هیپنوتیزمدرمانى اساسا روشی است برای برنامهریزی مجدد در نحوهی تفکر
خود هیپنوتیزم و هیپنوتیزمدرمانى روشهای موفقی در کاهش استرس و باز نمودن ذهن به روی ایدههای جدید و فرآیندهای فکری، بهویژه هنگامی که با مشکلات رفتاری مانند اعتیادهای خاص سروکار دارید، هستند.
این مقاله بخشی از یک سری مقالات است که به تکنیکهای تمدد اعصاب، بهویژه تکنیکهایی که مناسب کنترل و کاهش استرس است می پردازد. اگر درمورد میزان استرس خود یا عزیزانتان نگرانید از پزشک یا مشاور حرفهای کمک بگیرید. استرسهایی که بدون درمان رها شوند، برای سلامت و تندرستی خطرناکند.
خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزمدرمانى روشهای موفقی در کاهش استرس و باز نمودن ذهن به روی ایدههای جدید و فرآیندهای فکری، بهویژه هنگامی که با مشکلات رفتاری مانند اعتیادهای خاص سروکار دارید، هستند.
هیپنوتیزمدرمانى اساسا روشی است برای برنامهریزی مجدد در نحوهی تفکر. منابع خود هیپنوتیزمی شامل سیدی، نوارها، mp۳ و مکتوبات فراوانی میشود که در دسترس هستند. پیش از استفاده از هرکدام از این ابزارها مطمئن شوید که مطالب توسط متخصصان هیپنوتیزم و افراد قابل اطمینان تهیه شده باشد. پیش از هرگونه تلاش برای خود هیپنوتیزمی این مقاله را به طور کامل بخوانید و فرآیندهای پیچیده را درک کنید.
تاریخچهایی مختصری از هیپنوتیزم مدرن
پیرامون موضوع هیپنوتیزم تردیدها و بدگمانیهای زیادی وجود دارد، به ویژه در فرهنگهای غربی. ریشهی این شک و تردید تا حدی در این است که هیپنوتیزم را شکلی از سرگرمی تلقی میکنند.
فرانتس آنتون مسمر، اغلب به عنوان پدر تئوری هیپنوتیزم مدرن شناخته میشود و احتمالا مسئول برخی از شکها و تردیدهای پیرامون این موضوع است. مسمر، پزشک آلمانی، علاقهی زیادی به نجوم داشت و باور داشت که نیروهایی نامرئی وجود دارند، کانالی برای انرژی، که بین همه اشیاء جهان منتقل میشود. این "انرژی کیهانی" از اجرام آسمانی نشآت میگیرد که میتواند تحت تاثیر رفتار دیگری، مهار شود. مسمر نتیجه این انتفال انرژی را "مسمریسم" نامید آنچه که کلمهی اصلی "مسمریس" را توضیح میدهد. اکنون ما میدانیم که تئوری مسمر کاملا بیمعنی بوده، اما ایدههایش ممکن است همچنان روی چگونگی هیپنوتیزم و هیپنوتیزمدرمانی که امروزه مورد توجه است، تاثیر گذار باشد.
اما امروزه هیپنوتیزم به عنوان روشی برای درمان شماری از بیماریهای شایع مانند کاهش استرس و بالطبع کاهش فشار خون، میگرن، اختلالات خواب و مبارزه با اعتیاد مانند ترک سیگار پذیرفته شده است. علاوه بر این، خودهیپنوتیزمی و هیپنوتیزمدرمانى میتواند برای کمک به تقویت حس عزت نفس و اعتماد به نفس و غلبه بر مشکلات مرتبط با آن مانند ترس از صحبتکردن درجمع استفاده شود. امروزه هیپنوتیزم در دانشگاه تدریس میشود و یکی از محبوبترین و شناخته شدهترین تکنیکهای پزشکی است.
هیپنوتیزم چگونه عمل میکند؟
زیگموند فروید معتقد است ذهن انسان به سه ناحیه مجزای از نظر هوشیاری تقسیم میشود: هوشیار، نیمههوشیار (ناخودآگاه)، ناهوشیار. اندیشیدن درمورد هر بخش از ذهن در مقیاسی عمیق میتواند سودمند باشد. فروید باور داشت که آگاهی ذهن بالاترین و کم عمقترین بخش ذهن است و مسئول حسهایی است که ما مستقیما از آنها آگاهیم مانند میزان استرس.
ذهن نیمه هوشیار (ناخودآگاه) بیشتر اوقات زیر هوشیاری است، یعنی سطحی عمیقتر، از اینرو بهآسانی دردسترس نیست و نحوهی احساسات ما یا واکنشهای ما را در موقعیتها و رویدادهای مشخص براساس آنچه که درگذشته از طریق تجربه آموختهایم، کنترل میکند. همچنین عملکردهای ضروری بدن مانند تنفس را تنظیم و کنترل میکند.
