راه هایی ساده برای ایجاد انگیزه

انگیزه

پرسش: به تازگی انگیزه ی خود را از دست داده ام و خیلی تنبل شده ام، احساس می کنم دچار افسردگی شده ام.

 فقط دوست دارم در خانه مانده و به استراحت بپردازم. لطفا چند راهکار جهت ایجاد انگیزه در بنده ارائه بفرمایید.

 

پاسخ: همه ما گاهی دچار چنین حالتی می ‌شویم؛ روز‌هایی که دلمان می ‌خواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزه‌ای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا می‌ خواهید با این حالت مبارزه کنید؟ 

 

باخود قرار بگذارید:

هنگامی که احساس می‌کنید علاقه‌ای به انجام کاری یا کارها‌یی ندارید، به خود بگویید که اگر این بخش کتاب را خواندم یا این گزارش ‌ها را تمام کردم، می ‌روم بیرون قدم می ‌زنم و یک بستنی (یا هر چیز دیگری که به آن علاقه دارید) می ‌خورم.

 

مانند یک انسان با انگیزه رفتار کنید:

 اگر بی ‌حوصله‌اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه ‌اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می ‌کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.

 

هنگام صبح چند سوال مثبت و روحیه‌ بخش از خود بپرسید:

 هر روز صبح از خود 5 سوال سه بخشی امید‌وار‌ کننده بپرسید:

• در حال حاضر در زندگی از چه چیزی راضی هستم؟

• چه ویژگی ‌ای مرا خوشحال می‌ کند؟

• چگونه در من این حالت را به‌ وجود می ‌آورد؟

 

بسیار مهم است که شما واقعا بدانید که چگونه و چرا این شرایط به شما احساس خوبی را منتقل کرده است. این پرسش‌ های صبحگاهی فوق‌العاده‌ هستند، زیرا نحوه قرارگرفتن آنان، به شما امکان درک عمیق از شرایط موجود را می ‌دهد و سپس آن احساس مثبت را به شما منتقل می ‌کند.

 

زمان و مکان هدف ‌های خود را تغییر دهید:

در اهداف خود وسواس داشته باشید ،هدف ‌های بزرگ و ویژه برای خود در نظر بگیرید. اهداف بزرگ ‌تر نسبت به هدف ‌های کوچک ‌تر، انگیزه بیشتری در فرد به ‌وجود می ‌آورند. هدف بزرگ اثر بیشتر و عمیق‌تری دارد و می‌تواند منشأ تولید انگیزه ‌های قوی شود.

 

یک کار کوچک انجام دهید و برای انجام آن برنامه ‌ریزی کنید:

 یک کار کوچک را آغاز و به پایان برسانید؛ مثلا میز کارتان را تمیز کنید، یک قبض یا رسید را بپردازید و یا ظرف ‌ها را بشویید. فقط نیاز به این دارید که کاری را آغاز کنید. وقتی این کار را تمام کردید احساس می ‌کنید که آمادگی انجام کار‌های بعدی را هم پیدا کرده‌اید. بنابراین وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید یک کار کوچک را شروع کنید تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق آورد.

 

کار سخت ‌تر را اول شروع کنید:

اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر می ‌کنیم به‌ نوعی دچار نگرانی می ‌شویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم. از سخت‌ ترین کار شروع کنید. هنگامی که سخت‌ ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید، احساس می‌ کنید که بار سنگینی را از دوش ‌تان برداشته‌اید. در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجود‌تان پدیدار می ‌شود و بقیه روز اعتماد به ‌نفس بیشتری خواهید داشت و نگرانی‌ های روز‌مره‌تان. کاهش پیدا می ‌کند.

 

کارتان را آهسته آغاز کنید:

 به جای آنکه کارتان را سریع آغاز کنید، نخستین گام‌ها را آهسته بردارید. هنگامی که کاری را با آرامش و طمأنینه شروع می ‌کنید، مغز شما این فرمان را دریافت نمی‌ کند که این کار باید باسرعت هرچه تمام‌تر خاتمه یابد. اما اگر مغز انسان احساس کند که باید برنامه کاری ‌اش را با سرعت به پایان برساند چه اتفاقی می‌افتد؟ اغلب اوقات ممکن است فرد اصلا کار مورد نظر را آغاز نکند. پس شروع یک کار بدون شتاب بهتر از اصلا شروع نکردن است.

 

همیشه خود‌تان را با خود‌تان مقایسه کنید نه با دیگران:

مقایسه خود با دیگران و اینکه نتیجه تلاشتان چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفته‌ اید، کشنده انگیزه و قوه خلاقیت انسان است. همیشه افراد بی‌ شماری هستند که از شما تواناترند و معدود افرادی هم هستند که از همه پیشی گرفته‌اند؛ هم از بعد مادی و هم معنوی، بنابراین فقط قوای خود را روی خود، برنامه‌ای که در پیش دارید و البته نتیجه‌ای که عایدتان می‌شود، متمرکز کنید و دریابید که چگونه می ‌توانید برنامه ‌ریزی ذهنی‌ تان را بهبود ببخشید و به مرحله اجرا در آورید. بررسی مجدد نتایج حاصله نیز اهمیت زیادی دارد. با این کار شما می ‌توانید اشتباه‌ های گذشته را پیدا کرده و از تکرار مجدد آن یا انجام خطاهای مشابه جلوگیری کنید. یکی دیگر از مزایای بررسی مجدد نتایج به ‌دست آمده، ایجاد انگیزه مضاعف است. درک این موضوع که حاصل تلاش‌ های شما چه بوده و در چه جایگاهی قرار گرفته ‌اید، توان و اشتیاق شما را چند برابر می ‌کند و اغلب از موفقیت و پیروزی خود شگفت‌ زده خواهید شد.

جشن موفقیت

موفقیت خود را همیشه به ‌یاد داشته باشید:

 همیشه و در همه حال به جای فکر کردن به شکست‌ ها و ناکامی ‌ها، موفقیت ‌ها و کامیابی ‌هایتان را به‌ خاطر بسپارید. بهتر آن است که آنها را یادداشت کنید؛ حتی با ذکر جزئیات، زیرا فراموش کردن موفقیت بسیار آسان است و گاهگاهی مراجعه به نوشته ‌هایتان می ‌تواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و البته انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده و تازه نگه دارند.

 

مانند یک قهرمان رفتار کنید:

 یک روانشناس خوب شما را دعوت میکند که داستان زندگی قهرمانان را بخوانید و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود قرار دهید و به سخنان آنان گوش فرادهید. کشف کنید که در کار و تلاش آنان چه ویژگی خاصی وجود داشته که سبب موفقیت‌ شان شده. اما همیشه به‌ خاطر داشته باشید این افراد همانند ما و سایر افرادند و بنابراین، به جای اینکه آنان را در مقام رفیعی بنشانید و تحسینشان کنید، اجازه دهید که الهام‌ بخش شما باشند.

