به نقل از Holosync تکنولوژی اثبات شده است که مدیتیشن "مراقبه" عمر را طولانی می کند، شادی بیشتری ایجاد می کند، آرامش درونی را افزایش می دهد، سطح استرس را پایین می آورد، و ضوح ذهنی را افزایش می دهد مشکلات طولانی مدت عاطفی مانند ترس، عصبانیت، افسردگی، خشم، سوء مصرف مواد را حل می کند مدیتیشن یکی از بهترین هدیه هایی است که می توانید به مغز خود جایزه بدهید.
با این همه اخبار بد، از اقتصاد گرفته تا سیاست، مردم در زیر فشاری از استرس دارند خفه می شوند.مراقبه بهترین راه حل برای بالا بردن آستانه تحمل است.
متاسفانه بسیاری از افراد زمان و صبر لازم را برای بدست آوردن هنر مراقبه ندارند. افراد بسیاری در سر تا سر جهان از جمله معلمان رشد شخصیتی مانند جک کانفیلد از نویسنده نیویورک تایمز و سوپ مرغ که پر فروش ترین کتاب بوده است از این هنر سود می برند.
شما با مراقبه می توانید:
1- به طور چشمگیری سلامت روانی، عاطفی و معنویتان را افزایش دهید.
2- زندگی شادتری بدون توجه به شرایط گذشته و حال داشته باشید.
3- خلاقیت شما را افزایش می دهد، هوش و عملکرد مغزی شما را ارتقا می دهد.
4- به طور قابل توجهی به بهبود حس کلی از خود و آرامش درونی تان کمک می کند.
5- به شما کمک می کند جایگاهتان را در جهان پیدا کنید و به رضایت درونی و موفقیت برسید.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
زهرا امام روانشناس و مشاور در گفتوگو خبرنگار درباره چگونگی احترام به همسر اظهار کرد: ازدواج امری مقدس به حساب میآید، برای داشتن یک زندگی پایدار، دانستن و داشتن یکسری مهارتها الزامی است، چراکه اولین ستون زندگی مشترک احترام زوجین به یکدیگر است.
او با بیان اینکه برای احترام قائل شدن در زندگی مشترک دانستن چند راهکار الزامی است، افزود: خودتان و همسرتان را در یک تیم ببینید، به تفاوتهای فردی یکدیگر توجه کنید، به صحبتهای هم به صورت فعال گوش دهید، در زندگی مشترک هدفهای مشترک داشته باشید، در مواقع ضروری با همسرتان همدلی کنید.
این روانشناس تأکید کرد: هنگامی که بحثی در میان زوجین پیش میآید، بهتر است در فضایی امن و به دور از تنش مشکل را حل کنند.
امام ادامه داد: همواره به خود احترام بگذارید. به خاطر داشته باشید کسی که به خود احترام نمیگذارد، نمیتواند به همسر خود نیز احترام بگذارد. هنگامی که در زندگی مشترک دچار خطایی میشوید، حتما به موقع عذرخواهی کنید و در مقابل خانوادههای یکدیگر و سایر افراد حتما به یکدیگر احترام بگذارید.
او افزود: رازدار یکدیگر باشید، همواره در زندگی مشترک مسئولیت کارهای خود را بپذیرید، حساسیتها و خط قرمزهای همسر خود را بشناسید و سعی کنید روی حساسیتها و خط قرمزهای یکدیگر نروید. خواستههای همسرتان را بشناسید و درصدد برآورده شدن آنها باشید و در رفتار و کلام خود به همسرتان احترام بگذارید.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
یکی از مهمترین مسائلی که میتواند در برقراری ارتباط سالم موثر باشد و روابط سازندهتری را بسازد، وجود عزت نفس در یک فرد است. اگر کسی به اندازه کافی خود را باور نداشته باشد و به تواناییها و حتی عیوبش واقف نباشد، نباید انتظار داشته باشد در زندگی مشترکش موفق باشد.
اگر کسی خود را نشناسد و به خود احترام نگذارد، طلب کردن این احترام از فرد مقابلش محال است.
