هیپنوتیزم یا خوابگری شاخه ای از علم روانشناسی است که فرد در آن با استفاده از تلقین، در حالت خاصی از هوشیاری قرار می گیرد و ذهن در آن روی موضوع خاصی متمرکز می شود، در امواج مغزی تغییر ایجاد می شود و آگاهی محیطی کاهش می یابد و درباره موضوعات قابل توافق تلقین پذیری فرد افزایش می یابد.
هیپنوتیزم، را تقریبا همه، وقتی که غرق مطالعه یک کتاب، گوش کردن به موسیقی دلخواه، تماشای یک فیلم یا هر فعالیت مورد علاقه دیگری هستند تجربه نموده اند زیرا در این هنگام ارتباط آنها با محیط اطراف کم می شود و ممکن استدر این موقعیت ها متوجه صدای اطراف نشوید.
افرادی که هنگام فکر کردن به موضوعی به شدت روی موضوع متمرکز می شوند توانایی هیپنوتیزم پذیری مناسبی دارند، و وقتی این فرد در حالت هیپنوتیزم قرار می گیرد، ذهنش برای پذیرش پیشنهادات و تلقینات درمان گر آمادگی دارد و هیپنوتیزم بر آنها اثر بخش تر است و تلقینات مثبت و درمانی به لایه های عمیق ذهن نفوذ می کنند.
هیپنوتیزم یا خوابگری چیست؟
اقسام هیپنوتیزم به سه گونه عمده تقسیم می شوند:
تلقینی، پسرفتی و تحلیلی.
متخصصین علم هیپنوتیزم هر یک از این اقسام را بکار می برند. تلقین درمانی زمانی است که برای تغییر دادن طرز فکر، احساس و کردار به فرد تلقینات ساده ای القا شود تا مشکل او اینگونه حل گردد. در این گروه هیپنوتیزم کنندهای نمایشهای سرگرمی نیز قرار می گیرند ،هر چند این روش جنبه درمانی ندارد.
در پسرفت درمانی فرد باید خاطرات گذشته خود را بیاد بیاورد، تا به علت مشکلات کنونی، پی ببرد. در تحلیل درمانی متخصص ذهن ناخودآگاه فرد را تحلیل کند تا مشکلات او حل شود.
تلقین درمانی از انواع هیپنوتیزم
5 مرحله زیر را برای هیپنوتیزم باید انجام دهید:
مرحله 1:
تصمیم گیری در مورد کاری که می خواهید انجام دهید . در چند کلمه تلقینات را مرتب نمایید.
مرحله 2:
شیوه انجام تلقینات هیپنوتیزم
مرحله 3:
چهره گیرنده را تصور کنید و در ذهن خود تجسم کنید. در صورت واضح نبودن تصویر نگران نباشید و دوباره تلاش نمایید.
مرحله 4:
با تصویر ذهنی صحبت کنید و تلقینات را القا نمایید. حداقل زمان برای این مرحله 10 دقیقه است.
مرحله 5:
در مرحله پایانی چشمان خود را گشوده و منتظر نتیجه باشید.
آموزش مرحله به مرحله هیپنوتیزم
تجربه 1
شما با هیپنوتیزم می توانید با دوستانتان از طریق تصویر ذهنی صحبت نمایید و از آنها بخواهید با شما تماس تلفنی برقرار کنند. چند دقیقه صبر کنید و نتیجه را بررسی کنید.
تجربه 2
با چهره رئیستان بطور ذهنی صحبت کنید و از او درخواست روابط دوستانه داشته باشید.
تجربه 3
با اعضای خانواده بطور ذهنی صحبت نمایید و از آنها بخواهید که شاد باشند.
تجربه 4
برای یک تجربه سرگرم گننده به دوستتان بگویید که در مورد یک رنگ فکر کند. بعد شما نام رنگ را در قطعه کاغذی بنویسید. سپس از او بپرسید که نام یک رنگ را بگوید. او نام همان رنگ را خواهد گفت.
هیپنوتیزم یک سرگرمی برای دوستان
هیپنوتیزم کاربردهایی زیادی دارد که عبارتند از :
شما می توانید آنرا برای تفریح انجام دهید.
شما میتوانید افکار بد دیگران نسبت به خودتان را تغییر دهید.
شما می توانید کسی را برای دیدنتان احضار کنید.
شما می توانید خانواده از هم پاشیده ای راگرد هم آورید.
شما می توانید در دل رئیستان خود را جا کنید.
شما می توانید دشمنتان را به دوست تبدیل کنید.
شما می توانید آنرا در تجارت خود بکار برید.
تاثیر انجام هیپنوتیزم در تجارت
اگر فروشنده باشید شما می توانید نرخ فروش خود را بالا ببرید.
شمامی توانید روابط ناسالم را بدون هیچ ناراحتی از بین ببرید.