 

سعی کنید محیط کارتان را با کمی تفریح قابل تحمل کنید:

به ‌خاطر داشته باشید که در فضای کاری‌ ای که خلق می‌کنید یا در برنامه ‌ای که در نظر دارید، جایی هم برای کمی تفریح و شوخی در نظر بگیرید. با این ‌کار انگیزه کافی برای انجام کار و به ‌پایان رساندن آن خواهید داشت.

 

فقط به‌ دنبال راحتی نباشید:

 با بی‌ حالی که نوعی تنبلی است، خداحافظی کنید و برای ایجاد انگیزه در خود، با مشکلات مبارزه کنید.

 

از شکست نهراسید:

به‌ جای هراس از شکست، آن را به‌ عنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و یک بخش طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیست ‌های مشهور می‌گوید: بیش از 9هزار خطا داشتم و تقریبا 300بازی را باختم. 26مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم و من موفق نشدم. بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که در زندگی موفق شده‌ام. بنابراین از شکست ‌هایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من می‌ دهد؟

 

در مورد کاری که می‌ خواهید انجام دهید، مطالعه کنید:

هنگامی که کاری را آغاز می ‌کنید، درباره فرایند کار پژوهشی به‌ عمل بیاورید. با این‌ کار شما از میزان کاری که در پیش رو دارید و مشکلاتی که ممکن است با آن برخورد کنید، آگاه می ‌شوید. گاهی اوقات توقع یا انتظار بی ‌جا سبب کاهش انگیزه و هدر رفتن اشتیاق و جدیت اولیه فرد می‌ شود. با مدیریت خواسته ‌هایتان می‌ توانید از هدر رفتن نیروی حاصله از اشتیاق جلوگیری کنید و انگیزه و توانایی ‌هایتان را تا پایان کار حفظ کنید. دانستن این موضوع که بر سر کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار داشته‌اند، چه آمده، چه مسیری را طی کرده و چه گام‌هایی برداشته‌اند، بسیار مفید و آموزنده است. می‌توانید با تلفیق روش انتخابی آنها و آنچه خود در ذهن دارید، روش کاری مناسبی را انتخاب و فعالیت خود را شروع کنید. این وضعیت میزان نگرانی ‌های شما را کاهش می ‌دهد و بهتر می ‌توانید اوضاع کاری را تحت کنترل خود داشته باشید؛ چه از بعد احساسی و چه از بعد عملی، چون حداقل تا حدودی می‌دانید که دیگرانی که چنین راهی را رفته‌اند با چه وقایعی مواجه شده‌اند و این آگاهی از بعد احساسی و عملی سبب تشویق و دلگرمی شما می‌شود.

 

معین کنید که چرا می ‌خواهید این کار را انجام بدهید:

 اگر نمی ‌دانید که به چه دلیل می ‌خواهید چنین کاری را انجام دهید یا اینکه دلیل کافی برای انجام آن ندارید، پس خاتمه دادن آن برای شما بسیار مشکل خواهد بود. کاری را برگزینید که دلیل قوی و کافی برای انجام آن داشته باشید. اگر نتوانستید، انجام این فعالیت را متوقف کنید و به جای آن، فعالیت دیگری را که دلایل انجام آن قوی ‌تر و واضح ‌تر است آغاز کنید.

از شکست ‌هایتان تجربه کسب کنید و از خود بپرسید این بار، این شکست چه درسی به من می‌ دهد؟

 

هدف ‌های خود را یادداشت کنید:

هدف و منظور خود را از انجام آن فعالیت بنویسید، سپس آن را روی دیوار، رایانه، یا آینه بچسبانید. با این کار در طول روز، مراحل انجام کار را مرور می ‌کنید و این آگاهی تداوم کار را برای شما آسان ‌تر می ‌کند.

 

با دید مثبت برای انجام کار فعالیت کنید (برای مثبت‌اندیشی تلاش کنید):

بیاموزید که بیشتر اوقات مثبت‌اندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبت ‌اندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما می‌ توانیم این حس را در خود تقویت کنیم و نتیجه حاصل نیز می‌ تواند به تلاش بیشتر ما کمک کند.

 

کمتر تلویزیون تماشا کنید:

 آیا از جمله کسانی هستید که زیاد تلویزیون تماشا می‌‌کنند؟ تلاش کنید که کمتر به تماشای برنامه ‌های تلویزیونی بنشینید و فعالیت ‌های مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روش‌ های خودتان انجام دهید.

 

برنامه کاری ‌تان را به چندین برنامه کوچک ‌تر تبدیل کنید:

 هنگامی که پروژه بزرگی در دست دارید، آن را به چند بخش کوچک ‌تر تقسیم کنید، سپس با تمرکز روی نخستین بخش کار‌، فعالیت خود را آغاز کنید و وقتی این بخش تمام شد، بخش بعدی را آغاز کنید. موفقیت‌ های کوچکی که در انجام بخش ‌های اولیه به‌دست می ‌آورید، انگیزه شما را افزایش می ‌دهد و از تمرکز روی کل کار که ممکن است سبب دلسردی شما شود، جلوگیری می‌ کند. اگر این روش را دنبال کنید خود شما هم از نتیجه‌ای که می‌گیرید، شگفت ‌زده خواهید شد.

 

اطلاعات موجود را بازنگری کنید:

داشتن اطلاعات لازم در آغاز هرکاری، امری ضروری است، اما گاهی جامعه و رسانه‌ ها اطلاعاتی را به انسان منتقل می‌کنند که بار منفی دارد. پس محفوظات ذهنی خود را ارزیابی کنید. نکات منفی را حذف کرده و با توجه به بینش خود، از اطلاعات مفید و مثبت برای دستیابی به هدف‌ تان استفاده کنید.

 

قوه خلاقیت خود را به ‌کار بگیرید:
خلاقیت

کاغذی را بردارید و در بالای کاغذ بنویسید که دوست دارید در چه زمینه‌ای فعالیت کنید. شاید هدف شما کسب درآمد بیشتر یا مبارزه با بیماری و به ‌دست آوردن نهایت سلامتی باشد. اکنون 20 روش، ایده یا عقیده در مورد موضوع مورد نظر بنویسید. سعی کنید 10ایده دیگر به لیست خود اضافه کنید؛ البته همه این ایده‌ها مفید یا خوب نیستند. اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایده‌ هایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند، پیدا کنید. حسن این کار این است که نه تنها قوه خلاقیت خود را به‌ کار گرفته‌اید، بلکه دریافته‌اید که تا چه حد خلاق هستید؛ هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده‌ و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کرده‌اید.

 

در یابید که چه چیزی سبب شادی و خوشحالی شما می ‌شود:

همه ما می‌دانیم که شرایط ویژه‌ای یا کار‌های خاصی سبب شادی ما می ‌شوند، پس کاری که شما را شاد می ‌کند، انجام دهید؛ هر اندازه که می ‌توانید یا می‌ خواهید. البته باید مراقب باشید که این خواسته با آداب و رسوم اجتماعی که در آن زندگی می ‌کنید و با باور‌های انسانی و مذهبی در تضاد نباشد.