حتی این احتمال وجود دارد که فردی که عزت نفس کافی ندارد، زندگی با شریکی را انتخاب کند که در آن، مطابق با باورهای اشتباهی که نسبت به خودش دارد، با او برخورد شود. در این مقاله به شما میگوییم که چطور عزت نفس پایین میتواند روی زندگی یک فرد تاثیر منفی بگذارد.
- بسیاری از انسانها همسر خود را بر اساس خود ایده آلشان انتخاب میکنند و نا آگاهانه چرخههای غلطی از روابط شکل میگیرد و عزت نفس فرد بیشتر آسیب میبیند.
در شرایطی که خانم با عزت نفس بالا شوهری با عزت نفس پایین داشته باشد مرد دچار احساس بیکفایتی و بی عرضگی بیشتری میکند و اگر کفایت مردی در زندگی مشترکش زیر سوال برود و برای فرار از اضطراب مدام تسلیم شود در دراز مدت اصطلاحاَ فردی تو سری خور و دارای اختلال میشود.
گاهی ممکن هست مردان برای محافظت از کفایتشان از نیروی بدنی خود استفاده کنند و زن را مورد آزار قرار دهد و گاهی ممکن هست مرد وارد روابط موازی دیگری شود چرا که همسر خودش مرد نمیخواهد، ابر مرد میخواهد.
اگر آقا عزت نفس بالا و خانم عزت نفس پایین داشته باشد چرخه معیوب دیگری شکل میگیرد زنها عمیقاَ نیاز دارند دوست داشته شوند زنی با عزت نفس پایین مدام توسط شوهرش با زنان دیگر مقایسه میشود و احساس میکند همسرش او را دوست ندارد و در این رابطه حتی حال آقا هم بد میشود و از ازدواج خود احساس نارضایتی میکند.
اگر هردو خانم و آقا دارای عزت نفس پایین باشند در مسائل مهم زندگی مثل فرزندپروری یا ایجاد مرز و حریم برای زندگی مشترک دچار اشکال و آسیب میشوند.
-اکثر افرادی که سریعا بعد از ازدواج دچار چالش میشوند و با مشکلات نه چندان جدی اما عمیقی روبرو میشوند، کسانی هستند که ازدواج را به چشم یک نجات دهنده میدیدند.
این افراد گمان میکردند خوشبختی و سعادت در گرو آمدن کسی است که به زندگیشان میآید و با وجودش او را از باتلاق غم نجات میدهد. این فرد به قول معروف منتظر شاهزاده سوار بر اسبی است که بیاید و او را به زندگی رویاییاش ببرد. این باور غلط ناشی از عزت نفس پایین افراد است. چرا که فردی که خوشبختی زندگیاش را وابسته به بودن فرد دیگری بداند و خودش برای شادی و سعادت زندگیاش تلاشی نکند، نباید انتظار هیچ نجات دهندهای را داشته باشد.
وجود چنین چشم اندازی در یک فرد باعث میشود به این رؤیا پایبند باشد و توقعاش را از شریک احساسی خود بالا ببرد.
البته که چنین چیزی محقق نمیشود. حتی اگر این شریک احساسی با تمام استانداردها و توقعات فرد سازگار باشد، این احتمال وجود دارد که فرد، تلاشهای او را زیر سؤال ببرید و درنهایت، رابطه عاطفی خود را خراب کند.
-فردی که عزت نفس کافی و سالمی ندارد، خود را دوست داشتنی نمیبیند و همین امر باعث میشود که تصور کند هیچچیزی، آسان یا بهصورت طبیعی و دلخواه برایش اتفاق نمیافتد.
بدین صورت هرموقعیت خوبی که برایش پیش میآید را نادیده میگیرد. شاید به این دلیل که خود را لایق یک رابطه درست نمیبیند و دائم در تلاش است تا یک رابطه را شروع کند. متاسفانه خودکم بینی در فرد باعث میشود او به یک فرد وسواسی و ترحمطلب تبدیل شود که همین امر میتواند تواناییاش برای ایجاد یک مسیر عاطفی بادوام را از بین ببرد.
