چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنیم؟

درمان مشکلات روانی

درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت انجام نمی‌گیرد و این فرایند بسیار زمان‌بر است

 

درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت و سهولت انجام نمی‌گیرد و این فرایند بسیار زمان‌بر و نفس‌گیر است. فردی که طی سالیان متمادی عادات بد و رفتارهای نادرست را با خود حمل کرده و با آنها زندگی کرده است وقتی بخواهد به یکباره همه این عادات را ترک کند با مشکل مواجه می‌شود. در کنار این نمی‌توان انتظار داشت درمان درباره افرادی که مبتلا به افسردگی حاد یا حالات نزدیک به جنون هستند به‌طور کامل و محسوس صورت پذیرد.

با وجود این، درباره بسیاری از این بیماری‌ها ضرورت مداخله روانشناس یا روانپزشک و کمک گرفتن از او به‌شدت احساس می‌شود، چنانکه اگر این مداخله در زمان مشخص و با روش درست و علمی صورت نگیرد و بیماری درمان نشود نه تنها بیماری در وجود فرد برطرف نمی‌شود، بلکه رشد کرده و به بیماری‌های روانی حاد تبدیل می‌شود. با بیرشک روانشناس و استاد دانشگاه درباره زمان مراجعه به روانشناس یا روانپزشک و تفاوت این دو به گفت‌وگو نشستیم.

افراد دقیقا چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنند؟
در کشورهای پیشرفته مراجعه به روانشناس و روانپزشک امری ضروری و بدیهی است و همه افراد به آن علاقه داشته و تقریبا هر کسی برای امور مختلف زندگی خود حداقل سالی یک‌بار برای مشاوره به دکتر روانشناس مراجعه می‌کند. در کشورهای پیشرفته افراد برای تصمیمات مهم زندگی مانند تصمیم ازدواج یا مهاجرت و یا انتخاب شغل حتما به مشاور مراجعه می‌کنند و این کار یک امر بدیهی تلقی می‌شود. بر این اساس نمی‌توان گفت زمان دقیق مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک درباره مشکلات و مسائل روحی و روانی دقیقا چه زمانی است، زیرا درباره افراد مدرن و امروزی این مراجعه هر زمانی و با هر بهانه‌ای می‌تواند باشد.

به‌طور کلی باید گفت مشاوره گرفتن و مراجعه به روانپزشک اقدامی مفید و مثبت است که در بدبینانه‌ترین حالت اگر فایده‌ای برای فرد نداشته باشد ضرری هم ندارد و حتی توصیه می‌شود همه افراد هرساله علاوه‌بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز شوند تا با رجوع به یک روانشناس و یا روانپزشک بتوانند از وضعیت روانی خود مطلع شوند. مشکلات روانی هم مانند مشکلات جسمی اگر درمان نشده و به حال خود رها شوند عود کرده و به وضعیت وخیم‌تری می‌رسند. افرادی که بیماری‌های روانی حاد مانند انواع پرخاشگری‌ها یا جنون‌های رفتاری دارند یک دفعه و به صورت ناگهانی به این اختلالات مبتلا نشده‌اند. این افراد با ابتلا به بیماری‌های روانی کوچک مانند پرخاشگری‌های مقطعی یا افسردگی‌های فصلی و درمان نشدن این اختلالات به مرور زمان دچار این اختلالات حاد می‌شوند که گاه درمانی برای آن وجود ندارد.

درباره بیماری‌های روانی مانند افسردگی، وسواس یا پرخاشگری آیا هر نوع تغییر حالت یا تغییر رفتاری نیازمند مراجعه به پزشک است؟
درباره هر تغییر حالتی نیازی به مراجعه به پزشک نیست، زیرا مولفه‌های مختلفی بر رفتارها و خلقیات افراد در طول روز تاثیر می‌گذارد که حتی درباره افرادی که به پختگی شخصیت رسیده‌اند نیز این اتفاق می‌افتد. با وجود این، اگر احساس کنیم چند روزی است که خلق افسرده مان اذیتمان می‌کند یا افکارمان باعث افسردگی و تاثیر بر عملکردمان می‌شود بهتر است به یک متخصص در این زمینه مراجعه کنیم. در بسیاری از مواقع نیازمند مداخله دارویی نیستیم و مشاور می‌تواند با صحبت کردن مشکل را برطرف کند، در حالی که درباره بسیاری از مشکلات روانی ترکیبی از مشاوره و دارو می‌تواند موثر واقع شود.


چکاب روانی 


توصیه می‌شود همه افراد هرساله علاوه‌ بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز بشوند

 

درباره کدام مشکلات روانی فرد باید حتما به روانپزشک مراجعه کند و اگر به حال خودش رها شود تبعات بدی به همراه دارد؟
وقتی رفتارهای فرد با نرم عادی و آن چیزی که در جامعه رایج است و همه از آن تبعیت می‌کنند تفاوت داشته باشد تقریبا همه متوجه این تفاوت‌ها می‌شوند. برای مثال فردی که افسردگی یا پرخاشگری بی حد و مرز دارد و نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند برای هر کسی که در اطرافش وجود دارد رفتارهایش خطرناک است. در کنار این وقتی خود فرد احساس کند خلق افسرده او برایش مشکل‌ساز است و افکاری در ذهنش وجود دارد که به‌شدت منفی و خطرناک است این فرد باید خودش به سرعت به پزشک مراجعه کند. به‌طور کلی باید گفت هرقدر زودتر برای درمان مشکل روانی مراجعه کند و بیماری فرد زودتر تشخیص داده شود به همان نسبت بیماری زودتر درمان می‌شود و درباره برخی بیماری‌های روانی اگر فردی دیر مراجعه کند بیماری تبعات بد و طولانی مدتی بر جای می‌گذارد که گاهی این تبعات قابل درمان نیست. کمک‌هایی که یک متخصص به حل مشکلات روانی می‌کند بسیار درست و اصولی است و او می‌تواند به خوبی فرد بیمار را راهنمایی کند که به چه کسی مراجعه کند و چه خدماتی دریافت کند. افرادی هم وجود دارند که احساس می‌کنند در زندگی‌شان مهارت‌های لازم ارتباطی ندارند و نمی‌توانند در روابط خود موفقیت‌آمیز ظاهر شوند و همچنین افرادی که تجربیات منفی زیادی از گذشته دارند و نمی‌توانند با یادآوری آنها به زندگی عادی بپردازند و نیاز دارند که با مداخله یک روانپزشک این مشکلات را برطرف کنند.

بین روانشناس و روانپزشک چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟ آیا فردی که مشکلات روحی دارد باید بین این دو انتخاب کند یا تفاوتی ندارد که برای هر مشکل روانی به کدام‌یک مراجعه کند؟
نخستین تفاوت در روش کار روانشناسان و روانپزشکان در این است که روانشناسان روی فایل‌های ذهن افراد تاثیر گذاشته و طرح‌واره وجودی آدم‌ها را تغییر می‌دهند، این در حالی است که روانپزشکی راه دارودرمانی را پیش گرفته و به روی شیمی خون و مغز اثر می‌گذارد. تفاوت روانپزشک با روانشناس در این است که روانپزشک پزشکی است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی تخصص خود را در زمینه مسائل روانی گرفته است. کار روانپزشکان بیشتر تشخیص است و درمانی که توسط این افراد صورت می‌گیرد مبتنی بر درمان‌ دارویی است. روانشناسان بالینی بدون استفاده از دارو و درمان شیمیایی با تشخیص انواع اختلالات روانی به فرد کمک می‌کنند مشکل خود را برطرف کند.

این درمان بدون دارو عموما از طریق مشاوره روانشناسی و تمرین مهارت‌های گوناگون در موقعیت‌های مختلف زندگی صورت می‌گیرد. برای اینکه فردی بداند برای مشکلات مختلف روانی خود به کدام‌یک از این دو باید مراجعه کند، تشخیص این امر اصولا بر عهده فرد نیست و در نخستین مراجعه‌ای که فرد به هریک از این دو می‌کند خود آن روانپزشک یا مشاور تشخیص می‌دهد که مشکل فرد مورد نظر مربوط به کدام‌یک از این دو حیطه بوده و با چه روشی صورت می‌گیرد. در صورتی که درمان او نیازمند مداخله دارویی باشد خود روانشناس یا مشاور، فرد را به روانپزشک ارجاع می‌دهد در حالی که اگر فردی که بیمار به او مراجعه کرده روانپزشک باشد و مشکل فرد نیازی به دارو نداشته و بیشتر مبتنی بر گفت‌وگو درمانی باشد این پزشک فرد بیمار را به مشاور ارجاع می‌دهد تا مراحل درمان او به شکل بهتری انجام شود.

