روانشناسی نقاشی کودکان

روانشناسی نقاشی کودک


روانشناسی نقاشی کودکان و خردسالان بسیاری از حرفه ای ها را در زمینه آموزش و پرورش جذب کرده و علاقه مند می کند.


محققان، روانشناسان، معلمان و والدین تحقیقات مختلفی را برای روشن ساختن مفهوم و تفسیر نقاشی های کودکان انجام داده اند.


از طریق بررسی و تحلیل نقاشی کودکان ، می توان بینش آنها را در مورد توسعه اجتماعی / احساسی، فیزیکی و فکری هر کودک به دست آورد.


کودکان معمولا از طریق روش های فکری، جسمی و احساسی جهان اطراف را کشف می کنند. مداد، قلم مو و کاغذ بهترین روش برای انتقال ترس ها و امیدهای آنهاست. پیشرفت نقاشی کودکان در طی یک دوره زمانی می توانند رشد فکری آنها را نشان دهد و همچنین توانایی ها و مهارت های علمی آنها را مشخص کند.

  

کودکان از طریق نقاشی های خود، نظرات و تفسیرهایشان را بیان می کنند. نقاشی های کودکان بخشی از طبیعت درونی آنها است. هنگامی که نقاشی می کنند، مواد، مداد رنگی، الگو، اندازه و موقعیت آنچه را که می خواهند بکشند با دقت انتخاب می کنند که هر کدام نشان دهنده بعدی از درون آنهاست و می تواند اطلاعات دقیقی ارائه دهد.


نقاشی های کودکان در فرهنگ های مختلف متفاوت است. تحقیقات نشان می دهد کودکان در فرهنگ های مختلف نه تنها در جزئیات طراحی سبک، بلکه در استراتژی های اولیه نیز متفاوت هستند. فرهنگ، نقش اساسی در توسعه نمادهای نهادینه دارد. همچنین می تواند یک ابزار ارتباطی باشد. کودکانی که هنوز توانایی کافی برای بیان لغات انتزاعی ندارند، از روش های ارتباطی مانند نقاشی استفاده می کنند.


از طریق نقاشی کودکان با افراد خانواده ارتباط برقرار می کنند و مهارت های زندگی را توسعه می دهند و حس اعتماد را ایجاد می کنند. نقاشی های کودکان دارای نظمی است که به توسعه مهارت های حرکتی کمک می کند. گستردگی دیدکودک، علایق، احساساتی مانند شادی، خشم، غم و اندوه همچنین شیوه زندگی و روش های تربیتی تاثیر زیادی بر محتوای آن دارد.

  

روانشناسی نقاشی کودکان، حاکی از آن است که کودکانی که نقاشی های بهتری دارند از درصد هوش عاطفی بالاتری برخوردارند.


بخش ناخودآگاه روح می تواند از طریق نقاشی ظاهر شود. طراحی یک ارتباط مستقیم با بخش ناخودآگاه دارد و حاوی اطلاعات روانشناختی زیادی است که عمق روان کودک را می توان از طریق آن احساس کرد. کودکانی که نقاشی می کنند بچه های خوشحال تری هستند. آنها ترس، آرزو، درد و غیره را از طریق نقاشی بیان می کنند. همچنین اطلاعاتی در مورد رابطه جهان و دیگر افراد بیان می کنند.


نقاشی های کودکان



آثار هنری کودکان نشان دهنده یک دیدگاه از شخصیت خودشان است. کودکان ابزار نقاشی را به طوری تصادفی انتخاب نمی کنند، این انتخاب خلق و خوی شخصیتی آن ها را نشان می دهد. ضخامت مداد، اندازه ورق انتخاب شده، نشان دهنده خصوصیات درونی اوست. هرچه ورق بزرگتر باشد کودک می خواهد بیشتر خود را نشان دهد، در حالی که انتخاب یک برگه کوچکتر نشان می دهد کودک رضایت بیشتری دارد. در اینجا به تفسیر چند مورد از نقاشی کودکان می پردازیم.