 

به گفته ‌های حکیمانه گوش دهید:

یک کتابخانه کوچک برای خود ترتیب دهید. جمله ‌هایی را که سبب پیشرفت فردی و ایجاد انگیزه می‌شود بنویسید یا ضبط کنید. زمانی که سوار اتوبوس یا مترو هستید، هنگام رانندگی، دوچرخه ‌سواری، دویدن یا پیاده روی، به آن گوش کنید یا در حالی که مشغول انجام کاری هستید، یادداشت ‌هایتان را بخوانید، با یک نفر متخصص به مشاوره روانشناسی بپردازید و همچنین می توانید از مشاوره آنلاین استفاده کنید.

 

فراتر از محیط زندگی و حد توانایی ‌تان فکر کنید:

 تصور نکنید که آینده را فقط توانایی ‌های شما و آنچه اکنون دارید، می‌سازد. دنیا محدود نیست. توانایی‌ های شما بسیار بیشتر از آنی است که تصور می ‌کنید. با به‌ کارگیری تجربه ‌هایی که تاکنون به‌دست آورده‌اید و آنچه اکنون هستید، آینده‌ای را برنامه‌ ریزی کنید که در آن محدودیت ‌های کمتری وجود داشته باشد؛ یعنی افق دید خود را وسیع‌تر کنید.

 

زمان را در نظر داشته باشید:

هر روز را بشمارید. شما همه روز‌های دنیا را در اختیار ندارید. زندگی کوتاه است، بنابراین امروز را دریابید و کاری را که می ‌خواهید انجام دهید. فردا هم کار‌های دیگری برای انجام دادن وجود دارد.

نوجوان سالم کیست؟

نوجوان سالم,ویژگی های نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است


در این نوشتار قصد داریم تا به یک معضل فکری که ذهن بسیاری از نوجوانان را به خود درگیر کرده پاسخ دهیم. این مسئله پاسخ به سوال «نوجوان سالم کیست؟» است. در طول این نوشته به شرح این موضوع می‌پردازیم. در همین اول کار ضروریست بیان کنیم: هدف و مقصود از نوجوان سالم، نوجوانی است که از نظر روانی فردی سالم باشد، همچنین روش های کنترل هوش هیجانی کودکان و نوجوانان را از دست ندهید.

ویژگی های نوجوان سالم:

بسیاری از نوجوانان، تضادها و دگرگونی‌های زیادی در این مدت تجربه می‌کنند اما نباید از راه اصلی خود، دور شوند و نباید تغییرات مانع هدف اصلی او شود. نوجوانی که به او نوجوان سالم می‌گویند، پیش از هر عملی خوب فکر می‌کند و در انجام آن کار تنها از احساساتش پیروی نمی‌کند، یعنی عقل خود را فدای احساسش نمی‌کند.

ویژگی‌ها و صفات "نوجوان‌ سالم" چیست


1. ایمان و اعتقاد به خدا:
نوجوان سالم هیچگاه نباید ایمان و اعتقاد به خدا را از یاد ببرد، چرا که خدا، جهان نامتناهی را خلق و قدرت زندگی به انسان ها عطا کرده، او بسیار مهربان و رئوف است، مثل و مانند ندارد و در تمامی افعال روزانه، یاری دهنده ماست.


2. تکریم و احترام به والدین و کسانی که سن‌ بالاتری دارند:
طبق حدیثی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، ایشان فرموده‌اند: و اما حق مادرت این است که آگاه باشی تو را چگونه حمل می‌‌کرد در حالی که هیچکسی تو را اینگونه حمل نکرده، بله مادرت تو را درون شکم خو حمل کرد و عصاره قلبش را به تو هدیه داد که هیچکس به دیگری نمی‌دهد ، او با تمام وجود از تو حفاظت کرد و از اینکه برهنه بماند ترسی نداشت، زیرا تمام دغدغه‌اش برهنه ماندن تو بود، او هیچ نگرانی از گرما نداشت، اما تمام تلاشش، ایجاد سایه برای تو بود.

 

برای تو از خواب خوش چشم ‌پوشید و تو را از سرما و گرما در امان داشت، تمامی این زحمات برای این است که تو برای او باشی، هر چند در توانت نیست که حق او را شکرگزار باشی، فقط با کمک و لطف خدا می‌توانی شکرگزار او باشی.


3. اراده و کوشش برای رسیدن به موفقیت
عوامل حرکت صعودی یک کشور موارد مختلفی است و نمی توان تنها به ذکر یک مورد بسنده کرد و دیگر موارد را نادیده گرفت. ترقی و پیشرفتی که در زمان حال در جامعه ما یا دیگر جوامع بوجود آمده به‌ خاطر کوشش‌های بی‌ وقفه تک ‌تک افراد آن جامعه است. اگر کشوری مثل ژاپن در علوم گوناگون پیشرفت می‌کند و در زمینه‌های مختلف، حرف‌هایی برای گفتن دارد، به‌ علت کوشش‌ها و زحمات تمامی افراد جامعه است. در توان هیچکس نیست که تمام پیشرفت‌ها را به‌ نام خود ثبت کند و تنها می‌تواند خود را جزئی از این موفقیت ها بداند.


برخی از مواقع برای رسیدن به پیشرفت، حرف از امکانات و منابع مالی به میان می آید. ثروت و امکانات می‌تواند زمینه ساز، موفقیت باشند اما عامل اصلی محسوب نمی شود. بسیاری از کشورها، غنی از منابع زمینی نیستند اما با بهره بردن از نیروی عقل و کوشش فراون، توانسته اند روز به‌ روز وضعیت کشور خود را بهبود بخشند و به نقطه اوج تکنولوژی برسند.


مقالات کاربردی برای افزایش دانش و مهارت در زندگی.



نوجوان سالم,ویژگی های نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است


4. برگزیدن دوست و رفیق مناسب:
رفت و آمد و ارتباط با دوستان سالم و با خدا، باعث ارتقا شخصیت جمعی و بالا رفتن ارزش‌ و اخلاق معنوی در فرد می‌شود. برگزیدن هم نشینانی که از لحاظ درسی و اخلاقی در سطح خوبی قرار دارند، از مهمترین عوامل موفقیت در آینده فرد می‌باشد. با رفیقان مناسب و قابل اطمینان می توان در بخش‌های گوناگون ارتباط گرفت و در زمینه های مختلف همکاری کرد.

 

البته دورهمی‌های دوستانه می تواند به نوجوان در راستای تقویت روحیه اجتماعی، اخلاقی و سطح نگاه به مسائل روزمره کمک کننده باشد. اما به شرطی که دوستان نوجوان مانند این حدیث باشند: مومن آینه برادر مومن دیگر است و باید در پوشاند عیب‌های همدیگر سعی و کوشش کنند، چرا که، تلاش در جهت پوشاند عیوب دیگران موجب ارتقای خلق و خوی فرد نیز می‌شود. از جهتی همنشینی با افرادی که درون مایه ضعیفی دارند به ‌طور معمول باعث گرفتاری و انحراف فرد می‌گردد. رفیق منحرف آینده فرد را به ‌کلی به تباهی می‌کشاند و او را در راه کژی، خلاف و فساد اخلاقی سوق می دهد که انتهایی ندارد و روز به ‌روز پایین‌تر سقوط می‌کند.