به عنوان ضد درد در انجام اعمال جراحی بکار می رود .
برای زمانی مسکن جواب گو نیست و مضر است مانند انجام زایمان بدون درد، کاهش درد بیماران مبتلا به سرطان که به مسکن ها پاسخ نمی دهند و ... کمک کننده می باشد.
هیپنوز می تواند بر درمان یا تسریع درمان موثر باشد.
هیپنوز در کاهش بیماری هایی lثل سردرد یا اسپاسم که با استرس و فشار تشدید می شوند، کاربرد دارد.
کاهش سردرد و کنترل استرس با هیپنوتیزم
درمان کمکی برای ترک سیگار، ناخن جویدن، بازی با مو و کندن آن، کنترل پرخوری های عصبی و لاغری می تواند باشد. هیپنوتیزم می تواند بسیاری از ناراحتی های فکری و اختلالات روانی را معالجه کند.
هیپنوتیزم برای از بین بردن غم اندوه و نگرانی و ایجاد نشاط و شادمانی موثر است.
با هیپنوتیزم بیماری هایی مثل سر درد ، تنگی نفس ، بی خوابی ، نگرانی و اندوه ، اختلالات سوء هاضمه ، برخی ناراحتی های قلبی ، ترس ، اضطراب ، آشفتگی ،افسردگی ، ناامیدی ، دلسردی ، اکثر بیماری های جسمی، عادات و رفتار ناخوشایند و بیماری هایی که منشا عصبی و درمانی داشته باشند، قابل درمان هستند.
اختلالات عاطفی بر اوقات فکر را در حالت بیداری متمرکز کرده و شرایطی شبیه حالت هیپنوز بوجود می آورد.
هیپنوتیزم قدرت تفکر ، تخیل و حافظه را تقویت کرده و شخص را قادر به بهره برداری از نهایت ظرفیت مغزش نماید.
تقویت حافظه و تخیل با انجام هیپنوتیزم
هیپنوتیزم سبب درمان بسیاری از تبهکاران که مبتلا به امراض روانی هستند، می شود.
هیپنوتیزم بهترین داروی زیبایی و حافظ جوانی است.
هیپنوتیزم لکنت زبان را در مواردی که نقص عضوی در کار نباشد ، درمان می کند.
هیپنوتیزم درمان کننده حالاتی است که فرد در شناخت هویت خود دچار مشکلاتی شده است.
هیپنوتیزم انواع ناتوانی ها و مشکلات جنسی را درمان می کند.
هیپنوتیزم سبب آرامش بیمار می شود و آنها را از بی خوابی و ناراحتی عصبی نجات می دهد.
رهایی از بی خوابی از فواید هیپنوتیزم
هر چقدر اعتماد فرد به هیپنوتیزکننده بیشتر باشد ، تلقین پذیری او افزایش یافته «عمق هیپنوز»بالا می رود. در ادامه خواهیم گفت که بهتر است هیپنوتیزور برای عمیق شدن هیپنوز با تلقین های ساده شروع کند تا اعتماد فرد افزایش یابد و هیپنوز عمیق تر شود؛ در این مرحله فرد قادر است چزی را که وجود ندارد با چشمان باز،ببیند!
فردی هیپنوز شونده مانند کسی است که غرق کتاب خواندن یا تماشای فیلم شده و همه حواسش به هیپنوتیزور و تلقیناتش معطوف است اما با شنیدن صدا یا احساس خطر، به راحتی از هیپنوز خارج می شود.
افزایش تلقین پذیری هیپنوز شونده
بسیاری از افراد فکر می کنند که برای انجام هیپنوتیزم باید قدرت مرموز و خاصی داشت و فقط افراد خاصی می توانند آن را یاد گرفته و اجرا کنند. اما واقعیت چیست؟
هیپنوتیزم را نیز مانند سایر علوم، می توان آموخت اما عمل کردن و استفاده صحیح و مناسب از هیپنوتیزم ، یک هنر است. یادگرفتن مقدار پراکنده ای از این علم و هیپنوتیزم کردن تعداد کمی از افراد حساس کار راحتی است ولی استفاده صحیح و مناسب از این علم به صبر زیاد و یادگیری و مهارت نیاز دارد. افراد پزشک و واجد صلاحیت باید از هیپنوتیزم برای رفع مشکلات پزشکی استفاده کنند.
فرد هیپنوتیزم کننده باید به علم پزشکی واقف باشد . افراد غیرحرفه ای و آنها که بیشتر به جنبه نمایشی هیپنوتیزم می پردازند می توانند یک بیماری را تشخیص دهند و تنها به درمان و رفع علایم بیماری بدون توجه به علت آن می پردازند که می تواند بسیار خطرآفرین باشد ، این افراد از علم پزشکی بی بهره اند.