طراحی یک شخص در اندازه بزرگ نشانه پرخاشگری است اما در اندازه کوچک نشانه احساس بی کفایتی، شرم، ترس و افسردگی است. اگر سر شخص را بسیار بزرگ بکشد نشان از مغرور بودن است. بچه های معمولی سر را متناسب با بدن طراحی می کنند.

  

کودکانی که بیشتر صحبت می کنند، تهاجمی هستند و دهان را با اندازه بزرگ طراحی می کنند. اما بچه های معمولی متناسب با بدن نقاشی می کنند. کودکانی که فکر می کنند مدام تحت کنترل هستند اندازه چشم ها را بزرگتر نقاشی می کنند. چشم در اندازه کوچک نشان از ضعف احساسات و وابستگی است و اگر چشم حذف شود نشان از عدم تمایل به حضور در جامعه و ارتباط برقرار کردن با دیگران است.


بزرگ نشان دادن بینی تاکید بر پرخاشگری در کودک است. کودکانی که گردن را بلند می کشند، نشان از سختی در دستیابی به اهداف و خواسته هایشان است.کودکان مشکل دار اصولا گردن را به طور کامل حذف می کنند.


کشیدن دست نشان از تمایل به ارتباط برقرار کردن با محیط و کمک به همنوع است.کوچک کشیدن یا حذف آن نشان از احساسات ناامن و بی نظمی است.


اگر تمام بدن سایه دار باشد نشان از اضطراب کودک و اگر قسمتی از بدن سایه دار باشد اضطراب در آن قسمت از بدن کودک را نشان می دهد.


فشار قلم خبر از تنش عضلانی کودک می دهد. این پدیده در کودکان پسر منعکس کننده عجولی است. خطوط خفیف سطح انرژی پایین، شرم و افسردگی را منعکس می کند.


نقاشی کودکان باید توسط متخصصین تجزیه تحلیل شود. استراتژی های مورد استفاده در نقاشی کودکان اطلاعات زیادی در اختیار متخصصین و والدین می گذارد که منجر به حل مشکلات درونی آنان می شود.


منبع: بیتوته

چطور مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهیم؟

درک بچه از مرگ چطور است؟ ما چه طور باید این راز بزرگ را برای بچه توضیح دهیم و بچه چه طور میتواند آن را درک کند.

بچه ها در سنین ابتدایی درک درستی از واقعیت، داستان، تاریخ و تخیل ندارند و نمی توانند اینها را بخوبی از هم تفکیک کنند.


تعریف کردن مرگ به شکلی که گویی شخصیتی انسانی دارد و به دنبال آدم ها می‌اید میتواند برای بچه به کابوسی دائمی بدل شود. زمانی بچه می پذیرد مادربزرگ پیش فرشته هاست، برای این که تخیل وی میتواند همه چیز را در زمان حال با جزئیات بسازد؛ ولی این حادثه زیاد طول نمی کشد و بزودی وی به دنبال دلیل خواهد بود.


چنانچه پسر چهار ساله تان از شما بپرسد:« مادربزرگ، به کجا رفته و من دوباره کی وی را خواهم دید؟» چه جوابی خواهید داد؟ این حالت شما را سردرگم خواهد کرد و به دروغ پناه خواهید برد؟


آنچه باید بدانیم این است که گمراه کردن بچه، وی را از فکر کردن در مورد فرد وفات یافته منصرف نخواهد کرد بلکه سبب میشود بچه ، دیگر به اطرافیان خود اطمینان نداشته باشد و آن ها را اشخاص دروغگویی بداند. بدین ترتیب بهتر است مرگ عزیز خود را از بچه مخفی نکنید و باتوجه به سن و سال بچه و میزان درک و فهم وی، مسأله مرگ را برایش توضیح دهید.


بچه در هر سن و در هر موقعیتی که باشد از مرگ اطرافیان خود بسیار آشفته و ناراحت خواهد شد. بدین ترتیب به احوالات وی توجه کافی داشته باشید تا دچار بیماری افسردگی و استرس نشود.