برای دانستن تفاوت روانشناس و روانپزشک باید بدانیم یک روانپزشک پیش از هر کاری یک پزشک بوده و کار او تجویز دارو است، لازم به ذکر است که روش دارو درمانی به تنهایی اثربخش نبوده و این دو شاخه مکمل هم هستند. اگر بیماران مراجعه‌کننده به روانشناسان قادر به تغییر رفتار و نگرش خود نباشند، در این وضعیت به روانپزشک ارجاع داده می‌شوند و برای رسیدن به ثبات راه دارو درمانی روی آنها انجام می‌گیرد. افراد در صورت داشتن مشکل در زمینه‌های تعلیم و تربیت، شیوه‌های صحیح تفکر و رفتار، افسردگی، رفع احساسات بد و منفی و... به روانشناس مــــراجعـــه می‌کنند. 

هیپنوتیزم

هیپنوتیزم درمانی,آموزش هیپنوتیزم,اموزش هیپنوتیزم,خود هیپنوتیزم


هیپنوتیزم چیست؟

چکیده و اصل هیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه می شود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه می دهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند.هیپنوتیزم یک تغییر گورای روانیست که با تغییر در درک، تصویرسازی، تلقین پذیری و تمرکز همراه است و سوژه درجاتی از انفکاک یا جدا شدن را تجربه می کند.

 

باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم:

هیپنوتیزم-هنوز برخی تصور می کنند به هنگام هیپنوتیزم ، یک فرد مقتدر و ماهر به طور فعال ، فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته ، کنترل می کند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرار آمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور ، به قرن هجدهم باز می گردد که هیپنوتیزم با استفاده از " نیروهای مرموز " و مغناطیسی صورت می گرفت. هیپنوتیزور در آن عصر، انسانی با قدرت جادویی و غول آسا بود که با وسایل اهریمنی، اراده و روح انسان های دیگر را کنترل و اداره می نمود.

نظریه جدید درباره هیپنوتیزم وهیپنوتیزور با این باورهای قدیمی فاصله بسیار زیادی دارد. هم اکنون بسیاری از روان پزشکان و روان شناسان از این نظریه طرفداری می کنند که : هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایت کننده را در برقراری حالت هیپنوتیزم ایفا می کند و " کار اصلی" را در این جریان خود فرد تحت هیپنوتیزم انجام می دهد.

هیپنوتیزم شدن، نشانه ضعف روحی نیست!

همانطور که دکتر اشپیگل اظهار می دارد:

هیپنوتیزم شدن نشانه سطح بالایی از هوش  و استعداد  و نمایانگر قدرت و قابلیت فرد در انجام تمرکز است. 

 


آیا همه افراد هیپنوتیزم می شوند؟
پاسخ کلی مثبت است یعنی اگر قرار باشد یک فرد را هیپنوتیزم کنند بالاخره می توان وی را با یک تکنیک خاص به خلسه فرو برد ، اگرچه ممکن است این امر وقت زیادی بگیرد و تکنیکهای متعددی را مجبور باشیم پیاده کنیم . در واقع به لحاظ تئوری همه انسانها می توانند خلسه هیپنوتیزم را تجربه کنند . اما به لحاظ عملی انسانها ابه چهار دسته کلی تقسیم می شوند :
1 – 5 % تا 10 % افراد جامعه را می توان هیپنوتیزم کرد.
2 – 30 % تا 35 % فقط خلسه سبکی را تجربهمی کنند.
3 _ حدود 30% تا 35% می توانند خلسه متوسطی را تجربه کنند.
4 – گروهی که 20 % تا 25% افراد جامعه را تشکیل داده و می توانند خلسه های عمیقی را تجربه کنند.
البته به شرایط فرهنگی جامعه عادات خاص مردمان و ... می توان انتظار داشت که فراوانی هر دسته کمی فرق می کند .

 

 

چه کسانی را می توان راحتتر هیپنوتیزم کرد ؟

افراد و گروههای زیر معمولا می توانند سریعتر و عمیقتر به خلسه روند :

الف : نوجوانان و جوانان نسبت به کودکان کم سن و افراد مسن.
ب : خانمها نسبت به آقایان راحتتر هیپنوتیزم می شوند.
ج : افرادی که تصویرسازی خوبی دارند و راحتتر رویا پردازی می کنند ، از همین رو با زیگران ، هنرمندان ، کسانی که شعر می گویند ، با موسیقی سروکار دارند و نقاشی می کشند و .... افراد مناسبی برای تجربه هیپنوتیزمند.
د : اشخاصی که کارهای ریتمیک می کنند و به لحاظ شغلی وظیفه انجام عملی مشخص را دارند.
هـ : افراد باهوش و باقدرت خلاقه و تصویرسازی بالا از یک سو و از طرف دیگر افرادی که ساده دل بوده و تلقین پذیری بالایی دارند ، در واقع افراد دو سر طیف جامعه هیپنوتیزم پذیری بالایی دارند .
و : افرادی که شخصیت وابسته یا دارند و اشخاصی که تحت تربیت آمرانه رشد کرده اند.
ز : اشخاصی که ورزشهای رزمی می کنند.

 


چه کسانی سخت هیپنوتیزم می شوند ؟

الف : افرادی که بدبینند و افرادی که توانایی تصویرسازی پایینی دارند . اشخاص وسواسی که به جزئیات توجه می کنند .
ب : افرادی که عادت کرده اند برای هرپدیده و موضوعی دلیلی واضح داشته باشند ، نظامیان رده بالا شطرنج بازان ، هیپنوتیزورها ، اشخاص مسن ، افرادی که هیپنوتیزور را از کودکی دیده اند و نمی توانند تصور کنند که تحت کنترل و تسلط همان طفل کوچک قبل و هیپنوتیزور فعلی درآیند مثل پدر و هیپنوتیزور عمو و دایی و ... ااختلاف سنی زیادی دارند .


ج : افرادی که بهره هوشی پایینی دارند افرادی که تختلالات روانی دارند که مانع تمرکز در آنها می شود مثل افراد مضطرب و ... که البته در این افراد با رفع حالات زمینه ای می توان شرایط را عوض کرد و فلسفه خوبی در آنها برقرار کرد .

د : چگونه می توان میزان هیپنوتیزم پذیری یک فرد را برآورد کرد ؟ با ارزیابی کلی شرایط عمومی یک سوژه به لحاظ جنس ، سن ، هوش ، شغل و ... می توان یک برآورد کلی به عمل آورد ولی تمام این مورد توضیح داده شده نسبی بوده و ممکن است یک فرد علی رغم شرایطی که دارد، بر خلاف انتظار پاسخ متضادی به تکنیکهای هیپنوتیزم بدهد.

 

هیپنوتیزم درمانی:

 

 

نحوه ایجاد هیپنوتیزم و امکانات درمانی آن


تعریف هیپنوتیزم درمانی-" هیپنوتیزم درمانی" یک روش درمانی است که در یک مرحله یا مراحلی از آن از هیپنوتیزم استفاده می شود.بیمار در صورت تشخیص پزشک معالجش و تمایل خودش می تواند از هیپنوتیزم در برنامه درمانش استفاده کند. برای انجام موفقیت آمیز هیپنوتیزم درمانی بیمار باید:

- ذهن خود را از کلیه افکار انحرافی خالی و پاک کند.

- به اصالت علمی هیپنوتیزم و قابلیت عملی هیپنوتیزور اعتقاد و ایمان داشته باشد.

- به اندازه کافی قدرت تمرکز و تصور داشته باشد.

- به برنامه ای که هیپنوتیزور برای درمان بیماری و یا رفع مشکل او مطرح کرده، مطمئن باشد.

 

 

در مورد و شرایط زیر هیپنوتیزم اثرات درمان کننده اثبات شده ای دارد:

 

- نقش هیپنوتیزم در درمان پرخوری و چاقی

-نقش هیپنوتیزم در ترک اعتیاد به دخانیات ، الکل و بسیاری از مواد مخدر

- درمان بی خوابی

- معالجه حالات اضطرابی

- درمان حالات هیجانی

- نقش هیپنوتیزم در معالجه افسردگی

- درمان ضعف و فقدان اعتماد به نفس

- نقش هیپنوتیزم در ایجاد انگیزه و امید

- درمان وسواس و رفتارهایی که فرد به صورت اجباری انجام می دهد

- درمان عادت جویدن ناخنها

- معالجه عدم قدرت درتمرکز فکری

- نقش هیپنوتیزم در درمان لکنت زبان در مواردی که نقص عضوی در کار نباشد

- نقش هیپنوتیزم در درمان حالاتی که فرد در شناخت هویت خود دچار مشکلاتی شده است

- درمان انواع ناتوانی ها و مشکلات جنسی

 

 

هیپنوتیزم درمانی می تواند به دو شکل متفاوت صورت بگیرد:

 

1- دگر هیپنوتیزم درمانی

در دگر هیپنوتیزم درمانی، درمانگر پس از صحبت کردن با بیمار و ایجاد آمادگی ذهنی و روحی در او، در صورت نیاز بیمار به القای خُلسه هیپنوتیزمی، او را به عمق مناسبی که برای برنامه درمانی اش مناسب باشد، می رساند و در این شرایط به هیپنوتیزم درمانی می پردازد.