5. رعایت بهداشت فردی و اجتماعی:
بهداشت فردی در واقع، تشکیل شده از راه‌ و روش‌هایی برای جلوگیری از تولید یا انتشار بیماری‌ها و پاک نگهداشتن اعضای بدن.


راحت‌ترین عمل برای رعایت بهداشت، شستن دست ها و تمام بدن است. البته تمییز نگه‌ داشتن مو، ناخن و شستن لباس‌ها هم می‌تواند در زمره آسان‌ترین اعمال قرار بگیرد و سلامت و بهداشت فرد را تا حد زیادی حفظ کند.


بهداشت فردی از اصلی‌ترین موارد سلامت فرد و سلامت جامعه است. با رعایت موارد معمولی و آسان در زندگی روزمره می‌توان از بسیاری از مشکلات و مسائل جلوگیری کرد. بهداشت اجتماعی مانند: به ‌تن کردن البسه پاکیزه، کوتاه کردن مو و دیگر موارد است.


6. انجام تفریحات سالم
فرد نوجوان برای رشد و رسیدن به کمال روحی و جسمی هم به انجام کارهای بدنی نیاز دارد و هم به شور و نشاط روح. تفریحات سالم می بایست به نحوی برای جوانان مهیا شوند که هم زمان آنان را پر کرده و هم آن‌ها را از بیکاری و سرگردانی حفظ کند همچنین موجب ارتقا جسم و روح آنان شود. طبق حدیثی که از حضرت علی علیه السلام روایت شده ایشان دو نوع سرگرمی‌ را ذکر کرده اند: "علـِّموا اولادکم ، السباحة و الرمایة."
" هیچکس لیاقت اشک ریختن ندارد، کسی که این لیاقت را داشته باشد، باعث آن نخواهد شد" 

لازم است بدانید که چقدر خندیدن برای روح و جسم مفید است.


7. مسئولیت پذیری
یک نوجوان سالم در همه حال از مسئولیت استقبال می‌کند و از زیر مسئولیت‌های خود شانه خالی نمی‌کند. نوجوانی که از نظر شخصیتی سالم است، دارای ویژگی‌های خواستن/ دانستن/ توانستن است. هیچ‌گاه در انتظار چیزی نیست. او هیچوقت دیگران را مسبب شکست های خود نمی داند. بلکه تنها خود و نوع دیدگاهش را عامل شکست های خود دانسته و به‌ خوبی از تمام شکست‌ها به عنوان پلی برای موفقیت‌های آینده استفاده می‌کند.


ابزارهای توانایی نوجوان سالم
نوجوان سالم حتما ابزار زیر را در جعبه ابزار توانایی ها و مسئولیت های خود دارد:
• از خود اطلاعات و آگاهی دارد و در اصل با تمامی نکات مثبت و منفی خود آشنایی دارد.
• وی دارای شخصیتی آراسته، با ادب و وجدان است.
• از یک نیروی تخیل قوی درونی استفاده می‌کند که اهداف دست ‌نیافتنی را، دست‌ یافتنی می‌ بیند.
• دارای اراده قوی است. مسائل و مشکلات نمی ‌توانند او را  از رسیدن به اهداف خود بازدارند.
 

نوجوان سالم,ویژگی های نوجوان سالم,نوجوان سالم چگونه است


دکمه کنترل یک "نوجوان سالم"
ممکن است نوجوانان بر اثر همنشینی با دیگران دچار شک و تردید شده و رفتارهای اشتباهی از خود نشان دهند. نوجوان سالم با آگاهی کامل مسئولیت تمامی کارهای خود را برعهده می‌گیرد. نوجوان در ذهن خود در پی یک دکمه بزرگ به اسم کنترل است در زمان بروز یک رفتار غلط، از ادامه آن پیشگیری می‌کند. به عبارت صحیح‌تر نوجوان سالم خود را کنترل می‌کند. توصیه می شود برای افزایش تمرکز این روش ها را در کودکان و نوجوانان امتحان کنید.

هشدار؛ این ترس‌ها شما را از موفقیت و پیشرفت دور می‌کند!

به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، ترس؛ احساسی است که هر کسی حداقل یکبار آن را تجربه کرده است و چه بسا برخی با آن روزگار می‌گذرانند و زندگی می‌کنند.

ترس از مرگ، ترس از رفتن فردی، ترس از دست دادن، ترس به موفقیت نرسیدن، ترس طرد شدن و ...، اما واقعا چرا؟

چرا ما باید از چیز‌هایی که حقیقی نیستند و یا اتفاق نیافتاده اند بترسیم و برای خود از آن بتی درست کنیم که نشود خرابش کرد.

امروز باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا ترس‌هایی را به شما معرفی کند که سبب می‌شود شما شکست بخورید و به هدفتان نرسید، پس اگر در شما هم چنین ترسی وجود دارد، پیشنهاد می‌کنیم بی هیچ ترسی این مطلب را تا انتها مطالعه کنید.

ترس چیست؟

ترس احساسی معمولاً ناخوشایند، اما طبیعی است که در واکنش به خطراتِ واقعی ایجاد می‌شود.

ترس را از اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید خارجی رخ می‌دهد، باید جدا دانست.

علاوه بر این ترس به رفتار‌های خاصِّ فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب، ناشی از تهدید‌هایی خواهد بود که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی می‌شوند.


ترس معمولاً با درد ارتباط دارد.

مثلاً کسی که از ارتفاع می‌ترسد، اگر از ارتفاعی بیفتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خواهد مرد.

بسیاری از نظریه‌پردازان، چون جان برودس واتسن و پال اکمن، معتقدند که ترس یکی از چند احساس بنیادین و فطری است (نظیر شادمانی و خشم).

ترس از سازوکار‌های بقا است و معمولاً در پاسخ به یک محرک منفی خاص روی می‌دهد.

عکس العمل‌های رایج در برابر ترس

کسی که می‌ترسد بسته به شرایط، ممکن است یکی از عکس العمل‌های زیر را بروز دهد:

  • فریاد کشیدن:

فریاد کشیدن عموماً در مردان و جیغ زدن در زنان اولین عکس العمل در برابر عامل ترس است. فریاد را صدایی با بسامد پایین و شدت صوت بالا و جیغ را صدایی با بسامد بسیار زیاد و شدت معمولی تعریف می‌کنیم.

صدایی که شدت بالا یا بسامد بالا دارد در اکثر مواقع باعث ترس موجود مهاجم خواهد شد و به سود افراد است. همچنین جیغ کشیدن در جوامع انسانی نوعی درخواست کمک نیز محسوب می‌شود.


همچنین اگر حیوانی قصد حمله به انسان را داشت پیشنهاد شده‌است انسان از این برتری ذاتی خود استفاده کند، انسان‌ها، میمون‌ها و پرندگان موجوداتی هستند که از این واکنش بیشتر استفاده می‌کنند.