درک بچه از مرگ,مفهوم مرگ برای کودکان,مفهوم مرگ درذهن کودک


چطور مرگ اطرافیان را به بچه توضیح دهیم؟

به طور کلی باید چند سؤال را جواب دهید تا بتوانید به خوبی و درستی معنای مرگ را به بچه منتقل کنید. این که بچه چند ساله است؟، شخصی که فوت شده چه قدر به بچه نزدیک بوده است؟ و در پایان این که بچه چه قدر با مرگ اشنا شده است؟ اگر جواب این سه سؤال را پیدا کردید میتوانید باتوجه به وضعیت بچه برای وی توضیح دهید، در ادامه میخواهیم شیوه های را برای توصیف مرگ به بچه ها بیان کنیم.


آغاز یک صحبت آن هم با بچه و در خصوص مرگ که به خودی خود با تلخی همراه است قدری دشوار است. باید بدانید که چه چیزی در ذهن وی میگذرد. چنانچه در شرایطی هستید که شخصی از اعضای خانواده از دست رفته میتوانید با این شکل با وی صحبت را آغاز کنید.


“آیا میدانی به چه دلیل امروز مادر ناراحت است؟” یا چنانچه جو خانه به گونه ای است که بچه خود تا حدودی متوجه شده سوال کنید “آیا میدانی چه اتفاقی افتاده است؟” ولی اگر تنها هدف معرفی مرگ به بچه مد نظر شماست میتوانید از عکس و تصویر گذشتگان استفاده کنید و آن ها را به بچه نشان دهید. “آیا میدانی این فرد کیست؟او برادر بزرگتر تو بود که پیش از تو متولد شد و اینک فوت شده است. آیا میدانی به چه کسی مرده میگویند؟”


درک بچه از مرگ,مفهوم مرگ برای کودکان,مفهوم مرگ درذهن کودک


مرگ را صادقانه توضیح دهید و نه داستانی!

قرار نیست برای بچه یک قصه و داستان حماسی تعریف کنید. وی تنها باید با معنای مرگ اشنا شود و باید با حقیقت مرگ رابطه برقرار کند. صریح باشید و از واژه مرگ یا فوت استفاده کنید. نباید از جملاتی مثل “اکنون وی رفته و دیگر برنمیگردد” یا “او ما را ترک کرد” استفاده کنید. مرگ یک اتفاق دردناک است ولی هیچوقت نباید برای بچه به عنوان یک تابو تعریف شود که نباید از آن سخن گفت. یک تعریف ناقص همان طور که ذهن شما را درگیر می کند می تواند بچه را آشفته کرده و وی را دچار ناراحتی کند و باتوجه به این که او از شما این جملات را شنیده خیال می کند سوال دوباره آن و یا پرسیدن از دیگران در خصوص مرگ خطا و اشتباه است.


آیا بچه ها از مرگ می ترسند؟

این مسأله باز هم به بچه شما بستگی دارد. برخی از آن ها از مرگ می ترسند و برخی دیگر نه. چه بسا کودکانی هستند که بخاطر ترس از مردن، دوست ندارند هیچ وقت بزرگ شوند.


در واقع، در فکر آن ها ترس از بزرگ شدن فقط به این خاطر شکل می گیرد که عاقبت وی هم روزی مانند پدر بزرگ و مادربزرگ پیر میشود و روزی می میرد. بهتر است از بچه سؤال کنیم:« چه چیزی تو را می ترساند؟»،« به چه دلیل می ترسی؟» و... جواب های وی حتما میتواند به ما کمک کند تا علل این نگرانی و راه‌های غلبه بر آن را بشناسیم. امکان دارد کودکان در سنین گوناگون از نوعی اضطراب که به آن« ترس از مرگ» می گوییم رنج ببرند که البته این مشکل با حالتی که در بالا توضیح داده شد، متفاوت است.