 

 

هیپنوتیزم درمانی,آموزش هیپنوتیزم,اموزش هیپنوتیزم,خود هیپنوتیزم

هیپنوتیزم درمانی

 

2- خود هیپنوتیزم درمانی

در روش خود هیپنوتیزم درمانی کافی است بیمار طی 2 یا 3 جلسه ، طریقه استفاده از خود هیپنوتیزم و نحوه درمان و تلقین به خود را بیاموزد. پس از آن می تواند با روشی که یاد گرفته خودش را در خلسه هیپنوتیزمی  قرار دهد و در این شرایط، به صورت ذهنی ، متن تلقین را مرور کند و یا به نوار صوتی که پس از چند دقیقه سکوت. (مدت لازم برای رسیدن او به حالت خود هیپنوتیزم) متن تلقین را پخش می کند ، گوش دهد. در این وضعیت ، بیمار بدون نیاز به مراجعات مکرر به مطب پزشک و صرف هزینه گزاف ، خودش این برنامه درمانی را انجام می دهد.

برای آموزش خود هیپنوتیزم به افراد عادی جامعه، بایستی به نکات زیر توجه شود:

1- آموزش خود هیپنوتیزم راه رسیدن سریع به حالت آرامش است.

2- کسانی که برای آموزش خود هیپنوتیزم مراجعه می کنند ، از سلامت روانی و حداقل هوش متوسط بهره مند باشند.

3- داوطلبان فراگیری خود هیپنوتیزم به این نکته توجه داشته باشند که برای رسیدن به عمق مناسبی از خلسه باید:

الف- استعداد ذاتی داشته باشند.

ب- با هیپنوتیزور همکاری لازم را بکنند.

4- باید به کسانی که مایلند خود هیپنوتیزم را بیاموزند، این نکته مهم را تذکر داد که آنها در حالت خود هیپنوتیزم بیدار و هوشیار بوده و نسبت به صداها و وقایعی که در محیطشان می گذرند، آگاهی دارند و در پایان جلسه معمولاً آنها را به یاد می آورند.

5- آموزش خود هیپنوتیزم با هوش ، قدرت خلاقیت و انگیزه داوطلب رابطه مستقیم دارد. بنابراین کسانی که عقب ماندگی ذهنی یا آشفتگی روانی دارند ، با احتمال زیاد به هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم نمی رسند.

6- کسانی که در مدی تیشن، یوگا، ریلاکس شدن و ... پیشرفت خوبی داشته اند ، خیلی سریع تر و بهتر می توانند خود هیپنوتیزم را یاد بگیرند.

7- کسانی که خود هیپنوتیزم را یاد می گیرند، هر قدرکه بیشتر تمرین کنند، هم زودتر به خُلسه هیپنوتیزم می رسند و هم عمق خلسه آنها بیشتر می شود .

 

شما هر طور که بخواهید ، همانطور خواهید شد! در جهان پهناور ذهن، به همان صورتی که شما فکر می کنید، نیروهای محرکه و انگیزه دهنده شما، به همان گونه سرنوشت شما را رقم خواهند زد ؛  شما  به طریقی خواهید رفت که به آن باور دارید و تا موقعی که زنده هستید، اراده شما بی صدا نخواهد گشت. پس در تمام جریان زندگی خود به این کلام هوشمندانه توجه داشته باشید:

هرگونه که فکر کنم ، همان گونه زندگی خواهم کرد.

جدا خوابیدن زوج‌ها چطور به پایداری ازدواج آنها کمک می‌کند؟



بیشتر زوج‌ها داشتن تختخواب مشترک و باهم‌ خوابیدن را نشانه‌ای از صمیمیت و همدلی می‌دانند، اما برخی پژوهش‌ها از فواید خوابیدن در تخت‌های جداگانه حکایت دارند. زوج‌هایی که در تخت مشترک می‌خوابند، بیشتر در معرض ناراحتی‌های شبانهٔ ناشی از همسرشان قرار دارند. از جمله علل این ناراحتی‌ها می‌توان به خروپف کردن، بهداشت بد، تکان‌خوردن زیاد یا برنامه‌های خواب متفاوت اشاره کرد. همهٔ اینها می‌توانند به مشکلاتی برای سلامتی، اختلال در عملکرد جنسی و مشکلات زناشویی منتهی شوند. با ادامهٔ این مطلب همراه شوید تا بدانید جدا خوابیدن همسران چه نقشی در ازدواج پایدار آنها داشته است.

بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ در دانشگاه پزشکی پاراسلسوس در نورنبرگ آلمان انجام شد، معمولا مشکلات زناشویی و اختلالات خواب به‌طور هم‌زمان رخ می‌دهند. پژوهش دیگری که در سال ۲۰۱۳ در دانشگاه برکلی کالیفرنیا انجام گرفت، نشان داد که بی خوابی شبانهٔ زوج‌ها که از آزارهای غیرعمدی همسر ناشی می‌شود، ممکن است به مشاجره و بروز مشکلاتی در رابطه‌شان در روز بعد منجر شود.

خواب باکیفیت و تأثیر آن بر زندگی زناشویی

با‌هم خوابیدن زوج‌ها مزایایی دارد اما مشکلات خواب یا عادت‌های بدِ آزاردهندهٔ یکی از زوج‌ها می‌تواند روی دیگری تأثیر بگذارد و میزان ترشح هورمون استرس (کورتیزول) را افزایش دهد. این امر بر کل رابطهٔ زوج‌ها تأثیر منفی می‌گذارد.

احساس آرامش و استراحت کافی می‌تواند به شما کمک کند با تمرکز و کنترل بیشتری زندگی‌تان را مدیریت کنید و درنتیجه احساس رضایت و خوشحالی بیشتری داشته باشید.

وقتی هر دو طرف خواب شبانه باکیفیت و خوب داشته باشند، از لحاظ احساسی، روانی و جسمی سالم‌تر از زمانی خواهند بود که خواب‌شان را همسرشان مختل می‌کند. چنانچه زوجی باعث اختلال در خواب همسرش شود، احساس گناه او را آزار خواهد داد.

جدا خوابیدن زن و شوهر؛ رؤیای بسیاری از همسران

جدا خوابیدن همسران به رؤیای بسیاری از زوج‌ها تبدیل شده است. بر اساس نظرسنجی‌ای که «شورای خواب بهتر» در سال ۲۰۱۲ انجام داد، از هر چهار زوج، یکی از آنها برای داشتن خواب بهتر جدا می‌خوابد. همچنین بر اساس نظرسنجی دیگری، ۴۶ درصد از ۲۰۰۰ آمریکاییِ شرکت‌کننده اظهار داشتند که دوست دارند جدا از همسرشان بخوابند.

کِن پِیج، روان‌درمان‌گر (روان درمانی) ساکن نیویورک، می‌گوید: «برخی همسران بر این باورند که جدا خوابیدن از همسرشان رابطه‌شان را محکم‌تر کرده است.» او این‌گونه ادامه می‌دهد: «من با زوج‌های زیادی کار کرده‌ام که خواب راحت‌شان به افزایش آرامش‌شان کمک کرده و باعث شده است بیشتر قدردان نکات مثبت رابطه‌شان باشند و رنجش‌های گذشته از دل‌شان پاک شود.»

البته زوج‌ها دلایل خودشان را برای جدا خوابیدن دارند.

جیل گوبلِ ۵۲ساله می‌گوید: «با توجه به شرایط زندگی، من و همسرم مجبور به جدا خوابیدن شدیم؛ زیرا وضعیت خُروپف‌کردن او بدتر شده بود و من نیز شب‌ها سخت‌تر به خواب می‌رفتم. سرانجام به این توافق رسیدیم که من بعضی شب‌ها در هفته در اتاقی جداگانه‌ بخوابم. با این حال، هنوز تختخواب مشترک‌مان را داریم.»

جدا خوابیدن زوجین چه نقشی در ازدواج‌های پایدار داشته است؟ - زوج هایی که رابطه مجکم تری دارند، راحت تر با جدا خوابیدن کنار می آیند.

زوج‌هایی که رابطهٔ محکم و مطمئن‌تری دارند، با پیشنهادِ جدا خوابیدن در شب‌ها راحت‌تر کنار می‌آیند. زوج های خوشحال و شادی که مدتی طولانی با هم زندگی کرده‌اند و مهارت های ارتباطی آنها به‌خوبی رشد یافته است، راحت‌تر می‌توانند جدا خوابیدن شب‌‌ها را مدیریت کنند و از فواید آن بهره‌مند شوند.


نقش جنسیت بر تمایل جدا خوابیدن زوج‌ها

جنسیت نیز بر تمایل افراد بر جدا خوابیدن تأثیر دارد. معمولا پیشنهاد جدا خوابیدن را زنان مطرح می‌کنند؛ زیرا زنان به عادت‌های بد همسرشان حساس‌ترند و بارداری، تغییرات هورمونی و مشکلات‌ ناشی از آن باعث می‌شود بخواهند جدا بخوابند.


بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسید، زنان بیشتر از مردان با حضور همسرشان در تختخواب دچار اختلال در خواب می‌شوند.


یک زنِ ۴۱سالهٔ استرالیایی می‌گوید: «من و شوهرم ۱۸ سال است که ازدواج کرده‌ایم و دو فرزند داریم. زمانی که من اولین فرزندم را باردار بودم، تصمیم به جدا خوابیدن گرفتیم. من زیاد تکان می‌خوردم و به‌اندازهٔ کافی نمی‌خوابیدم. بنابراین، برخی مواقع در اتاقی جداگانه می‌خوابیدم. وقتی که بار دوم باردار شدم، همیشه یکی از ما در اتاق جداگانه می‌خوابید تا هر دو خواب کافی داشته باشیم. خُروپف‌ها و پتوکشیدن‌های شوهرم زمانی که خیلی خسته بودم، نمی‌گذاشت بخوابم و مجبور بودم او را بیدار کنم تا این کار را متوقف کند. این کار در ابتدا باعث ناراحتی او می‌شد؛ ولی به‌مرور همه‌چیز بین ما عادی شد.»


عادت‌های خواب متضاد و تمایل به خواب جداگانه

جدا خوابیدن همسران می‌تواند با چنین راهکارهایی انجام شود: استفاده از تختخواب‌های هم‌اندازه در کنار هم؛ داشتن یک تختخواب بزرگ‌تر و یک تختخواب کوچک‌تر در اتاق؛ تعیین‌کردن شب‌هایی برای جدا خوابیدن. همچنین خوابیدن در اتاق‌های جدا نیز گزینهٔ دیگری است.


تینا و دونالد نمونۀ دیگری از این زوج‌ها هستند. تینا ۴۵ساله و دونالد ۶۳ساله است. تینا به حفظ حریم خصوصی خود بسیار اهمیت می‌دهد. تینا و دونالد نیز مانند بسیاری از زوج‌ها ـ که به جدا خوابیدن علاقه‌مند هستند ـ عادت‌های خواب متضادی دارند.


تینا می‌گوید: «من دوست دارم شب‌ها بیدار بمانم، در‌حالی‌که دونالد دوست دارد زود بخوابد؛ من برای خوابیدن به صدای آرام‌بخش نیاز دارم، حال آنکه دونالد در سکوت به خواب می‌رود؛ دونالد به تشک سفت علاقه دارد، ولی من به تشک نرم و چندین بالش‌ برای خواب راحت نیاز دارم؛ ازآنجاکه من نور اول‌صبح را دوست ندارم، در اتاقی می‌خوابم که تاریک‌تر است و دونالد در اتاقی می‌خوابد که مطابق میلش نور طلوع خورشید را ببیند.»


با همسرتان منطقی و صادقانه برخورد کنید

برخورد منطقی و صادقانه با همسرتان دربارهٔ علت تمایل‌تان به جدا خوابیدن ضروری است. چیزی که به همین اندازه مهم است این است که حتما صمیمیت‌تان در رابطه‌ را حفظ کنید. تعیین زمان‌هایی برای افزایش ارتباط‌ مانند صبحانه‌خوردنِ مشترک در هر صبحگاه، خوردن نوشیدنی مشترک قبل از خواب یا خوش‌آمدگویی به هم در هنگام ورود به اتاق نیز نمونه‌هایی از اقدامات مناسب برای حفظ صمیمیت و علاقه در رابطه هستند.


تینا می‌گوید: «من و همسرم زمان زیادی با هم می‌گذرانیم: به اتاقِ هم می‌رویم و زمان زیادی در آشپزخانه هستیم؛ همچنین اتاق سوم خانه‌مان نیز دفتر کار ماست که هرکدام میز خودمان را داریم.»


همسران سالمی که جدا می‌خوابند، می‌توانند به شادی و سلامتِ زوج‌هایی باشند که باهم می‌خوابند. این زوج‌ها هم می‌توانند زندگی جنسی خوبی داشته باشند. این زوج‌ها حتی ممکن است احساس نزدیکی زیادی به شریک‌شان داشته باشند؛ زیرا آنها به حریم خصوصی همدیگر احترام می‌گذارند. حتی ممکن است دوری شبانه باعث رغبت بیشتر و تمایل زوج‌ها به رابطه باهم شود.


انتخاب بهترین راه‌حل برای جدا خوابیدن زوج‌ها

جدا خوابیدن زوجین چه نقشی در ازدواج‌های پایدار داشته است؟ - ایجاد تغییراتی در محیط خواب می تواند بدون نیاز به جدا خوابیدن خواب برخی زوجین را بهبود بدهد.

فیلیپ شِن مدیر اجرایی یک شرکت تشک‌سازی است. او به افراد زیادی در انتخاب تشک مناسب‌ و حل مشکل خواب‌شان کمک کرده است. شن می‌گوید: «درمجموع مهم‌ترین عامل در جدا خوابیدن همسران، بی‌تمایلی‌‌شان در برابر هم نیست. بلکه محیط خواب فعلی آنها برایشان لذت‌بردن از خواب با‌کیفیت شب را دشوار می‌کند. برای همسرانی که آمادهٔ جدا خوابیدن نیستند، انتخاب راه‌حل بینابینی بهترین گزینه است. برای نمونه، زوج‌ها می‌توانند یک تشک قابل‌تنظیم انتخاب کنند یا با انتخاب دو تشک جداگانه مشکل‌ خواب‌شان را در عین نزدیک‌ماندن حل کنند.»


همچنین او معتقد است: «بحث و مشاجره دربارهٔ این مشکل، زمانی که از خُروپف همسرتان آزرده هستید، مناسب نیست؛ بلکه باید زمانی دربارهٔ این مشکل گفت‌وگو کنید که در آرامش هستید و ارتباط خوبی بین شما و همسرتان برقرار است.»


در صورت نیاز به مشاوره روانشناسی بهتر است ابتدا ویژگی های یک دکتر روانشناس خوب را بدانید. در سایت دکتر بهشتیان مقاله ای در این زمینه وجود دارد که توصیه می کنم این مقاله را مطالعه کنید.

منبع : چطور

درمان افسردگی

افسردگی مشکل رایج دنیای امروز است که مربوط به سن و دسته خواصی از افراد نیست و بدتر اینکه بدون علائم آغاز می شود که درمان آن باید جدی گرفته شود.

افسردگی

افسردگی که "افسردگی بالینی" یا "اختلال افسردگی" نیز نامیده می شود یک دوره غم و اندوه است که شامل از دست دادن علاقه به چیزهایی می شود که پیش از این باعث خوشحالی یا لذت می شدند. این احساسات معمولا به همراه یک سری علائم و نشانه های روانی و فیزیکی هستند. ممکن است بیش از دو هفته افسرده باشید، یا بیشتر اوقات احساس ناراحتی کنید و علاقه ، لذت خود را در فعالیت های معمول از دست داده باشید ، یا همچنین علائم و نشانه هایی را حداقل در سه گروه زیر تجربه کرده اید.افسردگی

مهم است به یاد داشته باشید همه ما برخی از این نشانه ها را از زمانی به زمان دیگر تجربه می کنیم ، ممکن است ضرورتا به این معنا نباشد که شما افسرده هستید. به همان اندازه، کسانی که افسردگی را تجربه می کنند ، همه این علائم را نخواهند داشت.

رفتار یک فرد مبتلا به افسردگی

رفتاری که افراد افسرده دارند (در رده های سنی مختلف) شامل:

 

    بیرون نمی روند

    در کارهای مدرسه و محل کار مشارکت ندارند

    از خانواده و دوستان نزدیک خود کناره گیری می کنند

    داروهای مسکن مصرف می کنند

    فعالیت های لذت بخش همیشگی را انجام نمی دهند

    نمی توانند تمرکز کنند

    احساسات یک فرد مبتلا به افسردگی

    آسیب پذیر هستند

    نا امیدی در انها موج می زند

    عدم اعتماد به نفس واضح دارند

    غمگین و نارحت هستند

 

دلایل گوشه گیری و افسردگی

فکر می کنند شکست خورده اند ، اشتباه کرده اند ، هیچ اتفاق خوبی برایشان نمی افتد با خود می گویند بی ارزش هستم ، زندگی ارزش زندگی کردن ندارد ، مردم بدون من بهتر خواهند بود

از لحاظ فیزیکی همیشه خسته و مریض اند ، سردرد و ماهیچه درد ، بهم خوردن دل وروده ، مشکلات خواب ، از دست دادن یا تغییر اشتها ،کاهش وزن یا افزایش آن را دارند

اگر فکر می کنید شما یا فردی که می شناسید ممکن است دچار افسردگی باشد ، لیست را سریع، ساده و محرمانه آماده کنید تا بینش بیشتری پیدا کنید .

این چک لیست تشخیص را ارائه نمی دهد - چون باید متخصص بهداشت را ببینید - اما می تواند به هدایت و درک بهتراز احساس شما کمک کند .