ذهن ناهوشیار عمیقترین بخش ذهن ماست که دسترسی به آن خیلی مشکلتر است، که شامل خاطرات و حوادث آسیبزاست.هیپنوتیزم منجر به یک حالت آرامش میشود و در بخشهای عمیقتر ذهن نفوذ کرده و به بازنویسی یا مجددا برنامهریزی کردن ناخودآگاه ذهن میپردازد. خود هیپنوتیزمی از طریق تمدد اعصاب ذهنی و فیزیکی عمل کرده و به افراد اجازه میدهد تا از ذهن هوشیار خود بگذرند و با افکار و عقاید مثبت اما ناخودآگاه خود آشنا شود. به محض"بیداری" از حالت هیپنوتیزم، افکار و خیالات جدید در ناخودآگاه و در نهایت بر ذهن خودآگاه تاثیر گذاشته، به نوبه خود، منجر به تغییر رفتار میشود.
هیپنوتیزمدرمانى مدعی یک "راهحل سریع" نیست و روشهای آن به پشتکار و تمرین نیاز دارد تا ذهن ناخودآگاه برخاسته و پیامهای جدید را بکار گیرد.
از خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزمدرمانی استفاده کنید
موفقیت در خود هیپنوتیزمی و هیپنوتیزمدرمانیِ تجویز شده مستلزم ذهنی باز است. برای انجام آن نیاز است که:
-بخواهید که هیپنوتیزم شوید.
-بیش از حد دیرباور نباشید.
-از هیپنوتیزم شدن وحشتزده نباشید.
-فرآیندهای پیچیده را بیش از حد تجزیه و تحلیل نکنید.
همچنین باید دربارهی اینکه چرا میخواهید از خود هیپنوتیزمی بهره ببرید و چه پیامهایی را میخواهید به خودتان انتقال دهید، فکر کنید و اینکه چه افکاری را میخواهید در ذهن ناخودآگاه خود جای دهید. روی برخی از گفتههای کوتاه در طی فرایند هیپنوتیزم کار کنید.
رسیدن به یک حالت هیپنوتیزمی کمی شبیه به یک خواب است
گفتههایی از این قبیل:
خالص و صادق بودن، در غیر این صورت در دسترسی به ایدهها یا دست یافتن به سطح ناخودآگاه، موفق نخواهید بود.
مثبت بودن، گفتههای شما باید ماهیتی مثبت داشته باشد.
ساده بودن، گفتههای شما بسیار سلیس باشد و نه شامل چندین عبارت طولانی.
برخی از عبارات خود هیپنوتیزمی عبارتند از:
- برای از بین بردن استرس در محل کار میتوانید از این جمله استفاده کنید: "من در محل کار آرام هستم."
- برای کمک به یک عادت اعتیاد آور مانند سیگار کشیدن، میتوانید از این جمله استفاده کنید: "من غیر سیگاری هستم."
- برای کمک به کاهش عصبانیت خود قبل از یک رویداد یا سخنرانی عمومی میتوانید این جمله را انتخاب کنید: "من یک سخنران مطمئن هستم."
به یاد داشته باشید این گفتهها پیامهایی هستند به ناخودآگاه شما، از کلمهی "من" استفاده کنید، روی کارهای خاص تمرکز کنید و همیشه گفتههای خود را به عنوان حقایق زمان حاضر بیان کنید. برای شروع روی یک یا دو عبارت متمرکز شوید، به حافظه بسپارید و در ذهن روی آنها تمرکز کنید.
گامهایی در راستای خودهیپنوتیزمی
پیش از اینکه برای نخستین بار خود هیپنوتیزمی را امتحان کنید، درمورد آن را با یکی از نزدیکانتان صحبت کنید، زیرا برایتان سودمند است. رسیدن به یک حالت هیپنوتیزمی کمی شبیه به یک خواب است و حتی گاهی بهتر است که به دیگران بگویید که میخواهید بخوابید. بدین ترتیب به احتمال زیاد پریشان و مضطرب نخواهید شد، در غیر این صورت ممکن است آشفته شوید. بخشی از مرحله خود هیپنوتیزمی این است که نسبت به محیط اطرافتان کمتر آگاه خواهید بود، مانند زمانی که خواب هستید، بنابراین در موارد اضطراری نزدیکانتان قادر خواهند بود که شما را "بیدار" کنند.
۱. برای شروعِ این فرایند باید از نظر فیزیکی آرام و راحت باشید. سعی کنید از تکنیک تمدد اعصاب پایهای مانند موردی که در صفحه تکنیکهای تمدد اعصاب ذکر شده است، استفاده کنید.