درک بچه از مرگ,مفهوم مرگ برای کودکان,مفهوم مرگ درذهن کودک


واکنش های کودکانه در قبال مرگ  

1. پرخاشگری، ترس و استرس

2. اختلال های خواب( کابوس، هراس از خوابیدن) 

3. اختلال های رفتاری( جویدن ناخن، شب ادراری) 

4. حس گناه، بیماری افسردگی و ناراحتی 

5. عدم تمرکز


سوگواری بچگانه

روان شناسان معتقدند بچه باید به روش خود سوگواری کند.

اگر بچه را به مراسم تشییع جنازه نمی برید، اجازه دهید وی هم به طریقی با فرد وفات یافته وداع کند. بخصوص اگر به هم نزدیک بوده اند.


برای وی شمعی روشن کند یا با آرامش با هم درباره وی حرف بزنید . بگذارید وی هم خاطراتش را مرور و با متوفی وداع کند.


خانواده هایی که در آن کودکی ، مرگ عزیزی را تجربه میکند در زمان سوگواری واکنشی به نام دوره احساسی کوتاه از خود نشان می‌دهند . احساسات کودک در این دوره بصورت جهشی است. با انرژی زیادی آغاز میشود و خیلی زود پایان می یابد. این اتفاق دو سه بار در روز یا هفته رخ میدهد یا حتی پس از یک سال با یادآوری آن فرد تکرار میشود . نگران نباشید آرام آرام همه چیز عادی میشود .


منبع: بیتوته

زوجین به گوش باشید؛ توهین به یکدیگر ممنوع!


حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور، درباه آسیب‌های توهین کردن به همسر در زندگی مشترک اظهار کرد: توهین کردن رفتاری‌ در جهت تخریب شخصیت طرف مقابل است که می‌تواند کلامی یا رفتاری باشد و زمانی که از زندگی مشترک صحبت می‌کنیم، با یک فرآیند ارتباطی روبرو هستیم.

این روانشناس بیان کرد: توهین کردن اغلب به صورت یک فرآیند است، یعنی از آن جایی که ارتباط زوجین بنا به مسائل و مشکلات مختلف زندگی منحرف شده،  حرمت  شکنی‌ها و توهین‌ها آغاز می‌شود و تابوی احترام در رابطه زناشویی می‌شکند.

او با بیان اینکه بدترین حالت حرمت شکنی مربوط به زمانی‌ است که بی احترامی به خانواده‌های یکدیگر نیز سرایت کند، افزود: بسیاری از زوجین در جلسات مشاوره عنوان می‌کنند که با مذاکره و توافق توانسته‌اند بی احترامی و توهین به یکدیگر را مدیریت کنند و همدیگر را ببخشند، اما موضوعی که در این میان آزارشان می‌دهد و انگار زخم آن‌ها را عمیق‌تر می‌کند و کنترل آن از دست زوجین خارج است، توهین به خانواده‌هاست.

اکبرزاده با بیان اینکه تخریب رابطه زناشویی از جمله اثرات منفی توهین همسران به یکدیگر در یک رابطه مشترک است، تصریح کرد: نابودی صمیمیت زوجین، کاهش اعتمادبه نفس طرف مقابل، بی رغبتی نسبت به انجام فعالیت‌های مشترک، سردی در رابطه عاطفی-احساسی زوجین، عدم رسیدگی به امور مشترک و فردی، شاد نبودن، ترس از قضاوت شدن مدام، کم حرف شدن، گوشه گیر شدن، احتیاط بیش از حد، اجتناب از جمع‌های خانوادگی و اجتناب از حضور در منزل را می‌توان از جلمه سایر آسیب‌های توهین کردن زوجین به یکدیگر دانست.

او افزود: همچنین از دیگر آسیب‌های توهین به همسر در زندگی مشترک، تلاش برای پنهان کاری، بروز رفتار‌های متعارض، خشم از طرف مقابل، پرخاشگری، آسیب به خود و طرف مقابل با عدم رعایت اصول بهداشتی، تغذیه‌ای، ارتباطی و بالا رفتن احتمال خیانت با توجه به عدم همدلی است.