یک هیپنوتیزم کننده غیرحرفه ای نمی تواند متوجه وجود و یا احتمال این بیماری ها شود و فقط درد بیمار را برطرف میکند در صورتی که درد یک علامت هشداردهنده است و برطرف کردن آن سبب پیشرفت بیماری و عدم تشخیص و درمان آن می شود.
استفاده از هیپنوتیزم در پزشکی باید صرفاً محدود به پزشکانی باشد که در این علم کاملاً خبره بوده و واجد صلاحی هستند. چند کلمه حرف، یک نگاه، تون صدا و یا ژست برای تشخیص استفاده از روشی جهت انجام هیپنوتیزم برای پزشک کافی است .
چه کسانی هیپنوتیزم انجام میدهند؟
بزرگترین ترسی که در رابطه با هیپتوتیزم وجود دارد این است که هیپنوتیزم شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی می کند. اما بدانید هیپنوتیزم نمی تواند شما را وادار به انجام کاری کند که در حالت عادی انجامش نمی دهید.
ذهن ناخودآگاه شما در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار میگیرد و چون اخلاقیات شما درآن جای گرفته، از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون میباشید. زمانی هیپنوتیزم می تواند خطرناک باشد که فرد الکل مصرف نموده باشد.
در هیپنوتیزم باید فرد هیپنوتیزم شونده معتقد باشد که هیپنوتیزم به سلامتش کمک می کند و برایش سودمند است؛در هیپنوتیزم نمی توان فردی را به زور هیپنوتیزم کرد زیرا فرد متوجه اوضاع است و می تواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد.در حالت هیپنوز، احتمال سوءاستفاده از فرد کاهش می یابد زیرا فرد درآن هوشیارتر است.
هوشیاری بهتر در حالت هیپنوتیزم
هدف هیپنوتیزم بهبودی تندرستی شما در بلند مدت است اما لازم است افراد هیپنوتیزم شوند سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارند تامشکلی برایشان پیش نیاید. در صورت داشتن تفکرات توهم آمیز و یا استفاده از الکل و مواد مخدر امکان خطر وجوددارد.
هنگام خروج شما از خلسه ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما این حالتدوام زیادی نمی آورد و برطرف می شود . احساس اضطراب پس از هیپنوتیزم نیز به علت اثر بخشی درمان است .
شاید شما فکر کنید اگر هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد چه می شود ؟نگران نباشید، همانطور که در این بخش از نمناک گفته شده است شما خودتان به تنهایی می توانید از حالت خلسه خارج شوید و یا چند دقیقه به خواب می روید و سپس بیدار خواهید شد و یا وقتی متوجه سخن گفتن کسی نمی شوید با یک احساس طراوت بیدار می شوید.
مدت زمان ماندن در حالت هیپنوتیزم
هیپنوتیزم با میل داوطلبانه و حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه همواره تحت کنترل است و در صورتی که احساس ناراحتی کنید از آن حالت خارج می شوید.
باشد به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم در جلسات هیپنوتیزم عمیقتر، کمتر خواهد بود. اکثر افراد زمانی از این حالت خلسه را به یاد می آورند .
منبع: نمناک
خیلی از زوجها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با خانوادهی همسر خود دارند، در زندگی زناشویی خود دچار کشمکشهایی میشوند. آماری که مربوط به سال ۲۰۱۳ است نشان میدهد ۱۱ درصد از زوجهایی که از هم جدا شده بودند، علت جدایی خود را مشکلاتی در ارتباط با خانوادهی همسران خود میدانستند. هر چند این رقم بالا به نظر نمیرسد، اما هشداردهنده است، زیرا یک زندگی مشترک هرگز نباید به دلیل مشکلاتی مربوط به خارج از رابطه نابود شود.
به طور کل در زندگی هیچ رابطهای با تنش و بگومگوهای زیاد خوشایند نیست و ما به عنوان انسان برای بقا و ادامهی حیات خود نیاز داریم روابطی سالم، شاداب و انگیزه بخش با دیگران داشته باشیم. ما دوست داریم بابت کارهای خوب و جالبی که در زندگی انجام میدهیم در خاطر دیگران بمانیم، و خاطرات بد و آزاردهنده از خود در ذهن دیگران به جا نگذاریم. یکی از راههایی که کمکمان میکند خاطرات ما در ذهن دیگران مثبت باشد نه منفی، این است که روابط کدر و نامطلبوبی که وجود دارند را در صورت امکان بهبود بدهیم و دوباره بسازیم. اگر رابطهی شما با خانوادهی همسرتان سالم و خوب نیست و همین مسئله شما را در زندگی دونفرهتان به دردسر انداخته است، توصیههایی برایتان داریم تا این رابطه را بهبود بدهید.