2. موضوعی را بیابید که میتوانید تصور و توجه خود را روی آن متمرکز کنید، در حالت ایدهآل این موضوع شما را اندکی ملزم میکند که به دیوار و سقف مقابل خود بنگرید.
3. ذهن خود را از همهی فکرها پاک کنید و تنها روی موضوع خودتان تمرکز کنید. قطعا دست یافتن به آن بسیار سخت خواهد بود، اما اجازه دهید که افکار تخلیه شوند.
4. از چشمان خود آگاه باشید، به پلکهای خود فکر کنید که سنگین شده و به آرامی بسته میشوند. همانطور که چشمهای شما بسته میشود، روی تنفس خود تمرکز کنید، عمیق و یکسان نفس بکشید.
5. به خودتان تلقین کنید که هر گاه نفسم را بیرون میدهم، آرامتر میشوم. نفس کشیدنتان را آرام کنید و اجازه دهید که با هر نفس عمیقتر و عمیقتر آرام شوید.
6. از چشم ذهن خود برای تصویرسازی یک شی که حرکات آرام بالا و پایین یا مایل دارد، کمک بگیرید. شاید دستهی آونگ یا زمان سنج اونگى و یا هرچیزی که نوسانی منظم، آرام و پیوسته دارد. با چشم ذهنتان، جسمی را که به عقب و جلو یا بالا و پایین در نوسان است، تجسم کنید.
7. در ذهنتان باملایمت، بهآرامی و یکنواخت از ده شمارش کنید، بگویید من بعد از هر شماره آرام میشوم. "۱۰ من آرام میشوم"، "۹ من آرام میشوم" و ادامه.
8. خودتان را باور کنید و به خودتان یادآور شوید زمانی که شمارش را تمام کنم به حالت هیپنوتیزمی دست خواهم یافت.
9. هنگامی که به حالت خود هیپنوتیزمی دستیافتید، زمان آن است که روی گفتههای شخصی خود که آماده کردهاید، تمرکز نمایید. روی هر عبارت تمرکز کنید، در چشم ذهتان تجسم کنید، در فکرتان آن را تکرار کنید. آرام و متمرکز بمانید.
10. آرام باشید و بار دیگر ذهن را پیش از اینکه از حالت هیپنوتیزمی بیرون بیاید، پاک نمایید.
11. بهآرامی اما با انرژی فزایندهای تا ۱۰ بشمارید. فرآیندی را که پیش از شمارش تا حالت هیپنوتیزم بیدار استفاده کردید را معکوس نمائید. از پیامهایی مثبت بین هر شماره استفاده کنید، همانطور که عدد ۱ را میگوئید، در ذهنتان تداعی کنید که وقتی بیدار شوم احساسی مانند یک خواب شبانهی کامل خواهم داشت.
12. وقتی به ۱۰ رسیدید کاملا بیدار و بههوش خواهید شد! بهآرامی به ذهن هوشیار خود اجازه دهید که به وقایع روزانه برسد و به احساس تازه شدن ادامه دهد.
هرچه بیشتر روند خود هیپنوتیزمی را تمرین و تکرار کنید، موفقتر خواهید شد و آسانتر به حالت هیپنوتیزم دست خواهید یافت.
به یاد داشته باشید هیپنوتیزم درمانی برای بسیاری از افراد موثر بوده و میتواند برای شما نیز موثر باشد، قدرت آن در اعتقاد و باور آن است.
وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر است که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. واقعیت این است که وسواس فکری عملی همانند مردم آزاری و باج گیری می باشد که هر چقدر پیشرفت کند به همان نسبت خواسته هایش بیشتر خواهد بود ، به طوری که در نهایت از فرد مبتلا می خواهد که در تمام زمینه ها آن را به کار ببرد و بالاخره باعث تحقیر ، شکست و تحت کنترل در آوردن کامل فرد مبتلا می شود . برای بعضی از مبتلایان این تفکر پیش می آید که با این وضعیت ، زندگی ارزش زنده ماندن ندارد. وسواس فکری عملی اشکال بسیار مختلفی دارد و هیچ کدام از آنها مفید و سالم نیستند . در ضمن آنها همیشه درون فرد قرار نمی گیرند . وقتی آنها شروع می شوند اغلب به صورت نقاب در شکل یک دوست و حامی ظاهر می شوند .
وسواس بیماری ناعلاجی نیست بر این اساس این کتاب با رویکردی که به ما نشان می دهد که در واقع همانا بر پایه های فکری رفتاری درمانی شناختی گذاشته شده است می تواند برای کسانی که از این بیماری رنج می برند و هم برای کسانی که می خواهند آن را درمان کند ، بسیار مفید و سودمند خواهد بود.