واق واق سگ هم نوع پیشرفته آن به حساب می‌آید و وقتی سگ قصد ترساندن مهاجم را دارد از آن استفاده می‌کند نه وقت حمله. صدای واق واق سگ شدت صوت بسیار بالایی دارد و یکی از مؤثر‌ترین روش‌ها برای ترساندن مهاجم است، به همین دلیل توصیه اکید شده‌ است از نگهداری سگ در خانه‌ای که زن باردار در آن حضور دارد خودداری کنید.

  • حمله آنی:

اگر به‌طور ناگهانی با عامل خطرساز مواجه شوید ممکن است بلافاصله به آن حمله‌ور شوید. این بسیار کارساز است.


  • فرار کردن:

فرار کردن از موجود مهاجم اگر سرعت و مهارت دویدن شما بهتر است، ایده بسیار خوبی است. همچنین وقتی قدرت کافی برای مقابله با مهاجم را نداشته باشید. اکثر موجودات مانند پرندگان، چهارپایان گیاهخوار و حشرات از این روش استفاده می‌کنند.

  • بیهوش شدن:

بیهوش شدن حالتی شبیه مردن است که باعث عدم تحریک غریزه کشتن در مهاجم می‌شود. در طبیعت معمولاً حیوانات وحشی نظیر خرس و شیر از خوردن حیوانی که قبلاً مرده است خودداری می‌کنند.


انسان‌ها، دوزیستان و گونه‌های خاصی از پرندگان این عکس العمل را دارند.

ترس‌هایی که مانع پیشرفت می‌شوند

همه ما دل‌مان می‌خواهد پیشرفت کنیم و اهدافی را که در سر داریم تحقق ببخشیم، اما چرا فقط تعداد اندکی از ما به آرزوهای‌مان می‌رسیم؟

در ادامه، از ترس‌هایی خواهیم گفت که قدرت تصمیم‌گیری را از ما می‌گیرند، اما اگر یاد بگیریم بر ترس‌هایی که نمی‌گذارند توانایی‌های‌مان را به چالش بکشیم غلبه کنیم، خواهیم توانست اهدافی را که دست‌نیافتنی می‌کنند به واقعیت تبدیل کنیم.

از شکست می‌ترسید

هرچه در زندگی اهداف دورتری داشته باشید، سخت‌تر خواهید توانست به انتظاراتی که از خودتان دارید جامه عمل بپوشانید. در نتیجه، چون از شکست می‌ترسید و فکر می‌کنید به اهداف مورد نظرتان دست نخواهید یافت، ترجیح می‌دهید دست روی دست بگذارید و هیچ قدمی در جهت تحقق اهداف‌تان برندارید. اما با این طرز فکر فقط خودتان را عقب می‌اندازید و هرگز نخواهید توانست به قابلیت‌هایی که در وجودتان نهفته است پی ببرید. اجازه ندهید ترس از شکست بر شما غلبه کند.


‌می‌پرسید چرا؟ خوب معلوم است، چون بی‌عملی و دست روی دست گذاشتن به ضررتان تمام خواهد شد. همه ما در مقاطع مختلفی از زندگی به لحظات سرنوشت‌سازی برمی‌خوریم که اگر دست بجنبانیم، زندگی‌مان را از این رو به آن رو خواهند کرد و این فقط به تصمیم خودمان بستگی دارد که به این فرصت‌ها پشت پا بزنیم یا از آن‌ها در جهت تحقق اهداف‌مان سود ببریم. یادتان نرود هیچ موفقیت بزرگی بدون زحمت به دست نمی‌آید.

آدم‌های موفقی که در برنامه‌های تلویزیونی حضور می‌یابند، یک شبه به مدارج عالی نرسیده‌اند. شما فقط نتیجه زحمت‌شان را می‌بینید، حال آن که برای رسیدن به این موفقیت چه فراز و فرود‌هایی که تجربه نکرده‌اند. پس اگر دست به کاری زدید که نتیجه‌اش به دلخواه‌تان تمام نشد، فکر نکنید شکست خورده‌اید، بلکه از این تجربه درس بگیرید. این تجربه کمک‌تان خواهد کرد که اشتباهات گذشته‌تان را در تلاش‌های بعدی تکرار نکنید.

از موفقیت می‌ترسید

به احتمال زیاد ترس از موفقیت کمتر به گوش‌تان خورده است. بله، همان طور که خیلی‌ها از شکست واهمه دارند، آدم‌هایی هم هستند که از موفقیت‌های آن‌چنانی می‌ترسند. بهبود روابط اجتماعی، رشد و توسعه فردی و ارتقای شغلی نمونه‌هایی از موفقیت هستند که بسیاری از ما به آن‌ها فکر می‌کنیم.


به دنبال هر نوع موفقیتی که هستید، ابتدا باید این واقعیت را بپذیرید که هیچ موفقیتی بدون تغییر حاصل نمی‌شود، یعنی همین طور که قدم به قدم به موفقیت نهایی نزدیک‌تر می‌شوید، روند بعضی امور تغییر خواهد کرد. چون به این تغییرات عادت ندارید، شاید در ابتدا احساس خوشایندی نداشته باشید.

توصیه می‌شود از این احساس ناخوشایند که چیزی شبیه ترس و اضطراب است به وحشت نیفتید، چرا که این دلهره صرفاً یک بخش طبیعی از فرآیند موفقیت است و چیز عجیب و غریبی نیست. وقتی دست به کار جدیدی می‌زنید، اولش هیجان‌زده، پرانرژی و در عین حال مضطرب هستید.

همیشه بخشی از دلهره‌تان به این دلیل است که می‌ترسید شکست بخورید و بخش دیگر آن بابت ترس از موفقیت است. آدم‌هایی که از موفقیت می‌ترسند از خودشان می‌پرسند: «اگه موفق بشم بعدش چی می‌شه؟ نکنه یه عالمه کار خالی شه روی سرم، طوری که نتونم از پس همه‌شون بربیام؟» پیشنهاد می‌کنیم برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده‌اند، از پیش برنامه‌ریزی نکنید.

برای کسی که از بیرون به قضیه نگاه می‌کند، چنین پرسش‌هایی احمقانه به نظر می‌رسند، در حالی که برای شما همین دغدغه‌های بی‌مورد آنقدر جدی و واقعی هستند که حتی فکرشان مضطرب‌تان می‌کند. بجای این که بیهوده غصه بخورید، به خودتان بگویید: «درسته سؤالاتی که الان توی ذهنمه چیزایی هستند که ممکنه در آینده مجبور بشم بهشون فکر بکنم، اما واقعیت اینه که در حال حاضر دونستن راه‌حل این سؤال‌ها به دردم نمی‌خوره و بعدا می‌تونم هر موقع وقتش شد براشون یه چاره‌ای پیدا کنم.» نیازی نیست برای اتفاقاتی که هنوز نیفتاده‌اند از پیش تصمیم بگیرید. این کار فقط باعث می‌شود بی‌دلیل بترسید و نتوانید در قدم‌های بعدی درست عمل کنید.