اول باید بدانید که رابطهی شما با خانوادهی همسرتان چه تاثیری بر زندگی زناشوییتان میگذارد:. ممکن است همسرتان بابت این موضوع که شما به اندازهی کافی به خانوادهاش احترام نمیگذارید آزرده و دلخور بشود. دورهمیهای خانوادگی و اوقاتی که باید معمولا در جمع خانوادهها سپری شوند به دلیل رابطهی ضعیف شما با خانوادهی همسرتان پرتنش و یا حتی نابود میشود.. بچهها نیز از این مشکل ارتباطی تاثیر میگیرند و دچار احساسات منفی میشوند.. رنجشها و کدورتهای به وجود آمده باعث سوء تفاهم در ارتباطها میشوند.
چگونه روابط خود با خانوادهی همسرتان را بهبود بدهید. به خودتان اجازه بدهید تا ببخشید و بگذرید. نگه داشتن احساس خشم و رنجش در دل فقط به شما آسیب میزند و تاثیری روی طرف مقابلتان ندارد. پس خودتان را از درد و کینه رها کنید و تمرکز و توجهتان را معطوف چیزهایی کنید که در زندگی ارزش و اهمیت خیلی بیشتری دارند.. به جای اینکه در لاک دفاعی خود فرو بروید سعی کنید موقعیت آنها را درک کنید و احساسات خودتان را ارزیابی کنید. البته این طبیعیست وقتی که ناراحت و دلخورید، ارتباط تان نیز متاثر شود. اما پیش از هر گونه گفتگو و برخوردی به خودتان یادآوری کنید که همیشه آرام و خونسرد باشید و قبل از جواب دادن، چند لحظهای مکث کنید و به پردازش آنچه میخواهید بگویید بپردازید.
تصمیم بگیرید هر آنچه را که در گذشته روی داده پشت سرتان قرار دهید. هر چه که در گذشته گفته شده و انجام شده متعلق به همان زمان است و نباید دیگر در موردشان بحث کنید و اجازه دهید یک بار دیگر هم شما را آزرده کنند. این کار کمکتان میکند دردهایی که دارید التیام پیدا کرده و احساس کنید از آن موضوع رها و سبُک شدهاید و دیگر این احتمال وجود ندارد که دوباره از آنها متاثر شوید.. از موقعیتها و فرصتهای مناسب برای بهبود روابط و ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. فرصتهای جدید کمکتان میکنند خاطرات بد گذشته را کمرنگتر کنید. برای نمونه دعوت از خانوادهی همسر برای یک دورهمی کوچک میتواند خیلی موثرتر از کارهای بزرگتری، مثلا تهیهی هدیههای آنچنانی باشد. یا اینکه میتوانید در بعضی از تصمیم گیریها نظر آنها را نیز جویا شوید و با این کار احترام خود را نسبت به آنها نشان دهید.
همهی ما در زندگی گاهی در روابط خود دچار کدورتهایی میشویم، اما به این معنی نیست که این کدورتها و اختلافها حل نشدنیاند. اگر راههای ارتباطی را باز بگذارید و احساس همدلیتان را همیشه زنده نگه دارید، بسیاری از ناراحتیها را از بین میبرید و میتوانید روابطی سالم و بانشاط برقرار کنید که هم خودتان لذت ببرید و هم همسر و فرزندانتان خوشحال و راضی باشند.
منبع: برترین ها
در دنیای هالیوود، ازدواجهایی با فاصلههای سنی زیاد پدیدهی جدیدی نیستند، اما برای افرادی که ثروتمند و مشهور نیستند، قرار گرفتن در چنین رابطههایی دردسرهای زیادی دارد. شما چه زوج بزرگتر باشید و چه زوج کوچکتر، با مشکلاتی روبرو خواهید شد.
ممکن است وجه اشتراک چندانی نداشته باشید
با توجه تفاوت سنی زیادی که بین شما و همسرتان است، به احتمال زیاد سلیقهها و علاقه مندیهایتان هم با هم فرق میکند. مثلا وقتی در اتومبیلتان هستید شاید به سختی بتوانید موزیکی انتخاب کنید که هر دوی شما دوستش داشته باشید یا موضوعاتی پیدا کنید که بتوانید سر صبحانه درموردشان حرف بزنید. این تفاوتها به مرور زمان هر دوی شما را خسته و دلزده خواهند کرد، اما زیاد هم ناامید نباشید. همیشه راههایی وجود دارند و میتوانید زمینههای مشترکی بین خودتان پیدا کنید و به هم نزدیکتر شوید.
به عبارتی دیگر، روی تشابهات تمرکز کنید و وقتتان را صرف فکر کردن به تفاوتها و بحث کردن در مورد آنها نکنید. از آشنا شدن با دوستان همدیگر واهمه نداشته باشید و با هم دوستان جدیدی پیدا کنید. با بیشتر توجه کردن به تفاوتهایتان به نگرش جدیدی دست پیدا خواهید کرد که انگیزه بخش است و کمکتان میکند بیشتر احساس کنید در زندگی هم نقش دارید.