حداقل کمک و مفید بودن این کتاب آن است که می تواند میزان اطلاعات و آگاهی شما را از پیچیدگی های مربوط به بیماری وسواس فکری عملی افزایش دهد و باعث شود که شما درک روشنی از وسواس فکری عملی داشته باشید و بدانید که اصولا وسواس فکری عملی چیست و چگونه باعث ناراحتی فرد می شود . همچنانکه خواهید خواند ، وسواس فکری عملی ریشه های عمیق در تفکر عادی و طبیعی فرد دارد . فرد بیمار یقینا بیمار روانی یا به اصطلاح دیوانه ، بد و یا خطرناک نیست ، بلکه کسی است که در دام الگوهای خاصی از تفکر و رفتار اسیر شده است. این کتاب به شما کمک خواهد کرد که بتوانید حلقه ی معیوب این بیماری را تشخیص بدهید که همین حلقه ی معیوب اساس و پایه های وجودی بیماری وسواس فکری عملی را تشکیل می دهد . وقتی شما بتوانید این بیماری را بهتر بشناسید ، آن وقت قادر خواهید بود که بدانید چگونه می توانید با آن مدارا کنید همچنین می تواند کمک موثری برای کسانی باشد که می خواهند دوره بهبود را طی کنند و از شر آن خلاص شوند . حتی اگر چنین کمکی به شما ارائه نشود ، حداقل می تواند طرح و نقشه ای به شما ارائه دهد که بتوانید با پیاده کردن آن به این سفر ادامه بدهید .
در وسواس احساس ناامنی می کنید و فکر می کنی که هر آن ممکن است آسیبی به شما برسد . به نظر می رسد که همه ی این احساس ها واقعی باشند .ولی در واقع این احساس واقعی نیستند و به هیچ وجه حقیقت ندارند . به عنوان مثال ، اگر وسواس شستن دارید ،مشکل شما کثیف بودن نیست. اگر وسواس کنترل و کنترل کردن را دارید ، مشکل شما عدم اطمینان نیست . اگر می ترسید که ممکن است به دیگران آسیب برسانید ، مشکل شما از دست دادن کنترل خود نیست ، و غیره ... در این زمینه مشکل عمده شما نگرانی در مورد آلوده بودن می باشد که علت اصلی صدمه و آسیب می باشد که می پندارید چرا دقت نکرده اید. افرادی که از ناراحتی وسواس فکری عملی رنج می برند در واقع سعی و تلاش بیش از اندازه ای برای ممانعت از در خطر بودن از خود نشان می دهند و همین مسئله باعث می شود که آنها احساس در خطر بودن خود را بی نهایت افزایش داده و بزرگ نمایند.
ترسی که به وسیله وسواس فکری عملی به وجود می آید باعث می شود که فرد مبتلا ، بیشترین تلاش خود را در تمیز و پاکیزه بودن کند و یا نهایت سعی خود را در امن بودن و یا کنترل خود به کار برد. بنابراین چنین به نظر می رسد که راه حل ، خود تبدیل به مشکل می شود ، به طوری که فرد احساس می کند قادر به کنترل کردن افکار و تردیدهای خود نیست . این امر به نظر ضد و نقیض می آید ( در حالی که چنین نیست) که وسواس فکری عملی مشکل خاصی است که افراد مبتلا به آن فکر کنند که به وسیله ی افراد دیگر مورد آزار و اذیت قرار بگیرند ، بلکه فکر می کنند دیگران آنها را بیش از اندازه حساس و شکننده می دانند . به عنوان مثال ، به نظر می رسد که عشق و محبت بیش از انداره مادران نسبت به فرزندان نوعی آزار و اذیت آنها باشد ، یا کسی که به پاکیزگی اهمیت می دهد ، به وسیله این فکر که او باعث پخش آلودگی می شود تحت شکنجه و آزار قرار می گیرد و یا حتی کسی که بیش از اندازه مراقب و حساس است که فکر می کند بیش از اندازه سر به هوا و بی قید می باشد و غیره ... . بنابراین هر چقدر فرد مبتلا به وسواس فکری عملی تلاش بکند که با افکار و ایده های وسواسی مدارا کند به همان نسبت بیشتر مضطرب و نگران خواهد شد.
علی رغم اینکه بسیاری از افراد مبتلا به وسواس فکری عملی می دانند که این ناراحتی چقدر دردناک و استرس آور است با این حال مسئله اساسی این است که آنها متوجه این امر نیستند که وسواس فکری عملی همانند آدم های دروغگو و حقه باز عمل می کند . به عنوان مثال فرد مبتلا فکر می کند که او می گوید و قول می دهد که اگر تو فقط همین یک کار کوچک را انجام بدهی آرامش پیدا خواهد کرد در حالی که همین یک کار کوچک به طور دائم تکرار و تکرار می شود.