بیشتر به اموری بپردازید که در حال حاضر می‌توانید انجام‌شان دهید و غصه چیز‌هایی را نخورید که کنترل‌شان از دست‌تان خارج است. بجای این که مدام به فکر اتفاقات آینده باشید، همه قدرت‌تان را به کار بگیرید تا موانعی را که امروز پیش پای‌تان قرار دارند از بین ببرید. مقصود این نیست که به کل از آینده چشم بردارید، بلکه لازم است موانعی را که شاید در آینده سر راه‌تان سبز شوند از همین الان تشخیص دهید، اما نیازی نیست برای رفع‌شان پیشاپیش اقدام کنید.

از قضاوت دیگران می‌ترسید

خیلی از ما با این باور بزرگ شده‌ایم که اگر در زندگی به هر موفقیتی برسیم، دیگران حمایت‌مان خواهند کرد و از موفقیت‌مان خشنود خواهند شد، اما واقعیت می‌تواند چیز دیگری باشد. در زندگی واقعی، آدم‌های زیادی هستند که ممکن است از موفقیت‌های اطرافیان‌شان دلگیر شوند. این قبیل آدم‌ها به پیشرفت دیگران حسادت می‌کنند.


آن‌ها برای‌شان اهمیتی ندارد که به چه دستاوردی رسیده‌ایم و حتی اگر کاری که انجام داده‌ایم به نفع بشریت باشد، باز هم قضاوت‌مان خواهند کرد. چنانچه بیش از حد به نظرات اطرافیان‌تان اعتنا کنید، بعد از مدتی به آدمی تبدیل می‌شوید که دیگران برایش تصمیم می‌گیرند و از خودش هیچ اراده‌ای ندارد. بگذارید دیگران هر چه دل‌شان خواست درباره تصمیمات‌تان بگویند.

به خودتان بقبولانید که نمی‌توانید جلوی افکار مردم را بگیرید، چون آن‌ها هر کاری هم که بکنید، در نهایت آن طور که خودشان دوست دارند قضاوت‌تان خواهند کرد. به تدریج در ادامه مسیر یاد خواهید گرفت که قضاوت‌های نابجای دیگران بیش از آن که به شخص شما مربوط باشد، در واقع آینه تمام‌نمای چیزی است که خودشان هستند.

می‌ترسید از گذشته دل بکنید

به ده سال پیش فکر کنید که جوان‌تر بودید. آن وقت‌ها زندگی آسان‌تر نبود؟ واقعیت این است که آن روز‌ها وظایف کمتری برای انجام دادن داشتید و به همین دلیل زندگی برای‌تان آسان‌تر سپری می‌شد.

اگر از ترس واقعیت‌های امروز مدام به گذشته بچسبید، از پیشرفت باز خواهید ماند. وابستگی به گذشته ممکن است وادارمان کند تصمیماتی بگیریم که به هیچ وجه با شرایط فعلی‌مان همخوانی ندارند.

می‌ترسید تنها بمانید

همه ما دل‌مان می‌خواهد دوست‌مان بدارند و حمایت‌مان کنند. بدون شک از این که احترام ببینیم و به خاطر کار‌هایی که انجام می‌دهیم تحسین شویم، لذت خواهیم برد. اما گاهی آنچه ما از زندگی می‌خواهیم با اهداف دیگران در تضاد است. بدانید موفقیت زمانی حاصل می‌شود که تصمیم بگیرید کاری انجام دهید که اکثریت تمایلی به انجامش ندارند.


قبول کنید شاید مجبور شوید مسیر موفقیت را تنهایی طی کنید، چون بیشتر افراد این روحیه را ندارند که مثل شما برای رسیدن به اهداف‌شان سخت تلاش کنند. باید با موانع زیادی دست و پنجه نرم کنید، حال آن که فقط گروه اندکی درک‌تان خواهند کرد. از این رو، شاید فکر کنید تا به حال هیچ کس در مسیری که شما به آن وارد شده‌اید قدم نگذاشته است، اما اصلا این طور نیست؛ کسانی هم هستند که با مشکلات مشابه شما پیشتر روبرو شده اند.

شاید جزییات مسیر متفاوت باشد، اما در نمای کلی بیشتر آدم‌های موفق تقریبا مشکلات یکسانی را تجربه کرده‌اند. آن قدر‌ها هم که فکر می‌کنید تنها نیستید. در هر مرحله‌ای از زندگی با سختی‌هایی مواجه خواهید شد که پیش از شما کسانی بوده‌اند که بر این سختی‌ها غلبه کنند. پس اگر کس دیگری توانسته این سختی‌ها را پشت سر بگذارد، چرا شما چرا نتوانید؟

می‌ترسید وقت‌تان تلف شود

«متأسفم که زمان داره می‌گذره و من هنوز هیچ کار خاصی انجام ندادم.» این‌ها کلماتی است که خیلی از ما در پسِ ذهن‌مان داریم، به ویژه کسانی که در زندگی دنبال یک مسیر جدید می‌گردند. هر چه سن‌مان بالاتر می‌رود، بیشتر متوجه گذر زمان می‌شویم و سعی می‌کنیم از وقت‌مان نهایت استفاده را ببریم.


اگر برای یادگیری یا انجام کاری وقت گذاشته‌اید، مطمئن باشید که ارزشش را دارد، چون در آینده همین چیزی که یاد گرفته‌اید یا کاری که انجام داده‌اید، زمینه‌ساز مسیر‌های جدید دیگری در زندگی‌تان خواهد شد. به جای این که به انجام دادن یا ندادن کاری شک کنید، به پیامد‌های انجام ندادن آن کار فکر کنید و از خودتان بپرسید اگر تصمیم بگیرم که این کار را نکنم چه خواهد شد.


منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

یک مدیر خوب و موفق حتما این ویژگی و روش ها را دارد

ویژگی های مدیر خوب و موفق چیست ؟

یک مدیر خوب باید بتواند قدرت بالایی در کنترل کردن کارها داشته باشد و در سازماندهی و رهبری کارآمد و حرفه ای عمل کند.آیا با دیگران خوب کار می کنید ؟ آیا شما رهبر هستید ؟اگر این ویژگی ها را دارید , ممکن است مدیر خوبی باشید با این حال , شما فقط به این دو ویژگی نیاز دارید که مدیر خوبی باشید اما این همه چیز نیست و طبق آنچه در این بخش از رازهای موفقیت خواهیم گفت عواملی در مورد اینکه آیا شما مدیر خوبی خواهید شد یا خیر, وجود دارد.sunless tanning lotion

sunless tanning lotion

خبر خوب این است که شما مجبور نیستید فقط بر ویژگی های طبیعی و ذاتی تکیه کنید ؛ ایجاد ویژگی هایی که مدیران خوب دارند امکان پذیر است .شما می توانید یک برنامه مدیریت را تکمیل کنید تا برخی از ویژگی های لازم را یاد بگیرید و همچنین می توانید ویژگی های مطلوب زیادی را نیز در خود ایجاد کنید.