- اگر شریک زندگی تان بر همه جنبه های زندگی شما تسلط دارد و در همه چیز دخالت می کند و حریم شخصی را رعایت نمی کند این طبیعی است که به مرور زمان اعتماد به نفس تان را از دست بدهید افراد پرخاشگر و خودخواه همیشه طوری رفتار می کنند که همه چیز را در اختیار و اراده خود داشته باشند.
- تنش و درگیری در رابطه ها تا اندازه ای طبیعی است. گاهی ممکن است یک نفر مسئول یک تنش یا اختلافی باشد اما اگر همواره احساس می کنید متهم هستید، همه تقصیر و خطا در هر موقعیتی به گردن شما می افتد این مساله به شدت در خودباوری شما تأثیر دارد. وقتی همیشه مقصر شناخته شده اید احتمال اینکه دفعه های بعد نیز خود را مقصر بدانید بسیار زیاد است.
- حساسیت بیشازحد یکی از دردناکترین جنبههای عزت نفس پایین است. این افراد از انتقاد سریع عصبانی میشوند یا با هر حرف مستقیمی احساس نابودی میکنند. همین امر باعث میشود در مقابل هر انتقادی جبهه گیری کنند و احساس ضعفی که دارند منجر میشود هیچ موقع خود را کامل نبینند و در این راستا کوشش نکنند.
- افرادی که بارها شاهد خیانت بودهاند یا در روابطی ماندهاند که بارها شخصیت و انسانیتشان خرد شده است، از عزت نفس پایینی برخوردار هستند.
اگر رابطه فرد کاملا امن و قابلاعتماد باشد، احتمالا خسته و دلسرد میشود و شاید از آن فرار کند. احتمالا این افراد عادت کردهاند که برای اصلاح رابطه ناامن خود تلاش کنند، به همین دلیل است که تنها بهسمت چنین روابطی جذب میشوند.
منبع: بیتوته
معاونت منابع انسانی قوه قضاییه، زمان مصاحبه علمی واجدان شرایط جذب اختصاصی تصدی منصب قضا سال 1398 را اعلام کرد.
به گزارش ایسنا، متن اطلاعیه معاونت منابع انسانی قوه قضائیه به شرح زیر است:
«بدینوسیله به اطلاع میرساند، مصاحبه علمی داوطلبان جذب اختصاصی تصدی منصب قضا سال ۱۳۹۸ از ابتدای مرداد ماه آغاز میگردد.
زمان دقیق مصاحبه علمی هر داوطلب طی تماس تلفنی ابلاغ خواهد شد. زمان مصاحبه علمی یکبارتعیین و ابلاغ میگردد و امکان تغییر آن وجود ندارد. عدم پاسخگویی به تلفن همراه در دو نوبت به منزله انصراف از شرکت در مصاحبه علمی است.
مدارک لازم برای تشکیل پرونده در روز مصاحبه علمی:
۱. اصل و تصویر کارت ملی
۲. اصل شناسنامه و تصویر تمام صفحات آن
۳. تصویر مدارک تحصیلی (کارشناسی یا سطح ۲ و بالاتر)
۴. گواهی اشتغال به تحصیل برای داوطلبان در حال تحصیل
۵. گواهی لازم از کانون وکلا دادگستری یا مرکز امور مشاوران و وکلا قوه قضائیه برای وکلا و نفرات برتر آزمونهای وکالت
تذکر ۱: همه مدارک میبایست در قطع A4 تهیه و تحویل شوند.
تذکر ۲: در صورت نقص مدارک در روز مصاحبه علمی از تشکیل پرونده ممانعت به عمل خواهد آمد و داوطلب حق شرکت در مصاحبه علمی را نخواهد داشت.
مصاحبهها در دو محل به نشانیهای زیر برگزار میشود و محل برگزاری مصاحبه هر داوطلب در تماس تلفنی به وی اعلام میگردد.