جریان امر چنین به نظر می رسد که هر گونه مقاومت بی فایده خواهد بود و فرد تنها با انجام دادن خواسته ها ، به آرامش درونی و خوشبختی خواهد رسید و همه اینها را واقعی و حقیقی می داند . ولی حتی کسانی که همه خواسته های وسواسی را با جدیت تمام اجرا می کنند هیچ وقت به آرامش درونی و خوشحالی نمی رسند.
حقیقت این است که بعضی از افراد می توانند از خواندن کتاب های مختلف به خود درمانی بپردازند ولی این امر بدین معنی نیست که همه می توانند این کار را انجام دهند. به افراد مبتلا به وسواس فکری عملی بارها گفته می شود که خودتان می توانید خود را از شر این ناراحتی خلاص کنید . این راهنمایی سودمند و خوبی است ولی به نظر می رسد که چندان مفید و کارساز نباشد.در واقع تنها کاری که افراد مبتلا به وسواس فکری عملی، برای درمان وسواس انجام می دهند این است که می خواهند از شر آن خلاص شوند و بارها سعی کرده اند که این کار را بکنند ولی نمی دانند چگونه باید آن را انجام بدهند . این کتاب ، موقعیت ها و ابزاری را که در اختیار افراد مبتلا به وسواس فکری عملی می گذارد که آنها بتوانند خود را از شر این ناراحتی خلاص کرده و در این امر با کسانی که می خواهند به آنها کمک کنند همکاری های لازم را داشته باشند.مطمئنا یک کتاب نمی تواند تمام مشکلات مربوط در این زمینه را مطرح و یا آنها را حل نماید ، ولی به هر حال می تواند کمک کند ، هر چند این کمک ناچیز باشد.
اگر شما مبتلا به وسواس فکری عملی هستید باید هدف و سعی شما این باشد که خود را از این مشکل و ناراحتی خلاص کنید و می توانید با به کار بردن روش های ارائه شده در این کتاب آن را انجام دهید .البته به یاد داشته باشید که برای رسیدن به این هدف تنها جنگیدن با وسواس کافی نیست،بلکه شما باید در روش و شیوه ی زندگی خود تغییراتی داده و هدفها آرمان ها و امیدهای خود را مشخص کنید و بدون اینکه ترسی به خود راه دهید ، در این مسیر گام بردارید. شما باید به طور دایم با آنچه که می خواهید بجنگید و از بین ببرید در تماس باشید و به طور آگاهانه علیه آن اقدام کنید.
نویسنده:دیوید ویل،راب ویلسون
افرادی که دارای وضعیت بیماری افسردگی هستند، میتوانند حس ناراحتی، استرس، پوچی، نومیدی، درماندگی، بی ارزشی، شرمندگی یا بیقراری داشته باشند. امکان دارد آنها شوق خویش در به کاربستن فعالیت هایی که زمانی برای شان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بی اشتها و کم خوراک شوند، تمرکز خویش را از دست بدهند، در بخاطرسپردن جزئیات و تصمیم گیری دچار مشکل شوند، در رابطه خویش به مشکل برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، تصمیم آنرا داشته باشند و چه بسا خودکشی کنند. اختلال بیماری افسردگی همچنین امکان دارد سبب بیخوابی ، خواب بی اندازه ، حس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا تقلیل انرژی بدن شود.
بیماری افسردگی یکی از خصوصیت های بعضی از نشانگان روانی من جمله اختلال بیماری افسردگی اساسی است. ولی امکان دارد یک عکس العمل طبیعی نسبت به رویدادهای زندگی مثل مرگ اطرافیان، اثرات بیماری های بدنی یا عوارض جانبی مصرف برخی از داروها و درمانهای پزشکی باشد، اما تا زمانیکه این وضعیت در یک مدت زمان طولانی باقی نمانده باشد. یک تشخیص راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، بیماری افسردگی به صورت یک عادت که شخص میتواند بعنوان قسمتی از زندگی خویش تجربه کند را متمایز میکند .
بیماری افسردگی مسایل گوناگونی بهمراه دارد. به جز مسایل پزشکی و روانشناسی که بسیار رایج هست، شخص ابتلا به بیماری افسردگی خویش را در کارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و چه بسا منفور خانواده خود می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را که وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا بسوی مرگ سوق میدهد . در مورد بیماری افسردگی خبرهای خوشی هم وجود دارد :بیش تر انواع بیماری افسردگی توسط خود شخص و با کمک روانشناس قابل معالجه اند.
Depression که غالباً بیماری افسردگی بالینی، اختلال های خلق و خوی یا اختلال های عاطفی نامیده میشود ، بیمار را دچار آشفتگی فکر، آشفتگی عاطفی، تغییر خوی و بیماری های جسمانی می کند.