رابطهی شما مورد قضاوت و سوال قرار میگیرد
یکی از اتفاقهای ناخوشایندی که باید انتظار داشته باشید این است که ممکن است دیگران از شما سوالهایی بپرسند که در واقع به هیچکس جز خودتان ربط ندارد. بیشتر مردُم فکر میکنند ظاهرا غیرعادی بودن رابطه و ازدواج شما به آنها این اجازه را میدهد که درموردش اظهار نظر کنند. در نگاه چنین افرادی هر مشکلی که پیدا کنید (فرقی هم نمیکند چه باشد یا چقدر جدی باشد) بی بروبرگرد نتیجهی فاصلهی سنی زیادی است که بین شما و همسرتان وجود دارد. ضمنا جامعه نیز هنوز نپذیرفته است که یک زن جوان با مرد سن دار یا یک مرد جوان با زنی سن بالا ازدواج کند، پس اگر شما هم چنین شرایطی دارید از اینکه برداشت دیگران از دلیل چنین ازدواجی، ثروت است تعجب نکنید.
مهم این است که اجازه ندهید اظهار نظرهای نسنجیده رویتان اثر بگذارند. بیشتر مردم بیرحمند و تمایل دارند هر چیزی را که طبق روال عادی نیست قضاوت کنند، حتی اگر هیچ نکتهی قابل توجهی نداشته باشد. بهترین راه برخورد با چنین قضاوتهایی این است که به دنبال راهی ساده و مودبانه برای خاموش کردن آنها باشید. اما اگر این اظهار نظرها و قضاوتها از جانب اعضای خانوادهتان بود باید با آنها صحبت کنید و برایشان درمورد انتخابی که کردهاید توضیح دهید. هرگز اجازه ندهید کلام کسی آزارتان دهد یا کسی رابطهتان را زیر سوال ببرد. شما خودتان میدانید چرا چنین تصمیمی گرفتهاید و این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
ممکن است مثل یک بچه با شما رفتار شود
اگر شما زوج کوچکتر در رابطهتان باشید، شاید گاهی احساس کنید همسرتان شما را آنقدر که باید جدی نمیگیرد. مثلا ممکن است شما را کنترل کند یا جوری رفتار کند که انگار از شما بیشتر میداند و میفهمد. دلایل چنین رفتارهایی میتواند گوناگون باشد؛ مثلا شاید به جوانی شما حسادت میکند، یا مشکلی جدیتر داشته باشد. اگر همسرتان مقابل دیگران از جایگاهی بالاتر و برتر با شما رفتار میکند بدون تردید مشکلی جدی در آیندهای نزدیک خواهید داشت.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که با همسرتان به طور جدی حرف بزنید. به او توضیح دهید که رفتارش چه احساسی به شما میدهد و سعی کنید دلایل پنهان این رفتارهایش را بفهمید. به طور کلی داشتن سن بالا همیشه هم به معنی بیشتر دانستن و عاقلتر بودن نیست، بنابراین این واقعیت که شما جوانتر از همسرتان هستید دلیل نمیشود با شما مثل یک بچه رفتار کند یا شما را دست کم بگیرد.
شاید در دیدار با اقوام و آشنایان خجالت زده بشوید
اگر دختر جوانی هستید که با یک مرد سن دار ازدواج کردهاید شاید معرفی کردن همسرتان به اقوام و دوستان برایتان کار سختی باشد، چون احتمالا از قضاوتها و سوال و پرسشهایشان واهمه دارید و خجالت میکشید. اما نباید چنین احساسی داشته باشید. آنها اگر ببینند شما دو نفر چقدر با هم شاد و خوب هستید ناخودآگاه نظرشان عوض خواهد شد.
نکتهی مهم دیگر اینکه نباید دچار تردید بشوید. نگذارید همسرتان فکر کند شما نسبت به انتخابتان شک دارید یا پشیمان شدهاید. شاید شما نتوانید دیگران را متقاعد کنید رابطهتان را عادی تلقی کنند، اما میتوانید نشانشان بدهید خودتان این رابطه را کاملا مناسب و عادی و البته راضی کننده میدانید.
برنامه ریزی برای آینده، کار سادهای نخواهد بود
شاید خیلی راحت نتوانید درمورد آیندهتان تصمیمی بگیرید، اما این مسئله همچنان بخش مهمی از رابطهی شماست. یکی از بزرگترین چالشهای ازدواج با فاصله سنی زیاد، بچه دار شدن است. قبل از ازدواج و جدی شدن رابطهتان باید در این مورد کاملا شفاف حرف بزنید و به یک نتیجهی قاطع برسید. البته فاکتورهای بیولوژیکی را نباید نادیده بگیرید، مخصوصا اگر میدانید که طرف مقابلتان بچه میخواهد و شما از نظر بیولوژیکی قادر به بچه دار شدن نیستید.