 

تمام نشانه و علائم اصلی افسردگی

از نشانه های افسردگی می توان به علائم زیر نیز اشاره کرد:

 

تغییرات اشتها

مبتلایان به افسردگی در قالب مکانیسم مقابله، به کم خوری یا پرخوری روی می آورند. این تغییر اشتها می تواند منجر به کاهش یا افزایش وزن شدید شود.

 

اختلال در خواب

از علائم افسردگی باید به مشکلات خواب و بی خوابی اشاره کرد که در افراد مبتلا به افسردگی شایع است اما برخی از این افراد نیز بیش از حد معمول می خوابند.

 

کمبود اعتمادبه نفس

مبتلایان به افسردگی مدام در فکر کاستی ها و ناکامی هایشان هستند و احساس گناه و درماندگی شدید می کنند. افکاری مانند «من یه بازنده ام.» یا «دنیا جای خیلی ترسناکیه.» بر ذهن این افراد چیره می شود.

 

ناامیدی

افسردگی موجب می شود فرد احساس کند دیگر هیچ اتفاق خوشایندی در راه نیست. معمولا به دنبال این نگرش منفی، افکار خودکشی گرایانه بروز می کنند که باید بسیار جدی گرفته شوند.

 

درد در قفسه سینه

افسردگی می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش دهد. همچنین در افرادی که در گذشته تجربه حمله قلبی داشته اند احتمال ابتلا به افسردگی بیشتر است.

 

تغییرات حرکتی

برخی مبتلایان به افسردگی به لحاظ قوای جسمی تحلیل می روند یا دچار بی قراری حرکتی می شوند، مثلا ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و ساعت ها در اتاق قدم بزنند.

 

خستگی و بی حالی

اگر احساس خستگی زیادی می کنید به گونه ای که قادر به انجام کارهای روزمره ی خود نیستید، حتی وقتی که خواب و استراحت کافی داشته اید، می تواند از نشانه های افسردگی باشد.

 

احساس درد در عضلات و مفاصل

زندگی کردن با دردهای مداوم احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد ؛ همچنین افسردگی نیز می تواند باعث ایجاد درد در بدن شود. احتمال ابتلا به دردهای مکرر در افرادی که افسردگی دارند سه برابر بیشتر از افراد معمولی است.

 

افسردگی زنان

عدم تمرکز

برخی مبتلایان به افسردگی حاد قادر به تمرکز نیستند. گاهی این افراد در روزنامه خواندن یا دنبال کردن ماجراهای سریال های تلویزیونی نیز دچار مشکل می شوند و تصمیم گیری ها، حتی تصمیمات پیش پا افتاده، برای شان دشوار می شود.

 

انواع افسردگی و آنچه باید در موردش بدانید

اختلال اصلی افسردگی

در یک سال، بیش از 16 میلیون آمریکایی ( اکثر آن ها زنان ) این نوع افسردگی را تجربه می کنند که به افسردگی بالینی مشهور است. تحت معیارهای تشخیصی که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شد ، افراد باید حداقل پنج بیماری را برای دو هفته یا بیشتر تشخیص دهند که مبتلا به اختلال افسردگی شدید هستند. این نشانه ها می توانند شامل احساس ناراحتی، پوچی، بی ارزشی، ناامیدی و احساس گناه، از دست دادن انرژی، اشتها و یا علاقه به فعالیت های لذت بخش باشند ؛ تغییرات در عادات خواب و فکر مرگ و خودکشی. اغلب موارد ، بسیار قابل درمان هستند.

 

اختلال افسردگی اصلی دو نوع فرعی دارد که شامل:

" افسردگی غیرمعمول " و " افسردگی سودا " است

افرادی مبتلا به به نوع اول دوست دارند فقط غذا بخورند و بخوابند و به گفته ی دکتر نوبل آن ها واکنش احساسی دارند و بسیار نگران هستند.

افرادی که در گروه دوم هستند دچار مشکل خواب می شوند و به گناه فکر می کنند. بزرگسالان جوان مبتلا به افسردگی غیرمعمول هستند و نوع سودا اغلب در سالمندان دیده می شود.

 

آدم افسرده

دلایل افسردگی حاد

افسردگی شدید (حاد)

داشتن علائم افسردگی در بیشتر زمان روز به مدت حداقل دو هفته که با کار، خواب و خوراک، درس و لذت شما از زندگی تداخل پیدا می کند

 

افسردگی مزمن

داشتن علائم افسردگی که بیش از دو سال طول بکشد نشان از داشتن افسردگی مداوم دارد.

 

اختلال افسردگی پایدار

افرادی که مبتلا به اختلال افسردگی مزمن هستند در بیشتر روزها حالت افسردگی دارند و حداقل دو نشانه افسردگی طی دو سال یا بیشتر طول می کشد. دکتر نوبل توضیح می دهد:" در کودکان و نوجوانان، به نام افسرده خویی می شناسند اگر علائم زودرنجی یا افسردگی برای یک سال یا بیشتر دوام بیاورد ."

برای تشخیص این نوع افسردگی، افراد باید دو مورد از موارد زیر را داشته باشند:مشکلات خواب ( کم خوابی یا پرخوابی )؛ انرژی کم یا خستگی؛ عزت نفس پایین؛ تمرکز ضعیف و یا دشواری تصمیم گیری؛ و احساس ناامیدی.

 

اختلال افسردگی قبل از قاعدگی

10 ٪ زنان در سن بارداری اختلال را تجربه می کنند . این شکل شدید می تواند منجر به افسردگی، ناراحتی، اضطراب، یا زود رنجی، و همچنین دیگر علائم شدید در هفته قبل از قاعدگی شود.

دوروسی ، استادیار روان پزشکی و علوم رفتاری در دانشکده پزشکی فینبرگ دانشگاه در شیکاگو، می گوید :" این می تواند واقعا ناراحت کننده باشد ، از کار انداختن، و تداخل در زندگی روزانه یک زن. "

 

افسردگی در دوران قائدگی

دانشمندان بر این باورند این زنان ممکن است حساسیت غیر عادی نسبت به تغییرات هورمونی در طول چرخه قاعدگی داشته باشند. دکتر سیت می گوید استفاده از داروهای ضد افسردگی بویژه بازدارنده های انتخابی بازجذب سروتونین، در دو هفته قبل از دوره شان و در طول ماه می تواند بسیار موثر باشد. انواع خاصی از جلوگیری بارداری نیز ممکن است کمک کند. محققان دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو در حال بررسی استفاده از روش درمانی سبک برای بهبود کیفیت خواب و خلق وخودر زنان هستند.

 

افسردگی پرینتال

زنانِ دچار این افسردگی، دوران کاملی از افسردگی حاد را در دوران بارداری و پس از زایمان تجربه می کنند.

 

افسردگی دو قطبی

نوسانات گسترده در حالت و انرژی، از شادی به ناامیدی، نشانه افسردگی قطبی هستند که اختلال دوقطبی و یا بیمار افسرده نامیده می شوند. برای تشخیص این نوع افسردگی، فرد باید حداقل یک دور از جنون را تجربه کرده باشد. دو قطبی معمولا در بزرگسالان نشان داده می شوند. در حالی که زنان و مردان مبتلا برابر تشخیص داده می شوند، مطالعات به تفاوت های جنسیتی ممکن اشاره می کنند:به نظر می رسد مردان بیشتر رفتار شیدا یی دارند. دو قطبی ها معمولا بدون درمان شدن بدتر می شوند اما می توانند با متعادل کننده و داروهای تجویز شده ، داروهای ضدروان پریشی، و صحبت درمان شوند

 

اختلال حواس درهم گسیخته

جیغ کشیدن و عصبانیت می تواند ویژگی های اختلال روحی ، باشد که نوعی افسردگی در کودکانی که با تنظیم احساسات خود مبارزه می کنند ، تشخیص داده می شود. علایم دیگر شامل حالت عصبانی در اغلب روزها تقریبا هر روز و دچار مشکلات در مدرسه، خانه و یا با همسالان خود می شوند.

دکتر نوبل می گوید:" اینها کودکانی هستند که دارای طغیان های عاطفی قوی هستند ، " آن ها قادر نیستند احساسات خود را مهار کنند، بنابراین آن ها " بر روی احساسات خود عمل می کنند.

در حال حاضر، این افسردگی با دارو، روان درمانی، و آموزش والد در مورد نحوه مقابله موثر با رفتار تند کودکان درمان می شود.

 

افسردگی پس از زایمان

تولد کودک باعث شادی عظیمی می شود اما گاهی اوقات می تواند منجر به افسردگی پس از زایمان شود، نوعی که در چهار زن و یک نفر در هشت مرد اثر می گذارد. در زنان، افسردگی پس از زایمان ممکن است با تغییر در هورمون ها، خستگی و عوامل دیگر ایجاد شود. در مردان، محیطی است که با تغییر نقش ها و تغییر سبک زندگی که همراه با والدین است، ایجاد می شود.