بیماری افسردگی بالینی، از دیدگاه عملکردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ضعیف می کند. بیماری افسردگی کبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت، ضعیف کننده هست. بیماری افسردگی یک نشانگان( Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی( Symptoms) گوناگون هست.
ملاک های تشخیص افسردگی عبارت اند از:
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیش تر ایام، تقریبا هرروز .
2- کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بیخوابی یا پرخوابی در بیشتر شب ها.
5- افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا کاهش انرژی.
7- حس بی ارزشی یا گناهکار بودن.
8- کاهش توان اندیشه کردن یا تمرکز حافظه و تصمیم گیری.
9- اندیشه کردن به مرگ( نه بیم داشتن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن، یا اقدام به خودکشی با طرحی از نزد ریخته.
داشتن دست کم پنج نشان یاد شده برای ابتلا به بیماری افسردگی کبیر کافی است و در پی آن باید به دکتر روانشناس مراجعه شود. ولی علامات مرضی یک و دو باید جز آن علامت باشند. بیماری افسردگی نمی تواند واکنش معمولی مرگ یک عزیز باشد. همه اشخاص مبتلا به بیماری افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در اشخاص گوناگون متفاوت هست.
انواع بیماری افسردگی
اقسام مختلفی از افسردگی وجود دارد ، که در ادامه تنها آن ها را نام می بریم:
بیماری افسردگی اساسی
بیماری افسردگی مزمن( dysthymia)
بیماری افسردگی دو قطبی ( اخلال دوقطبی)
بیماری افسردگی فصلی
بیماری افسردگی روانی
بیماری افسردگی بعد از زایمان
اختلال خلقی ناشی از مواد( SIMD)
عوارض بیماری افسردگی
بیماری افسردگی یک بیماری جدّی و مهم است که میتواند سبب اثرات وحشتناکی برروی شخص و خانواده ی او شود. بیماری افسردگی درمان نشده، میتواند سبب به وجود آمدن مشکلات عاطفی، رفتاری و جسمی شود. این عوارض میتوانند شامل:
اعتیاد به مخدرها و الکل
مشکلات درسی و یا کاری
مشکلات خانوادگی
گوشه گیر شدن
خودکشی
اسیب رساندن به بدن، به عنوان مثال زخم کردن خویش
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
درصورتی که اولین بیماری افسردگی قبل از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد؛
اگرنخستین بیماری افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد؛ا
گر بیماری روانی دیگری هم وجود داشته باشد؛
درصورتی که شخص نسبت به اضطراب ها یا دیگر عوامل اجتماعی اسیب پذیرتر باشد.
درصورتی که شخص از بیماری افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد؛
اگر بیماری افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد
هیپنوتیزم چیست؟
چکیده و اصل هیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه می شود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه می دهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند.هیپنوتیزم یک تغییر گورای روانیست که با تغییر در درک، تصویرسازی، تلقین پذیری و تمرکز همراه است و سوژه درجاتی از انفکاک یا جدا شدن را تجربه می کند.
باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم:
هیپنوتیزم-هنوز برخی تصور می کنند به هنگام هیپنوتیزم ، یک فرد مقتدر و ماهر به طور فعال ، فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته ، کنترل می کند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرار آمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور ، به قرن هجدهم باز می گردد که هیپنوتیزم با استفاده از " نیروهای مرموز " و مغناطیسی صورت می گرفت. هیپنوتیزور در آن عصر، انسانی با قدرت جادویی و غول آسا بود که با وسایل اهریمنی، اراده و روح انسان های دیگر را کنترل و اداره می نمود.
نظریه جدید درباره هیپنوتیزم وهیپنوتیزور با این باورهای قدیمی فاصله بسیار زیادی دارد. هم اکنون بسیاری از روان پزشکان و روان شناسان از این نظریه طرفداری می کنند که : هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایت کننده را در برقراری حالت هیپنوتیزم ایفا می کند و " کار اصلی" را در این جریان خود فرد تحت هیپنوتیزم انجام می دهد.
هیپنوتیزم شدن، نشانه ضعف روحی نیست!
همانطور که دکتر اشپیگل اظهار می دارد:
هیپنوتیزم شدن نشانه سطح بالایی از هوش و استعداد و نمایانگر قدرت و قابلیت فرد در انجام تمرکز است.
آیا همه افراد هیپنوتیزم می شوند؟
پاسخ کلی مثبت است یعنی اگر قرار باشد یک فرد را هیپنوتیزم کنند بالاخره می توان وی را با یک تکنیک خاص به خلسه فرو برد ، اگرچه ممکن است این امر وقت زیادی بگیرد و تکنیکهای متعددی را مجبور باشیم پیاده کنیم . در واقع به لحاظ تئوری همه انسانها می توانند خلسه هیپنوتیزم را تجربه کنند . اما به لحاظ عملی انسانها ابه چهار دسته کلی تقسیم می شوند :
1 – 5 % تا 10 % افراد جامعه را می توان هیپنوتیزم کرد.