اکبرزاده خاطرنشان کرد: در صورت تکرار رفتار توهین آمیز، نهایتا با فردی مواجه هستیم که دچار افسردگی شده است، از فعالیت‌هایش لذتی نمی‌برد یا اصلا فعالیتی ندارد، سیستم خواب و تغذیه‌اش برهم ریخته است و مدام احساس خستگی می‌کند و ناامید است و به مرگ و خودکشی فکر می‌کند که با توجه به اثرات چرخشی یک رابطه مشترک طولی نمی‌کشد که همه این علائم در خود فرد توهین کننده نیز بروز پیدا می‌کند.


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

زوجین به گوش باشید؛ توهین به یکدیگر ممنوع!


حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور، درباه آسیب‌های توهین کردن به همسر در زندگی مشترک اظهار کرد: توهین کردن رفتاری‌ در جهت تخریب شخصیت طرف مقابل است که می‌تواند کلامی یا رفتاری باشد و زمانی که از زندگی مشترک صحبت می‌کنیم، با یک فرآیند ارتباطی روبرو هستیم.

این روانشناس بیان کرد: توهین کردن اغلب به صورت یک فرآیند است، یعنی از آن جایی که ارتباط زوجین بنا به مسائل و مشکلات مختلف زندگی منحرف شده،  حرمت  شکنی‌ها و توهین‌ها آغاز می‌شود و تابوی احترام در رابطه زناشویی می‌شکند.

او با بیان اینکه بدترین حالت حرمت شکنی مربوط به زمانی‌ است که بی احترامی به خانواده‌های یکدیگر نیز سرایت کند، افزود: بسیاری از زوجین در جلسات مشاوره عنوان می‌کنند که با مذاکره و توافق توانسته‌اند بی احترامی و توهین به یکدیگر را مدیریت کنند و همدیگر را ببخشند، اما موضوعی که در این میان آزارشان می‌دهد و انگار زخم آن‌ها را عمیق‌تر می‌کند و کنترل آن از دست زوجین خارج است، توهین به خانواده‌هاست.

اکبرزاده با بیان اینکه تخریب رابطه زناشویی از جمله اثرات منفی توهین همسران به یکدیگر در یک رابطه مشترک است، تصریح کرد: نابودی صمیمیت زوجین، کاهش اعتمادبه نفس طرف مقابل، بی رغبتی نسبت به انجام فعالیت‌های مشترک، سردی در رابطه عاطفی-احساسی زوجین، عدم رسیدگی به امور مشترک و فردی، شاد نبودن، ترس از قضاوت شدن مدام، کم حرف شدن، گوشه گیر شدن، احتیاط بیش از حد، اجتناب از جمع‌های خانوادگی و اجتناب از حضور در منزل را می‌توان از جلمه سایر آسیب‌های توهین کردن زوجین به یکدیگر دانست.

او افزود: همچنین از دیگر آسیب‌های توهین به همسر در زندگی مشترک، تلاش برای پنهان کاری، بروز رفتار‌های متعارض، خشم از طرف مقابل، پرخاشگری، آسیب به خود و طرف مقابل با عدم رعایت اصول بهداشتی، تغذیه‌ای، ارتباطی و بالا رفتن احتمال خیانت با توجه به عدم همدلی است.

اکبرزاده خاطرنشان کرد: در صورت تکرار رفتار توهین آمیز، نهایتا با فردی مواجه هستیم که دچار افسردگی شده است، از فعالیت‌هایش لذتی نمی‌برد یا اصلا فعالیتی ندارد، سیستم خواب و تغذیه‌اش برهم ریخته است و مدام احساس خستگی می‌کند و ناامید است و به مرگ و خودکشی فکر می‌کند که با توجه به اثرات چرخشی یک رابطه مشترک طولی نمی‌کشد که همه این علائم در خود فرد توهین کننده نیز بروز پیدا می‌کند.