نشانی محلهای مصاحبه:
* تهران، خیابان حافظ، تقاطع خیابان سمیه، روبروی دانشگاه امیرکبیر، معاونت منابع انسانی قوه قضائیه، طبقه نهم
* قم، بلوار ۱۵ خرداد، بعد از پمپ بنزین، نبش خیابان سعدی، مرکز آموزش قوه قضائیه، طبقه همکف»
معاونت منابع انسانی قوه قضائیه ۹ اردیبهشت ماه سال جاری اطلاعیه جذب اختصاصی داوطلبان تصدی منصب قضا سال ۱۳۹۸ را منتشر کرده بود.
منبع: ایسنا
شرمنده بودن، خجالتی بودن، ترس و ... از احساساتی هستند که اغلب افراد را از به اشتراک گذاشتن نگرانیهای مربوط به بهداشت روانی با پزشک باز میدارد؛ اما در یک زندگی کامل و مولد، همانقدر که سلامتی جسمی شما اهمیت دارد، سلامت روانتان هم مهم است.
همهی ما کم و بیش با سختیهای اجتنابناپذیر زندگی دست و پنجه نرم کردهایم و میدانیم چگونه کنترل امور را تا حدودی در دست بگیریم؛ اما این موقعیتهای دشوار میتوانند باعث شوند به راحتی سلامت روح و روانمان را فراموش کنیم.
توجه به وضعیت سلامت روح و روان و شناختن هیجانات و الگوهای فکری، بدون تردید نوعی قدرت و مهارت است که باید به آن مجهز باشیم. هر مشکلی که درمان نشده رها شود در نهایت بدتر خواهد شد و دلایل زیادی وجود دارد که چرا افراد ممکن است از اصلاح وضعیت روحی و روانی خود طفره بروند. یکی از شایعترین دلایل این است که بیشتر ما درخواست کمک کردن را علامت ضعف میدانیم و فکر میکنیم باید خودمان به تنهایی تمام مشکلات را حل کنیم. البته کمبود وقت و مشکلات مالی نیز میتوانند موانعی بر سر راه درمانهای روحی و روانی ایجاد کنند. رسیدگی به نیازهای خانواده و اهمیت دادن به مسئولیتهای جورواجور همگی میتوانند سبب در اولویت ندانستن سلامت روحی و روانیمان شوند.
از روابطتان گرفته تا وضعیت خواب و استراحت و تفریحتان همه و همه چیزهایی هستند که تحت تأثیر سلامت روحیاند. فرقی نمیکند شما چه شیوهای را برای رسیدگی به سلامت روح و روانتان مناسب بدانید، مراجعه به روانشناس یا بیشتر وقت گذاشتن برای رسیدگیهای فردی و دیدار با دوستان یا استراحت و سرگرم شدن به مشغولیتهای مورد علاقهتان، به هر حال باید باور کنید که شما لایق این هستید که وضعیت روحیتان را در بهترین حالت ممکن نگه دارید. اول بهتر است بدانید چه علائمی نشان میدهند که وضعیت روحی و روانیتان در معرض خطر است:
زیاد احساس نگرانی یا خشم میکنید
کم طاقت شدن یا حساسیت پذیری زیاد میتواند به معنی نادیده گرفتن چیزی باشد که از درون آزارتان میدهد. تحریکپذیری عصبی میتواند نشاندهندهی افسردگی یا اضطراب باشد. ضمناً اگر مشکل روحیتان مدتها به حال خود رها شود دچار فرسودگی و ناتوانی خواهید شد.
خوب نمیخوابید
ارتباط بین سلامت روانی و اختلالات خواب قابل توجه است. همانطور که مشکلات روحی میتوانند در خواب اختلال ایجاد کنند، خواب کم و بیکیفیت نیز میتواند علائم روحی و روانیتان را تشدید کند. راههایی برای بهبود الگوهای خوابتان پیدا کنید و اگر موفق نشدید خودتان مشکل خوابتان را برطرف کنید، بهتر است به یک درمانگر مراجعه کنید.