2 – 30 % تا 35 % فقط خلسه سبکی را تجربهمی کنند.
3 _ حدود 30% تا 35% می توانند خلسه متوسطی را تجربه کنند.
4 – گروهی که 20 % تا 25% افراد جامعه را تشکیل داده و می توانند خلسه های عمیقی را تجربه کنند.
البته به شرایط فرهنگی جامعه عادات خاص مردمان و ... می توان انتظار داشت که فراوانی هر دسته کمی فرق می کند .
چه کسانی را می توان راحتتر هیپنوتیزم کرد ؟
افراد و گروههای زیر معمولا می توانند سریعتر و عمیقتر به خلسه روند :
الف : نوجوانان و جوانان نسبت به کودکان کم سن و افراد مسن.
ب : خانمها نسبت به آقایان راحتتر هیپنوتیزم می شوند.
ج : افرادی که تصویرسازی خوبی دارند و راحتتر رویا پردازی می کنند ، از همین رو با زیگران ، هنرمندان ، کسانی که شعر می گویند ، با موسیقی سروکار دارند و نقاشی می کشند و .... افراد مناسبی برای تجربه هیپنوتیزمند.
د : اشخاصی که کارهای ریتمیک می کنند و به لحاظ شغلی وظیفه انجام عملی مشخص را دارند.
هـ : افراد باهوش و باقدرت خلاقه و تصویرسازی بالا از یک سو و از طرف دیگر افرادی که ساده دل بوده و تلقین پذیری بالایی دارند ، در واقع افراد دو سر طیف جامعه هیپنوتیزم پذیری بالایی دارند .
و : افرادی که شخصیت وابسته یا دارند و اشخاصی که تحت تربیت آمرانه رشد کرده اند.
ز : اشخاصی که ورزشهای رزمی می کنند.
چه کسانی سخت هیپنوتیزم می شوند ؟
الف : افرادی که بدبینند و افرادی که توانایی تصویرسازی پایینی دارند . اشخاص وسواسی که به جزئیات توجه می کنند .
ب : افرادی که عادت کرده اند برای هرپدیده و موضوعی دلیلی واضح داشته باشند ، نظامیان رده بالا شطرنج بازان ، هیپنوتیزورها ، اشخاص مسن ، افرادی که هیپنوتیزور را از کودکی دیده اند و نمی توانند تصور کنند که تحت کنترل و تسلط همان طفل کوچک قبل و هیپنوتیزور فعلی درآیند مثل پدر و هیپنوتیزور عمو و دایی و ... ااختلاف سنی زیادی دارند .
ج : افرادی که بهره هوشی پایینی دارند افرادی که تختلالات روانی دارند که مانع تمرکز در آنها می شود مثل افراد مضطرب و ... که البته در این افراد با رفع حالات زمینه ای می توان شرایط را عوض کرد و فلسفه خوبی در آنها برقرار کرد .
د : چگونه می توان میزان هیپنوتیزم پذیری یک فرد را برآورد کرد ؟ با ارزیابی کلی شرایط عمومی یک سوژه به لحاظ جنس ، سن ، هوش ، شغل و ... می توان یک برآورد کلی به عمل آورد ولی تمام این مورد توضیح داده شده نسبی بوده و ممکن است یک فرد علی رغم شرایطی که دارد، بر خلاف انتظار پاسخ متضادی به تکنیکهای هیپنوتیزم بدهد.
هیپنوتیزم درمانی:
نحوه ایجاد هیپنوتیزم و امکانات درمانی آن
تعریف هیپنوتیزم درمانی-" هیپنوتیزم درمانی" یک روش درمانی است که در یک مرحله یا مراحلی از آن از هیپنوتیزم استفاده می شود.بیمار در صورت تشخیص پزشک معالجش و تمایل خودش می تواند از هیپنوتیزم در برنامه درمانش استفاده کند. برای انجام موفقیت آمیز هیپنوتیزم درمانی بیمار باید:
- ذهن خود را از کلیه افکار انحرافی خالی و پاک کند.
- به اصالت علمی هیپنوتیزم و قابلیت عملی هیپنوتیزور اعتقاد و ایمان داشته باشد.
- به اندازه کافی قدرت تمرکز و تصور داشته باشد.
- به برنامه ای که هیپنوتیزور برای درمان بیماری و یا رفع مشکل او مطرح کرده، مطمئن باشد.
