباشند، در این وضعیت به روانپزشک ارجاع داده می‌شوند و برای رسیدن به ثبات راه دارو درمانی روی آنها انجام می‌گیرد. افراد در صورت داشتن مشکل در زمینه‌های تعلیم و تربیت، شیوه‌های صحیح تفکر و رفتار، افسردگی، رفع احساسات بد و منفی و... به روانشناس مــــراجعـــه می‌کنند. 

مدیتیشن چیست؟

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

معنی مدیتیشن

 

واژه مراقبه (مدیتیشن) از ریشه لاتین و به معنای «التیام» است. مدیتیشن یا مراقبه به معنای تمرین برای رسیدن به حالتی است که در آن فرد با نادیده گرفتن محرک های پیرامون ، خودآگاهانه و به صورت ارادی ، ذهن خویش را وا می دارد که سکوت کند و نتیجه این سکوت رسیدن به آرامش است.

مدیتیشن چیست؟


مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و... صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد روحانی و معنوی می شود.

 

هدف از مدیتیشن:

مدیتیشن می تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتی و به بهبودی بیماران کمک کند. کسانی که مدیتیشن را به صورت مرتب انجام می دهند، هم کمتر دچار اضطراب و افسردگی می شوند و هم شادمانی و رضایت بیشتری از زندگی دارند. مدیتیشن آرامش عمیقی ایجاد می کند که در آن احساس توازن و تعادل فکری خواهید کرد. دستاورد این تعادل فکری افزایش بصیرت، ارتقای افکار، و خونسردی در برخورد با مشکلات است. آرامش و خود شناسی بیشتر و پذیرش بهتر دیگران روابط اجتماعی را نیز دگرگون می کند. مدیتیشن با ایجاد شرایط رهایی از استرس می تواند به کاهش علائم بسیاری از بیماریها کمک کند.

 

فواید مدیتیشن:

ریلکس بودن و کمتر اضطراب داشتن

متمرکز بودن و کمتر پراکنده بودن

آرامتر بودن، فارغ از نگرانی‌های مداوم

کسب درک  بهتر از خودمان، زندگی‌مان و دیگران 

افزایش احساسات مثبتی مانند عشق و شفقت.

بیشتر ما خواهان ذهنی آرامتر، شفاف‌تر و شادتر هستیم. اگر مضطرب یا در حالتی منفی باشیم ، این ما را ناراحت می‌کند. این امر به صورتی نامطلوب بر سلامت ما تأثیر می‌گذارد و می تواند بر موقعیت کاری، زندگی خانوادگی و روابط دوستانه ما تأثیر بگذارد.

 

اگر ما سرشار از اضطراب یا کم حوصله‌ایم، شاید در جستجوی روشی ـ مثل مدیتیشن ـ باشیم تا به ما کمک کند. مدیتیشن به ما کمک می‌کند تا بر نقاط ضعف ناشی از احساساتمان غالب شویم بدون آنکه هیچ تأثیر منفی بر ما بگذارد.

 

لازم است که رویکردی واقعی بر مدیتیشن یا ذهن آگاهی داشته باشیم. این ابزاری است که با به‌کار گرفتن آن می‌توانیم به نتایج مثبت برسیم، البته این درمان سریع برای همه چیز نیست. هرگز با یک علت نمی‌توان به نتیجه رسید، لازم است که چندین علت و شرایط در کنار هم گرد آیند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مدیتیشن می‌تواند به ما کمک کند، البته این نتیجه با تغییر رژیم غذایی ، ورزش و دارو به‌دست خواهد آمد.  

 

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

مدیتیشن یعنی چه

 

سه نوع مختلف از ساده ترین و متداول ترین انواع حرکات در مدیتیشن پزشکی، بصورت زیر است:

۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زیر زانوی مخالفش جـمع کنـیـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره های پائینیتان را کمی بـسمت جلو خم کنید.