الگوهای تغذیهتان تغییر کردهاند
هرچند علت تغییر الگوها و عادتهای غذایی میتواند متنوع باشد؛ اما بیماریهای روحی و روانی مانند اضطراب و افسردگی نیز میتوانند در اشتها اختلال ایجاد کنند. اگر متوجه شدید اشتهایتان دچار تغییرات قابل توجهی شده و قادر به رفع آن نیستید، حتماً برای ارزیابی از پزشک کمک بخواهید چون ممکن است وضعیت روحیتان دچار مشکل شده باشد.
اغلب اوقات نسبت به کارتان بیتفاوت هستید
سرخوردگی و بیتفاوتی نسبت به کار میتواند نشاندهندهی فرسودگی ذهنی باشد. ضمناً افسردگی و اضطراب میتوانند عملکرد حرفهای را مختل کنند. اگر محیط کارتان سمی باشد میتواند به تدریج به سلامت روانتان آسیب بزند؛ اما حتی اگر شما عاشق کارتان باشید باز هم مشکل روحی و روانی میتواند در روتین کاریتان اختلال ایجاد نماید. پس برای درخواست کمک تردید نداشته باشید.
تنها و گوشهگیر شدهاید
نیاز به گهگاه تنها بودن بخشی از مراقبتهای فردی است؛ اما اگر میبینید اغلب تنهایید و خودتان را از جمع دوستان و خانواده کنار میکشید، پس تنهاییتان به مرور در حال شدت گرفتن است و ممکن است دچار مشکل روحی باشید.
میل جنسیتان تغییر کرده است
میل جنسی میتواند تغییرات گستردهای داشته باشد که بستگی به افراد و شرایطشان دارد؛ اما اگر متوجه شدهاید میل جنسیتان به طور ناگهانی ناپدید شده یا الگوهای جنسی نرمالتان تغییر چشمگیری کرده است پس ممکن است نیاز داشته باشید با یک درمانگر مشورت کنید و علت احتمالی را پیدا نمایید. شاید سلامت روانتان در خطر باشد.
علاقه خود را نسبت به چیزهایی که زمانی برایتان مهم بوده از دست دادهاید
اگر دیگر علاقهای به فعالیتهایی که زمانی دوست داشتید ندارید میتواند نشاندهندهی فشار روانی باشد. افسردگی و اضطراب میتوانند زندگی روزمره را از راههای گوناگون تحت تأثیر قرار دهند و خستگی و فرسودگیهای روحی ایجاد کنند. اگر دیگر نمیتوانید از تجربیات زندگیتان لذت ببرید یا حتی نسبت به خودتان حس خوبی ندارید، پس باید بررسی کنید که آیا وضعیت روحی و روانیتان سالم است یا نه.
علائم فیزیکی و بدنی دارید که دلیلی برایشان پیدا نمیکنید
اگر تمام مدت احساس بدندرد میکنید و دچار بیماری خاصی هم نیستید، این احتمال وجود دارد که این احساسات ناشی از اضطراب باشند. علائم فیزیکی و بدنی که دلیلی برایشان نمییابید، مانند معده درد و سردرد، اغلب علامت این هستند که تحت استرس زیادی هستید و نمیدانید، یا بیشتر از آنچه احساس کنید از درون تحت فشارید. علائمتان را بنویسید تا بتوانید آنها را با پزشک مطرح کنید. این احتمال وجود دارد که نیاز به درمان وضعیت روانیتان داشته باشید.
دقت و تمرکزتان مشکل پیدا کرده است
هرچند هر کسی ممکن است گاهی کم دقت و کم تمرکز شود؛ اما مشکلات تمرکزی که مدام تکرار میشوند میتوانند نشاندهندهی افت سلامت روانی باشند. اگر نمیتوانید روی چیزی مثل سابق تمرکز کنید، مخصوصاً در عملکردهای عادی روزانهتان، به یک درمانگر مراجعه کنید.
اگر مدتهاست که این علائم را دارید شاید متوجه نباشید که چقدر زندگیتان تحت تأثیر این علائم است. خیلی از افراد توجهی به جدی بودن این نشانهها ندارند. اگر مشکلات روحی و روانی چیزی باشد که تمام زندگیتان با آن درگیر باشید، ممکن است فکر کنید همه چی نرمال است، پس سطح آگاهیتان را بالا ببرید و نسبت به سلامت روانیتان دقیقتر باشید.