در مورد و شرایط زیر هیپنوتیزم اثرات درمان کننده اثبات شده ای دارد:
- نقش هیپنوتیزم در درمان پرخوری و چاقی
-نقش هیپنوتیزم در ترک اعتیاد به دخانیات ، الکل و بسیاری از مواد مخدر
- درمان بی خوابی
- معالجه حالات اضطرابی
- درمان حالات هیجانی
- نقش هیپنوتیزم در معالجه افسردگی
- درمان ضعف و فقدان اعتماد به نفس
- نقش هیپنوتیزم در ایجاد انگیزه و امید
- درمان وسواس و رفتارهایی که فرد به صورت اجباری انجام می دهد
- درمان عادت جویدن ناخنها
- معالجه عدم قدرت درتمرکز فکری
- نقش هیپنوتیزم در درمان لکنت زبان در مواردی که نقص عضوی در کار نباشد
- نقش هیپنوتیزم در درمان حالاتی که فرد در شناخت هویت خود دچار مشکلاتی شده است
- درمان انواع ناتوانی ها و مشکلات جنسی
هیپنوتیزم درمانی می تواند به دو شکل متفاوت صورت بگیرد:
1- دگر هیپنوتیزم درمانی
در دگر هیپنوتیزم درمانی، درمانگر پس از صحبت کردن با بیمار و ایجاد آمادگی ذهنی و روحی در او، در صورت نیاز بیمار به القای خُلسه هیپنوتیزمی، او را به عمق مناسبی که برای برنامه درمانی اش مناسب باشد، می رساند و در این شرایط به هیپنوتیزم درمانی می پردازد.
هیپنوتیزم درمانی
2- خود هیپنوتیزم درمانی
در روش خود هیپنوتیزم درمانی کافی است بیمار طی 2 یا 3 جلسه ، طریقه استفاده از خود هیپنوتیزم و نحوه درمان و تلقین به خود را بیاموزد. پس از آن می تواند با روشی که یاد گرفته خودش را در خلسه هیپنوتیزمی قرار دهد و در این شرایط، به صورت ذهنی ، متن تلقین را مرور کند و یا به نوار صوتی که پس از چند دقیقه سکوت. (مدت لازم برای رسیدن او به حالت خود هیپنوتیزم) متن تلقین را پخش می کند ، گوش دهد. در این وضعیت ، بیمار بدون نیاز به مراجعات مکرر به مطب پزشک و صرف هزینه گزاف ، خودش این برنامه درمانی را انجام می دهد.
برای آموزش خود هیپنوتیزم به افراد عادی جامعه، بایستی به نکات زیر توجه شود:
1- آموزش خود هیپنوتیزم راه رسیدن سریع به حالت آرامش است.
2- کسانی که برای آموزش خود هیپنوتیزم مراجعه می کنند ، از سلامت روانی و حداقل هوش متوسط بهره مند باشند.
3- داوطلبان فراگیری خود هیپنوتیزم به این نکته توجه داشته باشند که برای رسیدن به عمق مناسبی از خلسه باید:
الف- استعداد ذاتی داشته باشند.
ب- با هیپنوتیزور همکاری لازم را بکنند.
4- باید به کسانی که مایلند خود هیپنوتیزم را بیاموزند، این نکته مهم را تذکر داد که آنها در حالت خود هیپنوتیزم بیدار و هوشیار بوده و نسبت به صداها و وقایعی که در محیطشان می گذرند، آگاهی دارند و در پایان جلسه معمولاً آنها را به یاد می آورند.
5- آموزش خود هیپنوتیزم با هوش ، قدرت خلاقیت و انگیزه داوطلب رابطه مستقیم دارد. بنابراین کسانی که عقب ماندگی ذهنی یا آشفتگی روانی دارند ، با احتمال زیاد به هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم نمی رسند.
6- کسانی که در مدی تیشن، یوگا، ریلاکس شدن و ... پیشرفت خوبی داشته اند ، خیلی سریع تر و بهتر می توانند خود هیپنوتیزم را یاد بگیرند.
7- کسانی که خود هیپنوتیزم را یاد می گیرند، هر قدرکه بیشتر تمرین کنند، هم زودتر به خُلسه هیپنوتیزم می رسند و هم عمق خلسه آنها بیشتر می شود .
شما هر طور که بخواهید ، همانطور خواهید شد! در جهان پهناور ذهن، به همان صورتی که شما فکر می کنید، نیروهای محرکه و انگیزه دهنده شما، به همان گونه سرنوشت شما را رقم خواهند زد ؛ شما به طریقی خواهید رفت که به آن باور دارید و تا موقعی که زنده هستید، اراده شما بی صدا نخواهد گشت. پس در تمام جریان زندگی خود به این کلام هوشمندانه توجه داشته باشید:
هرگونه که فکر کنم ، همان گونه زندگی خواهم کرد.