 

۲-  نشـسته و پـاها را صاف به سمت بیرون بگذاریـد. یعنی یک پا را زیر ران مخالفش گذاشته و پای دیـگـر را روی قوزک پای اول قرار دهید. با این کار پا درحالت استراحت قرار میگیرد. ستون فقراتتان را صاف کنید. این نیمی از حرکت لوتوس است.

 

۳-  این نوع هم شبیه بنوع اول است اما پای بالایی روی ماهیچه ساق پای دیگر قرار  می گیرد بــه جای اینکه زیر ران گذاشته شود. حتماً دراین حرکت مهره های پائینیتان را به جلو متمایل کنید.

 

تاریخچه مدیتیشن:

مدیتیشن سالهای سال است که انجام می شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهای متنوعی از تمرینات مدیتیشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبی مسیحی، تمرینات نشسته بودایی، حرکات چرخشی صوفیان، و....

گذشته از مراسمهای مذهبی متداول و زمینه های فرهنگی و هیپنوتیزم درمانی، مدیتیشن را می توان به صورت فردی برای غلبه بر استرس و درد به کار برد.

 

انواع مدیتیشن:

به طور کلی دو نوع مدیتیشن وجود دارد.

١- مدیتیشن از طریق تمرکز

٢- مدیتیشن از طریق تفکر

در مدیتیشن از طریق تمرکز فرد توجه خود را بر روی تنفس، تصویر واقعی یا خیالی، یک صدا، کلمه یا عبارتی که به آرامی یا با صدای بلند تکرار می شود (مانترا)، و یا بر حرکات مشخص مانند حرکات تای چی، یوگا ، چی کونگ متمرکز می کند. به دنبال تمرکز، نگرانی و اضطراب محو شده احساس آرامش جای آن را می گیرد. این آرامش اثرات فیزیولوژیک مفیدی بر بدن دارد.

 

در مدیتیشن از طریق تفکر، فرد از تمامی توجه خود برای آگاهی استفاده می کند. تفکر درحالت آرامش و به منظور شناخت خویشتن صورت می گیرد و آگاهی از افکار ، احساسات طبیعی، قوه ادراک و احساس به دست می آید. از این طریق سکون و آرامش ذهن ، تسلط بر خویشتن و خونسردی حاصل می شود.

 

روشهای مختلف مدیتیشن آمیزه ای از فرهنگها و مذاهب هستند ولی اساس همه آنها را این دو روش تشکیل می دهد. برای مثال می توانید ازیکی از روشهای ساده مدیتیشن پنج دقیقه ای روزانه نوشته سلن ییگر selen yeager استفاده نمائید.

 

در این روش ساده، فقط کافیست شما مکانی آرام وبدون مزاحمت پیدا کنید وبنشینید فراموش نکنید که پشت شما باید مستقیم وبدون خمیدگی(قوز)باشد دستان خود را به حالتی کاملا آرام و راحت در کنار خود قرار دهید، اجازه دهید تا چشمان شما به طرف پایین نگاه کند البته از خیره شدن به زمین خودداری نمایید وبسیار آرام وعمیق ومنظم نفس بکشید، با تمرکزو احساس سرشاراز شکر گزاری ازآفریدگار یا قدرت بی انتها ادامه دهید.

 

اگر کمی افکارشما شناور است اشکالی ندارد،اگر احساس سنگینی چشم داشتید چشمان خود را ببندید، بسیار آرام باشید واین تمرین را هر روز ادامه دهید اگر دو بار در روز این تمرین را انجام دهید و زمان آنرا به بیست دقیقه برسانید بسیار موثرتر خواهد بود.نگران نباشید به راحتی آنرا انجام خواهید داد و تاثیر شگفت انگیز آنرا خواهید دید.

 

مدیتیشن چیست,مدیتیشن, مدیتیشن یعنی چه

معنی مدیتیشن

 

مراحل مدیتیشن

 

آسودگی از شکایت های روان تنی

نوآموز در مرحله اول باید معتقد باشد که هدف او از این تمرینات چیست زیرا در صورت اعتقاد به این تمرینات نتیجه خوب حاصل می شود.