شرمنده بودن، خجالتی بودن، ترس و ...از احساساتی هستند که اغلب افراد را از به اشتراک گذاشتن نگرانیهای مربوط به بهداشت روانیشان با پزشک باز میدارد؛ اما در یک زندگی کامل و مولد، همانقدر که سلامتی جسمی شما اهمیت دارد، سلامت روانتان هم مهم است. متأسفانه بیماری روانی هنوز در برخی جوامع با ننگ همراه است.
پیام ما برای شما این است: در صورت بروز علائم بیماری روانی، موارد را با پزشکتان در میان بگذارید. چه با مشکلات عادی مانند اضطراب یا افسردگی روبرو باشید و چه شرایط نادری مانند اسکیزوفرنی، پزشک میتواند در ایجاد یک برنامه مراقبتی به شما کمک کند یا شما را به یک متخصص ارجاع دهد.
با صداقت شروع کنید. مطب پزشک یک مکان امن برای به اشتراک گذاشتن ترسهای شماست و دلایل زیادی برای جدی گرفتن سلامت روان وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
بیماری روانی از آنچه فکر میکنید شایعتر است
در حدود یک نفر از هر شش آمریکایی در هر سال از نوعی از مشکل روانی رنج میبرد. متأسفانه، بسیاری از افراد به دنبال کمک نیستند.
بیماری روانی بر سلامت جسمی شما تأثیر میگذارد
فکر این که سلامت روان از سلامت جسمی جداست آسان است؛ اما یادتان باشد که مغز شما بخشی از بدنتان است. بیماریهای روانی علت اصلی بسیاری از علائم جسمی است. به عنوان مثال، اگر از بیخوابی، تپش قلب یا خستگی رنج میبرید، پزشکتان افسردگی، اضطراب یا سایر شرایط روانی را هم مدنظر میگیرد تا ببیند آیا علت این مشکلات، روانی است یا خیر. برای پی بردن به اهمیت این موضوع، انجمن قلب آمریکا در سالهای اخیر بیانیهای را منتشر کرد که در آن آمده افسردگی یک عامل خطر در بیماران مبتلا به سندرم حاد عروق کرونر در نظر گرفته شود.
بیماریها یا آسیبها میتوانند خطر ابتلای شما به مشکلات روانی را افزایش دهند
درست همانطور که بیماری روانی میتواند باعث ایجاد علائم جسمی در بدن شما شود، برخی بیماریها و مشکلات جسمی نیز میتوانند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهند. این در مورد بیماریهای مزمن مانند سرطان، مولتیپل اسکلروزیس، دیابت، سکته مغزی، صرع، پارکینسون و موارد دیگر صادق است. در مورد تروما، میتوان صدمات به سر را ذکر کرد. خبر خوب این که پزشکان از این ارتباطها آگاه و مراقب بیمارانشان هستند.
تشخیص زودرس بسیار کمککننده است
مانند اکثر شرایط پزشکی، تشخیص زودرس، معمولاً منجر به نتایج بهتری میشود. دریافت کمکهای لازم به موقع میتواند به شما در جلوگیری از بدتر شدن علائم بیماری روانی کمک کند. از طرف دیگر، درمان میتواند به شما کمک کند که از اثرات منفی این علائم در زندگیتان جلوگیری کنید؛ از روابط پرتنش گرفته تا مشکل در کار و امور مالی.
اغلب در خانوادهها موروثی است!
تاریخچه سلامت خانوادهتان به پیشبینی خطر ابتلا به بیماری روانی در شما کمک میکند. از آنجا که بیماریهای روانی هم ممکن است در افراد زیادی از اعضای یک خانواده اتفاق بیفتد، همانطور که در مورد بیماریهای قلبی عروقی، سرطان و سایر بیماریها اطلاعات خانوادهتان را جمعآوری میکنید در مورد بیماریهای روانی هم تحقیق کنید.
منبع: تبیان