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

فواید دروغ گفتن به خودمان!

دروغگویی


با استفاده از ترفندهای روانشناسی موجود شما می‌توانید خودتان را گول بزنید و احساسی را در خود نهادینه کنید که درد کمتری در زندگی داشته باشید. همه ما در مورد اثر دارونما چیزهایی شنیده‌ایم. ایده موجود در اثر دارونما این است که فکر می‌کنید داروی مصرفی به شما کمک می‌کند در حالیکه واقعا اینگونه نیست. ذهن شما یک ابزار قدرتمند است.


مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که چنین اثری می‌تواند به شما کمک کند از این قدرت ذهنی استفاده کنید و از مزایای موجود بهره مند شوید. بر اساس مطالعه منتشر شده در مجله Pain، حتی زمانی که اطلاعاتی در مورد نحوه کارکرد اثر دارونما دارید نیز می‌توانید از مزایای آن استفاده کنید. شما می‌توانید از این یافته‌ها برای بهبود همه جوانب سلامتی خود استفاده نمایید. محققان کار خود را با ۹۷ شرکت کننده که دارای درد مزمن بودند آغاز کردند.


آن‌ها شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم نمودند. گروه اول برنامه‌های مدیریتی همیشگی را دنبال کردند. به گروه دوم یک بطری پر شده از قرص داده شد که هیچ ماده شیمیایی در آن وجود نداشت و تنها از سلولز پر شده بود. از این گروه خواسته شد قرص را روزانه مصرف کنند. بر روی بطری‌ها علامت تقلبی بودن و واقعی نبودن این داروها مشخص شده بود. پس این افراد به خوبی می‌دانستند که این داروها واقعیت ندارند. بعد از سه هفته، افراد به سوالاتی که در مورد دردهای آنان بود پاسخ دادند. نتایج به دست آمده محققان را نیز شگفت زده کرد. افرادی که از داروهای غیر واقعی استفاده کرده بودند کاهش درد ۳۰ درصدی را گزارش کردند.


افرادی که هیچ قرصی را مصرف نکرده بودند بهبود حداقلی داشتند. دکتر تد کاپچوک در این باره چنین می‌گوید: این یافته‌ها درک ما از اثر دارونما را به کلی تغییر داد. به جای اینکه بیماران را گول بزنیم تا درد کمتری حس کنند، این تحقیقات نشان داد که اثر دارونما حتی با آگاهی بیمار از واقعی نبودن دارو نیز می‌تواند بهبود خوبی ایجاد نماید. تحقیقات ما به خوبی نشان داد که حتی بدون گول زدن افراد نیز می‌توان به اثرات قابل توجهی دست پیدا کرد. بیماران در مورد اتفاقات رخ داده شگفت زده بودند و دوست داشتند بدانند چه چیزی باعث ایجاد چنین اثری در بدن آن‌ها شده است. آن‌ها احساس نیرومندی می‌کردند.


این کشف شگفت انگیز ، احتمالات زیادی را به هنگام بهبود سلامت کلی بدن ایجاد می‌کند. سایر بیماری‌هایی که نشانه‌های آن بر اساس درک خود فرد ایجاد می‌شود نیز می‌تواند با این رویکرد درمان گردد. علاوه بر این، شما می‌توانید از الگوی مشابهی برای ایجاد حس مثبت و سایر موارد استفاده کنید. در این شرایط حتی به قرصی نیاز نخواهید داشت. به عنوان مثال تنها با باور کردن اینکه تمرینات ورزشی در صبح زود می‌تواند به سلامت بدن شما کمک کند اثرات مثبتی دریافت خواهید کرد. اما به خاطر داشته باشید که اثر دارونما نمی‌تواند تومور سرطانی را بهبود ببخشد یا لخته‌های موجود را بهتر کند اما این اثر می‌تواند حس بهتری در فرد ایجاد نماید.


منبع: بیتوته