ضمنا این واقعیت را نیز باید بپذیرید که اگر شما زوج جوانتر در این رابطه هستید ممکن است روزی ناچار شوید یک پرستار تمام وقت برای همسرتان باشید. در لحظه زندگی کردن عالیست، اما نباید از واقعیتهای غیرقابل اجتناب آینده چشم بپوشید، مثلا اینکه همسر شما همیشه بسیار سندارتر از شما خواهد بود.
هر چند خیلیها میگویند سن فقط یک عدد است، اما ازدواج کردن با کسی که خیلی از شما جوانتر یا سندارتر است اغلب چالشهای زیادی خواهد داشت که کنارآمدن با آنها نیاز به صبر و تلاش زیادی دارد. کلام اخر اینکه این شما هستید که تصمیم میگیرید چه کسی شریک زندگیتان باشد، پس درمورد انتخابتان اعتماد بنفس داشته باشید و با هم روی مسائلتان کار کنید. تا مادامی که همدیگر را دوست دارید و به هم احترام میگذارید، سن واقعا فقط یک عدد خواهد بود.
منبع: برترین ها
تمرینهای ذهن آگاهی به شما کمک میکند در مقابل فشار و استرسهای روزمره، مقاومت بیشتری داشته باشید و با آرامش بیشتری به مسیرتان ادامه دهید.
ادراک و توجه، مفاهیمی هستند که ریشه در آگاهی انسان دارند؛ آگاهی از آنچه در اطرافمان رخ میدهد و آنچه انجام میدهیم. یعنی زمانی که چیزی میخوریم، به بافت، رنگ و طعمهای مختلف غذا توجه کنیم. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی از آخرین باری که واقعاً لذت بردید یا خودتان را در لحظه رها کردید چقدر گذشته است؟ چگونه میتوان به ذهنآگاهی رسید؟
پیش از هر چیز باید بدانید که ذهنآگاهی، ریشه در بودیسم دارد: ذهن آگاهی یک شیوه هستی و تجربهی زندگی است.
ذهنآگاهی به معنی حضور در لحظهی حال است. این اقدام، سختتر از آن است که با تکیه به روزمرگیها حاصل شود؛ ولی درعینحال یکی از ضروریات زندگی هرروزهی شما است.
بزرگترین مانعی که بر سر راه شما وجود دارد، این است که از زمان حال غافل شوید. چه در جلسات کاری، زمان پیادهروی یا هر فعالیت دیگری، سعی کنید از همهی ذرات زندگی، حتی جوانب خستهکنندهی آن، لذت ببرید.
سؤالی که پیش میآید این است که چرا اصولاً باید ذهنآگاهی را تمرین کنید؟ ذهنآگاهی با تقویت ارادهی شما، استرس و اضطرابی را که سد راه موفقیت و دستیابی به اهداف میشوند، از بین میبرد. مؤسسهی Mindful در وبلاگ خود توضیح میدهد که چرا این تمرینها، به کاهش اضطراب شما کمک میکند:
دههی ۷۰ میلادی، یک دورهی آزمایشی مشهور و موفق به نام «کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی» برگزار شد که ثابت میکرد این تمرینها، به مقابله با افکار منفی که انسانها هر روز با آنها دستبهگریباناند، کمک میکند. درعینحال میتوان از تمرینهای مدیتیشن در کنار شناخت درمانی کمک گرفت.
و درنهایت، ذهن آگاهی با وضوح بخشیدن به دیدگاه مردم، شیوهی زندگی آنها را تغییر میدهد.
منبع: زومیت
مثبت اندیشی کلید موفقیت
نگرش شما عملکردی مشابه طراحی داخلی برای یک ساختمان در سازماندهی ذهنتان دارد. نگرش شما تاثیر قابل توجهی در شکلگیری مسیر زندگی و کاری شما دارد. در این مقاله با ما همراه باشید تا تاثیرات شگرف مثبت اندیشی بر موفقیت و راههای تغییر نگرش و رسیدن به مثبت اندیشی را بدانید.
مثبت اندیشی کلید موفقیت شماست
اعمال از افکار سرچشمه میگیرد. برای موفق بودن، افکاری که در ذهن میپرورانید را را درست و با دقت انتخاب کنید. افکاری که شما درباره خودتان، تواناییهایتان، دستاوردهای مالیتان (یا شکستهای مالیتان) دارید و همچنین تصوری که در ذهنتان نسبت به تواناییتان برای رسیدن به موفقیت دارید، در نهایت در زندگیتان عملی خواهند شد.
معادلهی تشخیص نوع نگرش
با این معادله نگرش خود را ارزیابی کنید: نگرش=حرکت. این معادله بیان میکند که نگرش آن چیزی است که حرکت رو به جلو یا رو به عقب شما را تعیین میکند. بنابراین باتوجه به اینکه در زندگیتان چگونه حرکت میکنید، میتوانید نگرشتان را ارزیابی کنید.