افسردگی روحی هر زمانی در سال اول پس از تولد کودک شروع می شود، هر چند که به زودی پس از وضع حمل ظاهر می شود. احساسات شدید اندوه، اضطراب و خستگی شدید می توانند با زندگی روزمره تداخل پیدا کنند.

 

افسردگی یا اختلال عاطفی فصلی

حتما چیزهایی در مورد افسردگی فصلی شنیده اید ،اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که معمولا در پاییز یا زمستان رخ می دهد. به همراه تغییر در حالت روحی ، مبتلایان به این بیماری ، انرژی کم دارند. آن ها ممکن است پرخوری، خواب آلوگی ، میل به مصرف کربوهیدرات، افزایش وزن، یا کناره گیری از تعامل اجتماعی داشته باشند.

زنان و بزرگسالان جوان در معرض خطر بیشتر این بیماری هستند. . این بیماری پس از دو سال تکرار، علایم فصلی ، تشخیص داده می شود. در حالی که علت دقیق مشخص نیست، تحقیقات نشان می دهند ممکن است مربوط به عدم تعادل سروتونین در مغز باشد. با زیاد بودن مقدار هورمون خواب و میزان ناکافی ویتامین د نیز ممکن است ایجاد شود. درمان این بیماری ساده و گاهی اوقات با دارو است.

 

افسردگی و روان پریشی

افسردگی که منجربه اختلال خلق و خوی ناشی از مواد استفاده یا سو استفاده از مواد مخدر می تواند حالت شما را تغییر دهد. علایم، مانند افسردگی، اضطراب و از دست دادن علاقه در فعالیت های لذت بخش ، به طور معمول پس از مصرف یا سو استفاده مواد ظاهر می شوند.

موادی که می توانند به این نوع افسردگی منجر شوند شامل الکل، شبه افیونی و بنزو دیازپین ( که روی سیستم عصبی مرکزی عمل می کنند ).

برای تشخیص فرد مبتلا، پزشکان باید علل بالقوه افسردگی را از بین ببرند افسردگی باید به اندازه کافی شدید باشد تا با فعالیت های روزانه تداخل داشته باشد.

افسردگی همراه با روان پریشی

افراد مبتلا به افسردگی روانی ، افسردگی شدیدی را همراه با جنون دارند که به صورت از دست دادن لمس با واقعیت تعریف می شود. نشانه های روان پریشی معمولا شامل توهمات ( دیدن و یا شنیدن چیزهایی هستند که واقعا وجود ندارند ) و هذیان ( باورهای غلط درباره چیزهایی که اتفاق می افتد )

یکی از بیماران دکتر نوبل دو سال بعد از شروع درمان، اعتراف کرد که یک سال که هر چیزی را که پدرش می پخت را نمی خورد زیرا فکر می کرد او را مسموم می کند. روشن بود؛ او به سادگی از افسردگی روانی رنج می برد که به طور کامل درمان نشده بود.

پزشکان معمولا داروهای ضد افسردگی و داروهای ضدروان پریشی را برای درمان افسردگی روانی تجویز می کنند.

 

افسردگی در سنین بالا

افسردگی ناشی از بیماری

مقابله با یک بیماری مزمن مزمن، مانند بیماری های قلبی، سرطان، سفت شدگی بافتها، و HIV / AIDS ممکن است ناامید کننده باشد.

در حال حاضر شواهدی وجود دارند که التهاب مرتبط با بیماری ممکن است در افسردگی نیز نقش داشته باشد . دکتر نوبل توضیح می دهد التهاب سبب آزاد شدن مواد شیمیایی ویژه ای توسط سیستم ایمنی می شود که به مغز وارد و منجر به تغییرات مغزی می شود که می تواند افسردگی را در برخی افراد به طور خاص تشدید یا تشدید کند. او می گوید داروی ضد افسردگی ممکن است به طولانی کردن زندگی خود کمک کرده و توانایی خود برای عملکرد را بهبود بخشد درمان می تواند به بسیاری از بیماران کمک کند که با بیماری های روانی و جسمی کنار بیایند.

 

دانشمندان معتقدند عوامل متعددی در ابتلا به افسردگی نقش دارند.

ضربه ی روحی و احساسی

ضربه ی روحی در سنین پایین می تواند منجر به تغییرات درازمدت در نوع واکنش مغز نسبت به ترس و استرس شود. به دلیل این تغییرات مغزی، احتمال بروز افسردگی در افرادی که سابقه ی ترومای دوران کودکی دارند، بیشتر است.

 

ژنتیک

در برخی موارد، اختلالات خُلقی و افکار خودکشی گرایانه ممکن است زمینه ی ژنتیکی داشته باشند، اما ژنتیک فقط یکی از عوامل افزایش دهنده ی خطر ابتلا به افسردگی است. 100درصدِ ژن های دوقلوهای همسان با یکدیگر تشابه دارند، در حالی که فقط 30درصد احتمال می رود هر دو نفرشان به افسردگی مبتلا شوند. علائم افسردگی در افرادی که زمینه ی ژنتیکی دارند، معمولا در سنین پایین تر ظاهر می شود. ناگفته نماند که علاوه بر عامل ژنتیک، عوامل دیگری نیز مانند شرایط و اتفاقات زندگی در ابتلای این افراد به افسردگی مؤثر هستند.

 

علت افسردگی عاطفی و طلاق عاطفی

شرایط زندگی

وضعیت تأهل، موقعیت مالی و مکان زندگی از جمله عوامل تأثیرگذار در بروز افسردگی هستند. اما این فرضیه نیز همواره مطرح است که شاید بتوان برعکس، افسردگی را عامل بروز شرایط نامساعد زندگی دانست. مثلا شیوع افسردگی در افراد بی خانمان بیشتر است، اما در برخی موارد نیز احتمال می رود که خودِ افسردگی عامل آوارگی این افراد بوده باشد.

ساختار مغز

 

مطالعه ی تصاویر مغزی حاکی از کاهش فعالیت لوب پیشانی مغز در مبتلایان به افسردگی است. همچنین گفته می شود الگوهای مغزی این افراد هنگام خواب متفاوت است. افسردگی در طرز پاسخگویی غده ی هیپوفیز و هیپوتالاموس نسبت به تحریکات هورمونی نیز تغییر ایجاد می کند.

 

سایر شرایط پزشکی

احتمال ابتلا به افسردگی در افرادی که سابقه ی ابتلا به اختلالات خواب، درد مزمن، اضطراب یا اختلال کم توجهی -بیش فعالی (ADHD) دارند، بیشتر است.

 

رابطه افسردگی و مصرف مواد مخدر

9 روش درمان افسردگی بدون دارو و هیچ هزینه ای

 

1. برنامه روتین داشته باشید

لان کوک، روانپزشک و مدیر برنامه تحقیق و درمان افسردگی در UCLA می گوید :اگر افسرده هستید ، به یک برنامه روتین نیاز دارید.

افسردگی می تواند ساختار زندگی را از بین ببرد. . تنظیم یک برنامه روزانه آرام می تواند در بازگشت به مسیر کمک کند.

 

2.اهداف را مشخص کنید

زمانی که افسرده هستید ممکن است احساس کنید نمی توانید چیزی را به دست آورید. این باعث می شود در مورد خودتان احساس بدتری داشته باشید. برای عقب راندن، اهداف روزمره برای خودتان تعیین کنید.

کوک می گوید:" از کم شروع کنید. هدف خود را به چیزی تبدیل کنید که بتوانید در آن موفق شوید، مانند شستن ظروف یک روز در میان

همان طور که هنگام شروع احساس بهتر ی می کنید می توانید اهداف روزمره را به چالش بکشید.

 

3.ورزش

به طور موقت ترشح هورمون اندورفین واحساس خوب را افزایش می دهد. هم چنین ممکن است فواید بلند مدت برای افراد مبتلا به افسردگی داشته باشد. کوک می گوید ورزش منظم مغز را تشویق می کند تا به روش مثبت تغییر شکل دهید.

چقدر به ورزش نیاز دارید ؟ نیازی نیست برای کسب منفعت در دوی ماراتن شرکت کنید. چند بار پیاده روی در هفته می تواند کمک کند.

 

4. غذای سالم بخورید

هیچ رژیم جادویی وجود ندارد که افسردگی را رفع کند. ایده خوبی است که ببینید چه چیزی می خورید. اگر افسردگی باعث پرخوری شما می شود، کنترل اشتها کمک می کند احساس بهتری داشته باشید.

با اینکه هیچ چیز قطعی نیست، کوک می گوید غذاهایی با اسیدهای چرب امگا 3 ( مثل قزل آلا و tuna ) و اسید فولیک ( مانند اسفناج و آووکادو ) می تواند به تسکین افسردگی کمک کند.

 

5.به اندازه کافی خوابیدن

افسردگی می تواند آن را دشوار کند تا با چشم بسته به اندازه کافی بخوابید ، خواب بسیار کم می تواند افسردگی را بدتر کند.