 

همانطور که در بخش ورزش و تناسب اندام نمناک گفته ایم در یک مکان یا محیطی مناسب که نه زیاد نرم باشد و نه زیاد سخت و ناهموار تمرینات را انجام دهید . خود را در کانون انرژی های مثبت که رو به قبله است قراردهید و فضا را کاملاً روحانی و معنوی کنید.

 

قرار ملاقات و کارهای خود را در محل انجام تمریناتانجام ندهید. قبل از شروع تمرین در ذهن خود زمان خاصی را برای انجام مدیتیشن تعیین کنید. تمرین زمان 15 دقیقه تا 30 دقیقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تکرار نمایید.

 

در صورت علاقه می توانید این زمان را تا یک ساعت افزایش دهید. با انجام این امور فکر و روح خود را تصفیه کنید و برای خود تصاویر تخیلی و خرافی نسازید تا بتوانید بر شادی ها و اندوه های گذرا وتعلقات پوچ غلبه نمایید.

 

مدیتیشن شمارش نفس ها

هدف اصلی مدیتیشین انجام کاری در زمانی، معین است . در این مرحله دم و بازدم خود را باید به شکل ریتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشمارید و کاملا به تنفس خود توجه کنید و اگر افکارتان پراکنده شد به آرامی به این فعالیت بازگردید.

 

اگر افکار و ادراک شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلی این تمرین منحرف شده اید بنابراین شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از یک شروع کنید . زمانی که احساس نمودید به شمارش یا هر چیز دیگر می اندیشید از مسیر اصلی منحرف شده اید پس دوباره به شمارش بازگردید .

 

زمانی که احساس نمودید تنفستان تغییر کرده یعنی دوباره از مسیر اصلی منحرف شده اید. فکر کنید آرام و راحت د رکف دریاچه ای با آبی زلال نشسته اید می دانید که حبابهای بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا می آیند .

 

احساس و درک خود را چون حبابی در فضای دریا تصور کنید که از این فضا عبور کرده و از آن خارج می شود برای کامل کردن این مرحله از پنج تا هفت یا هشت ثانیه زمان نیاز است زمانی که فکر یا احساسی در شما پدید می آید خیلی ساده آنرا می بینید تا وقتی از آب گذشته و از فضای دید شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نمایید تا الی آخر.

 

راحتی خیال

در این روش تعمق و تامل بر حرکاتی که خود به خود در جسم ایجاد می شوند ، است. در مکان یا وضعیتی راحت دستهای خود را روی سینه یا شکم بگذارید . این تمرین را می توانید به صورت نشسته روی زمین یا نشسته بر روی یک صندلی راحت انجام دهید و انگشتان خود را کاملا باز کنید تا انگشتانتان یکدیگر را لمس نکنند .

 

حرکات سینه و شکم را بید با انگشتان خود کاملا حس کنید و با قدرت بررسی کنید هرگاه احساس نمودید با استفاده از کلمات در حال تفسیر ادراک خود هستید شما از اصول مدیتیشن منحرف شده و باید به آرامی دوباره خود را به جای اصلی بازگردانید یا اگر در حرکات تنفسی خود تغییری حس کردید یا فکرتان درگیر اتفاقاتی که در درونتان شد فوراً به جای اولیه برگردید .

 

تفاوت این مدیتیشن اینگونه است که به جای چشم از انگشتان و بجای شی طبیعی از حرکات منظم جسم خود استفاده می کنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقیقه زمان اختصاص دهید و برای هفته سوم و چهارم زمان را به بیست و پنج دقیقه افزایش دهید و پس از یک ماه در صورت مفید بودن این روشرا در برنامه خود قرار دهید.

 

مدتیشن مانترا ( یا ذکر گفتن )

از نظر روانشناس بالینی بیشتر از انواع دیگر این مدتیشن مورد استفاده قرار می گیرد که در آن بصورت ذکر بارها عبارت یا جمله ای که مانترا می نامیم را به کار می بریم. در این مرحله نوآموز اینگونه تمرینات را باید زیر نظر استاد انجام دهد زیرا در صورتی که خود این کار را انجام دهد مشکلات فراوانی برای او ایجاد می شود.