تاثیر مثبت اندیشی در دنیای کسب کار
در دنیای کسبوکاری که هر شخص برای ساختن منابع، استعدادها، امور مالی، فناوری و غیره تلاش میکند، موفقیت یک شخص به دلیل مصمم بودن و انعطافپذیری اوست.
در کسبوکار، نگرش همه چیز است. اگر باور داشته باشید که میتوانید موفق شوید، حتما خواهید توانست. نگرش شما دربارهی موفقیت، در واقع پیشگویی شماست. پس برنده بودن را انتخاب کنید.
اگر نگرش شما منفیِ و غیرمولد است و احساس میکنید نیاز به تغییر الگوی تفکر دارید، میتوانید راهکارهایی که در ادامه آوردهایم را انجام بدهید:
راهکارهایی برای مثبت اندیشی
راهکارهای تغییر نگرش
1- آماده سازی ذهن
شما باید یاد بگیرید که خودتان را برای یک وضعیت ذهنی مثبت آماده کنید. افکاری که از ایمان و عقیده و قدرت درونیتان سرچشمه میگیرد را جایگزین افکار ترسآور و ناامیدکنندهی تان کنید. برای این کار باید تمرکز خود را بر تواناییهایتان بگذارید. این کار باعث میشود که از حرکت باز نایستید و به تلاش ادامه بدهید.
2- عامل انگیزه خود را کشف کنید
در جستوجوی چیزهایی باشید که به شما انگیزهی تلاش و کوشش میدهد. فکر کنید که در گذشته چه چیزهایی به شما انگیزه داده است تا تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و به دنبال اهدافتان بروید. زمانی که بتوانید به خودتان برای یک هدف انگیزه بدهید، باعث میشود سریعتر در مسیرتان حرکت کنید و در نهایت موجب خواهد شد که موفقیتهای بیشتری به دست آورید.
۳- الگوهای ذهنیتان را انتخاب کنید
الگوهایی برای خود انتخاب کنید که به تجسم اهدافتان کمک کند تا برای رسیدن به آنها، مهارتهای خود را افزایش دهید. برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
۴- به تحقق یافتن هدفتان باور داشته باشید
هرچقدر عمیقتر به تحقق یک هدف باور داشته باشید، احتمال بیشتری برای محقق شدن آن وجود دارد. این نوع تمرین ذهنی، باعث مثبتاندیشی شما میشود و شما را به سمت دستیابی به موفقیت سوق میدهد. من معتقدم که شما به شکل طبیعی برای آنچه که تجسم میکنید، تلاش خواهید کرد.
5- به ذهن خود نظم ببخشید و با برنامه حرکت کنید
زمانی که در کار خود با چالش مواجه میشوید، شاید احساس کنید که کنترل احساسات و افکار خود را از دست دادهاید. برای اینکه خوشبین باقی بمانید، ذهن خود را نظم ببخشید تا از افکار بدبینانه خالی شود و از لغزش در سراشیبیِ سؤالِ «چه میشود؟» نجات پیدا کنید.
6- مدیریت اضطراب
اضطراب در واقع ترس از آینده است. به خودتان یادآوری کنید که «اگر .... شود چه؟» در حال حاضر رخ نداده است. این تنها یک تئوری است. پس بر آنچه که در حال حاضر میتوانید کنترل کنید، تمرکز کنید.
7- تمرکز کردن روی راه حل
هر فکر دانهای است که شما برای برنامهریزی نوع نگرش و در نتیجه نوع رفتارتان، آن را میکارید. برای اینکه نگرش خوبی داشته باشید، یاد بگیرید که ذهنتان را بر راهحلها متمرکز کنید نه بر مشکلات.
8- با انرژی و خوشحال باشید
باید با انرژی و خوشحال باشید، بشتر بخندید و از کارتان لذت ببرید. مشتاق موفقیت باشید و اشتیاق خود را نشان بدهید. به این ترتیب یک شوق طبیعی در رفتار شما نمایان خواهد شد و به نظر خواهد آمد که نمیتوانید برای دست به کار شدن و تبدیل اشتیاقتان به عمل صبر کنید. این شوق نمایندهی تمام احساسات شماست.
9- متعهد باشید
زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد به کارتان باشید، به عنوان موتور محرکهی شما برای رسیدن به اهدافتان عمل میکند. تعهد کامل، شک و تردید را از بین میبرد.
10- معنویات ذهنتان را تقویت کنید
به دنبال معنای عمیقتری باشید. انگیزه های معنوی نه تنها روح شما را پرورش میدهد، بلکه اگر بتوانید بین آنها با اهداف کاری خود ارتباط برقرار کنید، به این احساس خواهید رسید که با کارتان اهدافی که برای زندگی دارید، محقق خواهد شد.