چه کار می توانید بکنید ؟ با ایجاد تغییراتی در سبک زندگی ، شروع کنید. به رختخواب بروید و هر روز همان زمان بیدار شوید سعی کنید چرت نزنید. همه عوامل حواس پرتی را از اتاق خواب بردارید، نه کامپیوتر و نه تلویزیون. به مرور زمان می توانید خواب خود را بهبود بخشید.

 

6.مسئولیت برعهده بگیرید

زمانی که افسرده هستید، ممکن است بخواهید از زندگی کناربکشید و مسئولیت های خود را در خانه و سر کار رها کنید. این طور نیست. مشارکت داشتن و داشتن مسئولیت های روزانه می تواند کمک کند تا سبک زندگی خود را حفظ کنید ، می تواند به مقابله با افسردگی کمک کند. آن ها به شما کمک می کنند و حس موفقیت به افراد می دهند.

 

7.افکار منفی را به چالش بکشید

در مبارزه با افسردگی، بسیاری از کارها در حال تغییر ذهنی هستند. زمانی که افسرده هستید، به بدترین نتیجه ممکن دست پیدا می کنید.

دفعه بعد که در مورد خودتان احساس بدی دارید، از روش منطقی به عنوان درمان طبیعی افسردگی استفاده کنید.

ممکن است احساس کنید کسی شما را دوست ندارد ، اما آیا شواهدی وجود دارد ؟ ممکن است احساس کنید فرد بی ارزشی روی سیاره زمین هستید، اما آیا این واقعا محتمل است ؟

تمرین کنید، به مرور زمان می توانید افکار منفی را قبل از اینکه از کنترل خارج شوند، عقب بزنید.

قبل استفاده از مکمل ها به پزشک مراجعه کنید ". این شامل روغن ماهی، اسید فولیک و SAMe است. اما قبل از اینکه مطمئن شویم تحقیقات بیشتری باید انجام شود. قبل از شروع هر گونه مکمل به پزشک مراجعه کنید ، به خصوص اگر در حال حاضر دارو مصرف می کنید.

 

8.کار جدید انجام دهید.

زمانی که افسرده هستید، وضعیت بد است. خود را مجبور کنید تا کاری متفاوت انجام دهید. به موزه بروید. کتاب مورد استفاده را بردارید و روی نیمکت پارک بخوانید. کلاس زبان بروید.

کوک می گوید:" وقتی خود را برای انجام کاری متفاوت به چالش می کشیم، تغییرات شیمیایی در مغز وجود دارد. امتحان کردن چیزی جدید سطح دوپامین [ شیمیایی مغز ] را تغییر می دهد که با لذت، و یادگیری مرتبط است ."

 

9.سعی کنید سرگرمی داشته باشید

اگر افسرده هستید، وقت خود را صرف چیزهایی کنید که از آن لذت می برید. اگر دیگر هیچ چیز جالب به نظر نمی رسد ? کوک می گوید :" این فقط نشانه افسردگی است. " به هر حال باید سعی کنید.

افسردگی بیماری مخربی است که معمولا به درمان جواب می دهد، فقط کافی است با مراجعه به مراکز درمانی نسبت به پیگیری بیماری خود کوشا باشید.

 

روش های درمان دارویی و طب مدرن افسردگی

داروهای ضدافسردگی، تثبیت کننده های خُلقی و داروهای آنتی سایکوتیک (ضد روان پریشی)

 

درمان تحریک مغزی

درمان الکتروشوک (ECT) و تحریک مغناطیسی جمجمه ای تکرارشونده (RTMS)

 

نور درمانی

در این روش، فرد با استفاده از یک جعبه ی نور در معرض طیف کامل نور قرار می گیرد تا میزان ترشح هورمون ملاتونین تنظیم شود.

 

ورزش

درمان های جایگزین:طب سوزنی، مراقبه و تغذیه درمانی

درمان افسردگی با طب سنتی

درمان افسردگی ناشی از شدت سودا:‏

 

    سرکه انگبین2 لیوان

    عسل2 لیوان

    عرق نعنا1 لیوان

 

مقداری سرکه انگور طبیعی از این ترکیب یک سوم لیوان ریخته الباقی را آب اضافه کنید و یکساعت بعدشام میل کند(40 الی 120 شب)‏

 

روغن کنجد یا زیتون را هر شب روی ملاج سرمالیده شود(40 الی‏ 120 شب)‏

 

 شبی یک لیوان عرق بهارنارنج با یک قاشق مرباخوری فرنجمشک را با کمی عسل میل شود(120 شب)‏

 

ارده با شیره انگور هفته ای 4 الی 5 وعده صبحانه

 

شبی یک قاشق مرباخوری اسپند با یک استکان آب قورت داده شود(40 شب)‏

 

خوردن انجیر شبی 7 عدد،زیتون 7 عدد صبحها،مویز روزی 21 عدد

 

بادام درختی 14 عدد دانه دانه مثل آدامس جویده شود.‏

کاهش سردیها مخصوصا سودازاها

 

حجامت عام 1 الی 3 مرحله با تشخیص طبیب هر ماه یکمرحله

 

استشمام عطرگرم مثل یاس،نرگس،محمدی،مریم،مشک و…‏ ‏(شبها جلو بینی مالیده شود)(40 الی 120 شب)‏

 

روغن مالی ملاج سرهرشب با روغن سیاه دانه (40 الی 120 شب)‏

 

تمام راههای درمان پیشنهادی را باتوجه به مزاج خود انجام دهید.

 

درمان افسردگی دوران بارداری و بعد از آن

مطالعه علمی اخیرا نشان داده است که آسان ترین درمان برای علاج افسردگی و اندوهی که مادر ممکن است در حین بارداری و پس از زایمان به آن مبتلا شود، انجام تمرین های ورزشی سبک است. مطالعات علمی تأکید می کند که ورزش و تحرک به درمان افسردگی دوران بارداری کمک شایانی می کند؛ این در حالی است که قرآن کریم، 14 قرن پیش در سوره مبارکه مریم(س) به این امر توصیه کرده و حضرت مریم را به انجام آن دستور داده است.

 

تحقیقات علمی بر اهمیت فعالیت و ورزش جهت درمان افسردگی در دوران بارداری و پس از زایمان تأکید می کند، این در حالی است که 14 قرن پیش، قرآن کریم به آن اشاره کرده است؛ وقتی خداوند عزوجل به حضرت مریم(س) می فرماید که تنه درخت خرما را تکان دهد و ناراحت و غمگین نباشد:آیات 24 تا 26 سوره مبارکه مریم:

 

«فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا»( پس از زیر [پای] او [فرشته] وی را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پای] تو چشمه آبی پدید آورده است)، « وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا» (و تنه درخت‏ خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرمای تازه می ریزد) « فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا....» (و بخور و بنوش و دیده روشن دار).

 

در این آیات خداوند به صراحت به حضرت مریم(س) توصیه می کند که ناراحت و اندوهگین نباشد، سپس امر می کند که با جنب و جوش درخت را تکان دهد.

 

درمان افسردگی بدون دارو

زعفران

زعفران گیاهی با شاخ و برگ گران غذای بیش تر مردم خاورمیانه است. تحقیقی در ژورنال داروشناسی قومی نشان داده که زعفران سطح سروتونین را در مغز افزایش می دهد.  تحقیق کوچکی که بر روی 38 نفر طی شش هفته انجام شد نشان داد که زعفران اثر فلوکستین را در کاهش علائم افسردگی دارد و اغلب کسانی که از زعفران استفاده کرده بودند عوارض جانبی کم تری نسبت به مصرف فلوکستین که شامل عرق کردن و ناتوانی های جنسی را گزارش کرده اند.

 

نور درمانی

در روزهای کوتاه و تاریک زمستان برخی از افراد دچار اختلال تاثیرات فصلی می شوند. یکی از راه های کاهش علائم این اختلال نوردرمانی است که در آن فرد نزدیک جعبه ای از نور می نشیند که نور بیرون را تقلید می کند. این درمان معمولا با جلسه های 15 دقیقه ای شروع می شود و روزانه این میزان تا سقف دو ساعت افزایش می یابد. زمان این جلسات به شدت افسردگی و نیز شدت نوری دارد که توسط پزشک مربوطه تعیین می شود. گرچه نوردرمانی، درمان قطعی این افسردگی نیست اما اثرات  کاهش علائم آن را می توان در دو روز حس کرد.

 

روغن ماهی

این مکمل که شامل امگا3 است در اسید چرب ماهی هایی چون قزل آلا، تن ماهی و شاه ماهی یافت می شود.

 

طب سوزنی

تحقیقات زیادی مبنی بر اینکه طب سوزنی آلترناتیو درمانی قطعی برای افسردگی است وجود ندارد و تعدادی از تحقیقات این روش را پیشنهاد می کنند. یکی از دانشگاه های کوچک آریزونا بر روی 33 زن مبتلا به افسردگی تحقیقی انجام داد و دریافت که 67 درصد زنانی که در طب سورنی شرکت کرده اند رو به بهبودی هستند که در مقایسه با گروه کنترل که تنها 27 درصد رو به بهبودی رفته اند رقم قابل ملاحظه ایست.