مدیر با جذبه

مدیر خوب چه خصوصیاتی دارد؟

تمام ویژگی ها و خصوصیاتی که شما برای مدیر خوب و موفق بودن نیاز دارید

زمانی که برای یک کار در مدیریت آماده می شوید , این ویژگی های یک مدیر خوب را مد نظر داشته باشید : 

ویژگی های شخصیتی:

مواردی وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند خودتان را بهبود ببخشید و تعاملات خود را با دیگران افزایش دهید .ویژگی های شخصیتی مطلوب , یک مدیر را به فردی تبدیل می کند که افراد می توانند دنبال رویش باشند و در ادامه احساس راحتی داشته باشند , ویژگی هایی شامل :

خود انگیزشی :

یک مدیر موثر اگر نمی تواند به خودش انگیزه دهد , نمی تواند به دیگران نیز انگیزه دهد . خود انگیزشی , توانایی برای راه انداختن خودتان , و پذیرفتن مسئولیت های بعدی خودتان است , که یک ویژگی شخصیتی مهم برای یک مدیر محسوب می شود .

انگیزه در کار

یک مدیر خوب با کارمندانش چگونه رفتار می کند؟ 

وظایف اخلاقی یک مدیر خوب و موفق چیست؟

درستی :

مردم به یک مدیر خوب اعتماد می کنند چون می دانند که او شفافیت و درستی ذاتی دارد .کارگران باید بدانند که برای آن ها مبارزه خواهید کرد , و آنچه را که می گویید انجام می دهید و از قوانین پیروی می کنید . 

قابل اعتماد بودن :

به عنوان یک فرد باید قابل اعتماد باشید . مافوق ها و نیز زیردستان شما باید بدانند که می توانتد روی شما حساب کنند . افراد در این سازمان باید بتوانند به شما تکیه کنند . 

خوش بینی :

آیا با امید به آینده نگاه می کنید؟

یک نگرش خوش بینانه می تواند به ایجاد روحیه خوب در کارمندان شما کمک کند .نگرش مثبت شما می تواند الهام بخش دیگران باشد و به آن ها کمک کند احساس خوبی در مورد انجام کارها داشته باشند. 

خوش بینی رئیس

ویژگی های اخلاقی مدیر خوب

اصول رفتاری مدیران خوب و با انگیزه

اعتماد :

آیا اعتماد به نفس دارید ؟شما باید بتوانید با اطمینان تصمیم بگیرید و به دیگران نشان دهید که قادر به تصمیم گیری های خوبی هستید .اعتماد شما به دیگران سرایت می کند و می تواند مفید باشد. 

آرام بودن :

به عنوان مدیر , نمی توانید زمانی که فشار بر روی شما است استراحت کنید . توانایی حفظ آرامش و انجام آنچه که باید انجام شود برای یک مدیر خوب ضروری است. 

انعطاف پذیری :

مقدار مشخصی از انعطاف پذیری توسط یک مدیر مورد نیاز است , چرا که او ممکن است نیاز داشته باشد با شرایط در حال تغییر سازگار شود.

انعطاف پذیری

ویژگی های مدیران خوب و کاربلد 

ویژگی های شخصی یک مدیر خوب:

زمانی که یک مدیر هستید , برخی از سطوح تجاری شما بسیار مهم است. 

دانش صنعت :

درباره صنعتی که در آن هستید چه می دانید؟این به شما در درک صنعتتان کمک می کند تا بتوانید به سوالات پاسخ دهید و کار خود را به شکل موثرتری انجام دهید. کارگران ممکن است به دانش صنعت نیاز نداشته باشند , اما یک مدیر باید داشته باشد. 

محول کردن کارها :

یک مدیر موفق می داند که بعضی وظایف باید به دیگران محول شود . شما باید بتوانید کارگرانی که خوب عمل می کنند را شناسایی کنید و به آن ها وظایفی دهید که می توانند به موفق شدن پروژه کمک کنند.

اصول مدیریت

مدیریت موفق و خوب با ویژگی های رفتاری 

چگونه از خود یک مدیر خوب بسازیم؟

سازمان دهی :

باید برای اینکه یک مدیر خوب باشید , بتواید خوب سازمان دهی کنید . پی گیری پروژه ها , کارمندان و تکالیف را طوری انجام دهید که در اولویت آنچه که باید در کسب وکار اتفاق بیفتد قرار دارید. 

مدیریت مالی پایه :

مفاهیم مالی پایه را درک کنید تا بدانید چگونه پول را که بخشی از پروژه است را مدیریت کنید. 

سلسله مراتب تجارت :

باید بدانید که سلسله مراتب چگونه در تجارت شما کار می کند و زنجیره فرماندهی را دنبال می کند .حتما وظایف خود را درک کنید و بدانید به چه کسی گزارش می دهید . همچنین باید بدانید که سازمانتان چگونه بر زیردستان شما تاثیر می گذارد.

تجارت درست

چگونگی مدیریت یک تجارت بدون نقص و خوب 

راهکارهای بی نظیر مناسب کسانی که می خواهند مدیران خوبی بشوند

پیامدهای قانونی:

در حالی که نیازی نیست متخصص قانون باشید، اما باید مفهوم قانونی آزار و اذیت جنسی، استخدام مناسب و شیوه های اخراج، محرمانه بودن و چیزهای دیگر را بدانید. 

ویژگی های ارتباطی:

یک مدیر خوب باید بتواند به طور موثری ارتباط برقرار کند ؛ ممکن است از ویژگی های مختلف مرتبط با ارتباط تعجب کنید.مطمئن شوید که این توانایی را دارید و بخشی از تلاش های خود را صرف برقراری ارتباط می کنید.

ارتباط مدیر

مدیر خوب و با اخلاق چگونه رفتار می کند؟

ویژگی و خصوصیات یک مدیر خوب و موفق از نگاهی دیگر

در ادامه این بخش برخی از ویژگی هایی دیگر که باید برای تبدیل شدن به یک مدیر خوب و موفق داشته باشید را آورده ایم. 

ارتباط نوشتاری:

یاد بگیرید چطور به طور موثری با نوشتن ارتباط برقرار کنید.یک مدیر خوب باید بتواند به صورت حرفه ای و با دستور زبان درست بنویسد و یا خود را در ایمیل و یادداشت ها بیان کند و تشکر کند. 

سخنرانی عمومی:

به عنوان مدیر موفق، شما باید بدانید چگونه به صورت عمومی صحبت کنید، کلمات خود را بیان کنید و نظراتتان را، چه در یک مصاحبه، چه در مورد خطاب به کارگران، به اختصار بیان کنید. 

بازخورد سازنده:

یاد بگیرید که چطور بازخوردتان را به شیوه ای که برای کارگران و دیگران مفید است، فراهم کنید.