شغل شما جایی است که بتوانید در یک مقیاس بزرگ بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید. این نوع تفکر به هدفی که برایش کار میکنید، معنا میبخشد و شما را قادر خواهد کرد که ببینید چگونه هدفتان به زندگی دیگران کمک میکند. این موضوع به شما قدرت بیشتری برای انجام کارتان میدهد.
11- کمی بیخیال باشید
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرستان کاهش پیدا کند. هرچقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت که باعث تلاش سختتر شما خواهد شد.
بیخیال بودن مهارت بزرگی است که باعث میشود محیط کاری اطرافتان شادتر شود و به شخصیت شما کاریزما میبخشد (جذابیت شخصیتی) و در کسانی که با شما یا برای شما کار میکنند، اعتماد و علاقه بهوجود میآورد.
12- فعالیت بدنی خود را بیشتر کنید
یکی از سریعترین راهها برای تغییر نگرش منفی، تغییر در وضعیت جسمی است. اگر استرس دارید، فعالیت بدنی خیلی سریع در شما آرامش ایجاد میکند. این کار کمک میکند تا فکرهای منفی را از سر خود بیرون کنید و انرژی خود را برای دیدن افکار مثبت جمع کنید.
ورزش (یا هر نوع فعالیت بدنی) شما را به سمت یک وضعیت متعادل ذهنی سوق میدهد که به شما اجازه میدهد تا مثبتاندیشی خود را افزایش دهید. حرکت به صورت طبیعی باعث آزاد شدن استرس میشود که برای تعادل ذهنی و تداوم انگیزه بسیار ایدهآل است. اگر نمیتوانید در یک روز پر از استرس به باشگاه بروید، حداقل یک پیادهروی کوتاه (مثلا ۱۵ دقیقه) انجام بدهید.
13- افکار و احساساتتان را کنترل کنید
بر خودتان مسلط شوید: برای موفق شدن باید بر دو چیز تسلط داشته باشید. افکار و احساساتتان. اگر به طور ذاتی بدبین هستید، تصمیم بگیرید که آگاهانه مسئولیت انتخاب نگرش خود را بر عهده بگیرید. مثبتاندیشی را در اخلاق و تعاملتان با دیگران در پیش بگیرید. زمانیکه بتوانید بر دنیای درونی خود تسلط پیدا کنید، بر دنیای بیرونی خود نیز میتوانید تسلط پیدا کنید.
اثرات شگفتانگیز مثبت اندیشی
اثرات شگفت انگیز مثبت اندیشی
مثبت بودن قدرت تمرکز شما را بالا میبرد
مثبت اندیشی باعث میشود حواستان به حواشی، منفی بافیها و پیشآمدهای جزئی که باب میلتان نیستند پرت نشود و در نتیجه تمامی تمرکزتان رو مسیر اصلیتان قرار میگیرد
نگرش مثبت باعث تقویت اعتماد به نفستان میشود
مثبت بودن نقاط ضعف و چیزهایی که باعث آزارتان میشود را برایتان کمرنگ کرده و در نتیجه باعث بالا بردن اعتماد به نفس شما میشود.
مثبت اندیشی، فرصتهای زندگیات را نمایان میسازد
تا زمانی که درحال غر زدن و گله کردن از زمین و زمان و خلاصه منفیبافی باشی، نمیتوانی فرصتهای زندگیات را که راه رسیدن به موفقیت هستند را ببینی و قابلیت تشخیص آنها را نداری.
با مثبت اندیشی به خود باوری میرسید
مثبت اندیشی استعدادها و تواناییهایتان را برای شما آشکار میسازد و باعث میشود به خود اعتماد داشته و به خودباوری برسید.
نگرش مثبت نقطه تحمل را بالا میبرد
مثبت فکر کردن مانند یک محرک برای کارایی و قدرت شماست. اگر مثبت اندیش باشید کارها برایتان آسان تر و قابل حلتر میشود.
مثبت اندیشی باعث جلب اعتماد دیگران میشود
در قسمت بالا به تاثیر مثبت اندیشی در کشف تواناییها و در نتیجه خودباوری و بالا رفتن اعتماد به نفس اشاره شد. زمانی که شما به خودباوری برسید و اعتماد به نفس داشته باشید، دیگران نیز راحتتر میتوانند به شما اعتماد کنند و مسئلیت های بزرگتری به شما بسپارند. در نتیجه میتواند باعث ارتقا جایگاه شما در کار و یا خانواده و ...شود.
کلید طلایی خوشبختی در همه زمینهها:
"نفوس بد نزن"، "بد به دلت راه نده"، "لفظ بد نیا"، "منفی نباش"، "هر چی فکر کنی همون میشه"، "مثبت فکر کن"، "مثبت باش"
و از عبارات مثبتی چون: "من میتوانم"، "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است و از عهده انجام آن بر می آیم"، "چقدر این کار برایم لذتبخش است" و... استفاده کنید و همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.
منبع : بیتوته