 

مدیتیشن

تحقیقات امیدبخشی نشان می دهد که مدیتیشن در جلوگیری از بازگشت افسردگی نقش ایفا می-کند. تحقیقات بر روی تمرکز حواس درمانی متمرکز شده که مدیتیشن سنتی را با درمان شناختی رفتاری ترکیب می کند. تحقیقی نشان داده بازگشت افسردگی برای افرادی که از مدیتشین استفاده می کنند با کسانی که از داروهای ضدافسردگی استفاده می کنند(حدودا 30 درصد) برابر است و نسبت به کسانی که داروهای بی اثر استفاده می کنند(حدود 70 درصد) کم تر است. 

 

یوگا

وضعیت های طرح شده در یوگا استرس و علائم افسردگی را کاهش می دهد. تحقیقات نشان می دهد که هم در افرادی که دچار آشفتگی و افسردگی های حاد هستند، یوگا استرس، خشم، افسردگی را کاهش داده و انرژی، خواب آرام و شادابی را به آنها برگردانده است

منبع : نمناک


مراقب ورود خرافات در هیپنوتیزم باشیم

یک متخصص روانشناسی : مراقب ورود خرافات در هیپنوتیزم باشیم

سلامت نیوز:متخصص روانشناسی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، گفت: هیپنوتیزم تبدیل به یک علم شده است و باید مراقب باشیم وارد خرافات نشویم.

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،دکتر فایق یوسفی اظهار کرد: هیپنوتیزم تاریخچه پر رمز و رازی دارد و این موضوع به قرن ۱۷ بازمی‌گردد.

 

وی با اشاره به اینکه هیپنوتیزم در آن دوران طرفداران زیادی پیدا کرد و بیماران نیز به این وسیله درمان می‌شدند، تصریح کرد: به مرور زمان فهمیدند که هیپنوتیزم مغناطیس نیست فقط با ایجاد تمرکز و تلقین اتفاق می‌افتد و دانشمندان متعددی به این نتیجه رسیدند که هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است که با ایجاد تمرکز و القا می‌توان فرد را به این حالت برد.

 

این متخصص روانشناسی، بیان کرد: هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است و متخصصان روانشناسی بالینی در این زمینه، با ایجاد تمرکز و القا می‌توانند فرد را هیپنوتیزم کنند.

 

وی، با اشاره به اینکه هیپنوتیزم باید فقط توسط متخصصان روانشناسی و روانپزشکی که در این راستا آموزش دیده‌اند انجام شود، افزود: فردی که هیپنوتیزم می‌کند، باید آسیب‌شناسی و بیماری‌های روانپزشکی را بشناسد؛ انجام هیپنوتیزم برای یک سری از اختلال‌های روانپزشکی، مضر است.

 

وی ذکر کرد: هیپنوتیزم بحثی کاملا پزشکی و روانشناسی است و نباید دیگران برای سرگرمی و تفنن از آن استفاده کنند و باید نسبت به افراد غیرکارشناس در این زمینه، پیگرد قانونی انجام شود؛ چراکه به جان و روان افراد آسیب می‌رسانند.

 

این متخصص روانشناسی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان، با بیان اینکه هیپنوتیزم یک تکنیک است که همراه با سایر تکنیک‌های روانشناسی دیگر بر روی اختلالات روانپزشکی کاربرد دارد، گفت: از هیپنوتیزم می‌توان برای درمان سایر بیماری‌ها و کسانی که از ارتفاع، آسانسور، رعد و برق و حیوانات و... می‌ترسند، استفاده کرد.

 

یوسفی افزود: هیپنوتیزم برای افرادی که در زندگی روزمره‌شان دچار استرس، افسردگی و عدم اعتماد به‌نفس هستند و همچنین کاهش درد بیماران، سرطان در کودکان و بزرگسالان تا حد زیادی می‌تواند مفید باشد.

 

وی، گفت: فردی برای لکنت زبان به بیمارستان مراجعه کرد و دلیلش را نمی‌دانست که چطور دچار شده، از طریق هیپنوتیزم فهمیدیم این فرد در دوران ابتدایی به دلیل درس نخواندن، توسط پدرش به شدت تنبیه شده و به مرور زمان به لکنت زبان مبتلا شده، در واقع هیپنوتیزم دلیل بیماری را معلوم و روش درمان را آسان می‌کند.

 

یوسفی با اشاره به اینکه تاثیر هیپنوتیزم بر روی کاهش درد دندان، بدون تزریق در دندانپزشکی نیز کاربرد دارد، افزود: استفاده از هیپنوتیزم برای افرادی که به ماده بی‌حسی قبل از درمان دندان آلرژی و یا از ترزیق وحشت دارند، می‌توان با القا و تلقین خلسه فرد را بی‌حس کرد و بدون درد، مرحله درمان دندان را شروع کنند.

 

وی با بیان اینکه زایمان‌های بدون درد یا با درد اندک از طریق هیپنوتیزم امکان پذیر است، بیان کرد: مادران باردار از اوایل بارداری می‌توانند به متخصص روانپزشکی و روانشناسی دوره دیده در هیپنوتیزم مراجعه کرده و چند بار در این دوران هیپنوتیزم می‌شوند و در زمان زایمان، پزشک متخصص در اتاق عمل فرد را هیپنوتیزم می‌کند و بدون درد و راحت زایمان می‌کند.

 

این روانشناس گفت: هیپنوتیزم تمرکز عالی فکر است و یک خواب نیست، فرد در هیپنوتیزم هوشیاری را دارد و روی نقطه خاصی تمرکز می‌کند، در هیپنوتیزم، "القا" حرف اول را می‌زند و تلقین کردن بسیار تاثیرگذار است.

 

یوسفی با اشاره به اینکه یکی از ویژگی‌های افسردگی، شخصیتی منفی است، افزود: فردی که همیشه بدبین، ناخشنود و راضی نیست، عامل خطر است و دچار افسردگی می‌شود، بنابراین در مکانیزم القا ایمان راسخ باید داشته باشیم.

 

وی در ادامه عنوان کرد: افکار منفی موجب شده که فرد دچار بی انگیزگی شود و هیچ‌کاری نتواند انجام دهد، در این حالت فرد به افسردگی مبتلا شده است.

 

این روانشناس، ذکر کرد: باورهای غلط در مورد هیپنوتیزم وجود دارد که شامل هیپنوتیزم خواب نیست، اگر فرد هیپنوتیزم شود دیگر بیدار نمی‌شود، و در این حالت مسائل خصوصی را بیان می‌کند، در حالت هیپنوتیزم می‌توان علیرغم میل خود هر کاری را انجام داد.

 

یوسفی تاکید کرد: فرد در موقع هیپنوتیزم آگاه بوده و تا حد زیادی بعد از هیپنوتیزم می‌داند که چه چیزی را گفته و به این صورت است که فرد اگر بخواهد می‌تواند حرف شخصی خود را بگوید یا از آن صرف نظر کند.

 

وی بیان کرد: هنرمندان به دلیل اینکه تخیل بالایی دارند خیلی زود هیپنوتیزم می‌شوند، مانند نویسندگان و نقاشان که مدام در حال تخیل کردن هستند.

 

یوسفی با بیان اینکه هیپنوتیزم برای تعدادی از بیماری‌ها ممنوع است، افزود: هیپنوتیزم برای افرادی که بیماری پارانویا، اسکیزوفرنی و بیماری قلبی و عروقی دارند، مضر است؛ چراکه اگر فردی که هیپنوتیزم می‌کند روانپزشک یا متخصص روانشناسی نباشد، نمی‌تواند درست تلقین کند و فرد را در معرض خطر سکته قلبی قرار دهد.

 

اهداف آموزش خود هیپنوتیزم

 

این روانشناس گفت: هدف از آموزش خود هیپنوتیزم این است که فرد درمانگر خود باشد، افزایش اعتماد به نفس، احساس توانایی در کنترل مشکلات، کنترل استرس و افزایش خود توانایی در زمینه‌های مختلف است.

 

یوسفی افزود: تکنیک‌های القای هیپنوتیزم شامل روش تن آرامی، تثبیت چشم، سبکی دست و روش سنگینی دست است که فرد هیپنوتیزم‌گر به فرد دیگر القا می‌کند.

 

وی خاطرنشان کرد: وقتی فرد به خلسه عمیق، هیپنوتیزم برده می‌شود، در این حالت فرد احساس سنگین و سبکی عضلات بدن را دارد و تنفس عمیق و تمرکز روی تنفس، شمارش اعداد، تجسم تن آرامی، تجسم پله، ساعت شنی، نقطه سیاه و تجسم موزیک به فرد القا می‌شود.

 

منبع : سلامت نیوز