بازخورد رئیس خوب

فراهم کردن شرایط خوب توسط مدیر  

مدیر موفق و خوب چه کارهایی انجام می دهد؟

گوش دادن:

یکی از مهم ترین مهارت های ارتباطی، گوش دادن است. دقت کنید که به کارگران، مافوق و مشتریان خود گوش دهید و آن ها را تایید کنید. 

خاص:

هنگامی که دستورالعمل ها را ارائه می دهید، در آنچه که می خواهید، و در نتایج مورد انتظار خاص باشید. دقت کنید که کارمندان شما درک کنند که چه اتفاقی باید بیفتد. 

سازماندهی سخنرانی:

سازماندهی و تمرین سخنرانی قبل از ارائه، باید شفاف و مختصر باشد، تا ماجرا به خوبی جریان یابد.

سخنرانی رئیس

نحوه سخنرانی کردن مدیر خوب و با انگیزه 

این ویژگی ها شما را تبدیل به یک مدیر خوب و کاربلد می کند

ویژگی های روابطی:

ویژگی های شما زمانی که یک مدیر هستید مهم است.باید بدانید چطور روابط بین خود و زیردستانتان را مدیریت کنید و همچنین روابط بین افرادی که تحت کنترل شما کار می کنند را مدیریت کنید ؛ همچنین باید بدانید چگونه روابط با سرپرست را گسترش دهید، و روابط بین افرادی که بالای شما و زیر دست شما در سلسله مراتب قرار دارند را هماهنگ کنید. 

خدمات مشتری:

شما ممکن است از کشف کیفیت خدمات مشتری شگفت زده شوید با این حال، اینگونه است. اگر می خواهید مدیر خوبی باشید، باید قادر به ایجاد روابط خوب با مشتریان باشید. یاد بگیرید چطور با مشتریان ارتباط برقرار کنید و مسائل را از دید آن ها ببینید.

میانجی گری:

آیا می دانید که چگونه صلح را ایجاد کنید؟ اغلب، یک مدیر خوب باید بتواند بعنوان میانجی گری بین کارگران باشد، مثلا بین یک کارگر و یک مشتری، یا بین یک کارمند و یک کارگر عمل کند. با استفاده از ویژگی های میانجی گری خود، تکنیک های حل اختلافات را یاد بگیرید تا یک مدیر خوب باشید.

رئیس میانجیگر

مدیریت خوب روابط بین کارمندان 

روش های عالی برای مدیریت موفق و خوب

بازیکن تیم:

آیا شما عضوی از تیم هستید؟ اگر می خواهید به عنوان یک مدیر موثر موفق شوید، باید بتوانید به عنوان بخشی از یک تیم عمل کنید.مطمئن شوید که می خواهید با دیگران کار کنید، و این که شما پایان خود را حفظ خواهید کرد.

احترام:

اگر قرار است به عنوان مدیر احترام داشته باشید باید به کارکنان خود احترام بگذارید و این کاملا به شما بستگی دارد. 

هم کاری:

باید با دیگران و با تیم خود هم کاری کنید. همچنین باید بتوانید با دیگران خوب کار کنید و درک کنید که چطور ایده ها و شخصیت ها را ادغام کنید.

همکاری در شرکت

تکنیک های مدیریت خوب و قوی 

رمز و راز های یک مدیریت خوب و حرفه ای

ارزش های دیگران:

یک مدیر خوب به کارکنانش کمک می کند تا احساس ارزشمندی بکنند. پیامد ها نشان می دهند که کارمندان خواهان به رسمیت شناختن مدیران خود هستند، و شما باید اطمینان حاصل کنید که کارکنان خود را شناسایی کنید. 

میدران خوب فرهنگ شرکت را دوست دارند: 

مدیران خوب، رهبران بزرگی هستند. آن ها ویژگی های منحصر به فرد شرکتشان که ممکن است دیگران اصلا دوست نداشته باشند را دوست بدارند. 

آن ها مثبت هستند:

مدیرانی که نگرش خوبی در طول روز کاری دارند، در مورد پروژه هایی که باید انجام شوند، شکایتی نمی کنند. آن ها به دنبال راه حل هایی می گردند تا پروژه ها را قبل از موعد به پایان برسانند.طبق نظر گالوپ، 51 درصد از مدیران به طور ذهنی خارج از شغل و شرکت خود هستند.

نگرش مثبت رئیس

نگرش مثبت در یک مدیر خوب 

اخلاق های مدیران خوب و پر تلاش

آن ها می توانند تمرکز کنند:

کلید موفقیت کلی ؛ قابلیت تمرکز و توانایی تمرکز در یک دوره زمانی طولانی.به طور خاص، آن ها می توانند چندین پروژه را بلافاصله مدیریت کنند تا اطمینان حاصل کنند که همه چیز در زمان انجام می شود و با مشخصات مشتری (یا شرکت) تکمیل می شود. 

عدم تمرکز دلیل شکست شرکت های کوچک است: 

آن ها از قلبشان پیروی می کنند ؛ همدلی با کارکنان مهم است. همه دچار کشمکش های شخصی و حرفه ای می شوند که می تواند بر کار آن ها تاثیر بگذارد، شرکت می کنند.بهترین مدیران می دانند که مهربانی برابر با عملکرد است، و قبل از اینکه به کیفیت خروجی کار دست یابند، مسائل را در نطفه خفه می کنند، حتی اگر این به این معنی باشد که بعضی مسایل را خودشان حل کنند. 

بی ریا و صادق هستند:

موقعیت مدیریتی جایی برای کارمند نادرست نیست ؛ بهترین مدیران به تیمشان اطلاعاتی خواهند داد که باید بشنوند، نه آنچه که آن ها می خواهند بشنوند.بعضی اوقات حقیقت دردناک است، اما این تنها راهی است که تیم شما می تواند رشد کند.

مدیر بی ریا

اهمیت صداقت بین مدیر  و کارمندان خوب 

فوت و فن یک مدیر خوب شدن در چیست؟

آن ها مسئولیت را در نظر می گیرند:

یک مدیر موفق و خوب مسئولیت اهداف خود را برعهده می گیرد و در همان حال، زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود، مسئولیت آن را نیز بر عهده خواهد گرفت.آن ها فرهنگ پاسخگویی را پرورش می دهند تا کارمندان اهمیت مسئولیت اقدامات خود را درک کنند. 

آن ها در تصمیم گیری موثر هستند:

اگر ناظران نمی توانند برای تیم خود تصمیم گیری کنند، چگونه می توانند انتظار داشته باشند که آن ها را به سمت خط پایان پروژه یا اهداف هدایت کنند؟حقیقت این است که آن ها نمی توانند به همین دلیل است که بهترین مدیران توانایی تصمیم گیری با داشتن اطلاعات را دارند در مدت زمان کوتاهی تا بهترین نتایج را از تیم خود دریافت کنند. 

بهترین مدیران به سختی تحت تاثیر قرار می گیرند، و دلیل خوبی دارند:

آن ها باید از لحاظ عاطفی باهوش باشند، صادق باشند و تیم خود را به همان عملکرد و استانداردهای پاسخگویی که خودشان نگه می دارند، حفظ کنند.


منبع : نمناک