بیان سوالات جنسی قبل ازدواج خیلی مهم است شما باید بدانید که طرف مقابلتان چه تمایلاتی دارد و بهتر است در جلسه آخر خواستگاری آن ها را مطرح کنید.
سوالات جنسی که باید قبل از ازدواج پرسید
مسائل جنسی از خصوصی ترین مسائل فرد در زندگی است که بسیاری از زنان و مردان از بازگو کردن آن بشدت امتناع می ورزند و صحبت در این زمینه را بی حیایی و قباحت می دانند. بسیاری از ما صحبت درباره مسائل جنسی را به بعد از آشنایی و ازدواج موکول می کنیم و از مطرح کردن آن در جلسه خواستگاری شرم داریم اما باید بدانید دانستن یک سری نکات ازمسائل جنسی همسر آینده بخش مهم شناخت فرد مقابل است پس بهتر است طبق آنچه در این بخش از نمناک گفته شده است در جلسات خواستگاری و صحبتهای خصوصی دختر و پسر یک سری سوالات جنسی پرسیده شود
سوالات جنسی خواستگاری چیستند و چه زمانی باید مطرح کرد؟
زمان پرسیدن سوالات جنسی از خواستگار
هنگامی که دختر و پسر جوان از یکدیگر شناخت کافی به دست آوردند و رضایت خود را برای ازدواج اعلام نمودند باید درباره مسائل جنسی با رعایت حرمت خود و همسر آینده مان سوالاتی را مطرح کنیم که در واقع مطرح کردن این سوالات با جلسه نهایی خواستگاری تطابق می یابد. برای بسیاری از ما صحبت درباره مسائل جنسی با شریک زدگیمان قبل از ازدواج و در جلسه خواستگاری بسیار سخت است و جزو حرف های ممنوعه و تابوی اجتماعی است .
اگر چه قصد ازدواجمان قطعی است اما باید سوالات جنسی را صریحا نپرسید و با اشاره ای کوتاه طرف مقابلتان را متوجه کنید که تمایل دارید در این زمینه هم، صحبتی داشته باشید زیرا هنوز شما در معرض محک و سنجش از سوی فرد مقابلتان هستید و ممکن است با مطرح کردن این مسائل طرز فکر او نسبت به شما عوض شود و گمان کند که شما اهل ارتباطات نادرست هستید که براحتی توانستید این مسائل را مطرح کنید.
هنگام پرسش این سوالات باید به مسائلی مانند پذیرش یا عدم پذیرش، نحوه مواجه شدن با سوالات، چگونگی پاسخگویی به پرسش ها، علائم غیرکلامی قابل مشاهده هنگام پاسخگویی (شرم و حیا، سر به پایین انداختن، سرخ شدن، نگاه های تیز، خیره و...) توجه کنید زیرا واکنش فرد مقابل بسیار مهم است و شما را متوجه بسیاری از مواردی که نمی دانستید ، می کند.
سوالات جنسی را در کدام جلسه از خواستگاری بپرسیم؟
همه ما فکر می کنیم که زمان پرسیدن سوالات جنسی باید بعد از ازدواج باشد اما علم مشاوره می گوید بهترین زمان پرسیدن سوالات جنسی از همسر آینده جلسه نهایی خواستگاری است.درست است که عرف اجتماع ما صحبت درباره مسائل جنسی را در جلسه خواستگاری نهی می کند اما آیا بعد از ازدواج صحبت درباره این مسائل دیر نیست و اینکه اگر طرفین درباره مسائل جنسی بعد از ازدواج توافق نداشتند باید چه کنند؟
صحبت نکردن درباره مسائل جنسی به علت عرف جامعه و خجالت کشیدن در جلسه خواستگاری آسیبهای زیادی بر پیکر خانواده و بخصوص زن و شوهرهای جوان وارد می کند به طوری که در برخی از زندگی ها زوجین فرار را بر قرار ترجیح می دهند پس بهتر است درباره این مسائل در جلسه آخر خواستگاری صحبت کنیم و برای پیشگیری از مشکلات بعد از ازدواج با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی پرسش های را از طرف مقابلمان بپرسیم .
کدام سوالات جنسی را از خواستگار بپرسیم؟
برای مطرح کردن سوالت جنسی از طرف مقابلتان باید نکاتی را رعایت کنید . که این نکات عبارتند از :
سوالات جنسی خود را محترمانه و با الفاظ غیرمحرک بپرسید.
سوالاتی کلی را مطرح کنید که نگرش ها و جهتگیری های فرد را مشخص کند.
از وارد شدن به جزئیات مسائل جنسی چپرهیز کنید.
به رفتار فرد مقابل هنگام پاسخ به این مسائل توجه داشته باشید.
در صورتی که طرف مقابلتان به بازگو کردن جزئیات رفتار جنسی پرداخت، به داشتن وسواس جنسی یا برخی از ویژگی های نامطلوب اخلاقی در او شک کنید.
نمونه ای از سوالات جنسی در جلسه خواستگاری
1. آیا با مشکلات جنسی و انحرافات جنسی آشنا هستید؟
2. سلیقه و انتظارات جنسی شما چگونه است؟
3. با نیازهای جسمی، جنسی و روحی و روانی خود در دوران مجردی چه می کردید؟
4. دیدگاهتان درباره مسأله رابطه جنسی چیست؟
5. اطلاعاتتان در زمینه مسائل جنسی چگونه است؟
6. اطلاعات جنسی را از چه منبعی دریافت کرده اید؟
7. در رابطه جنسی نقش اصلی زن/ مرد چیست؟
8. آیا انتظارات زن و مرد از رابطه جنسی متفاوت است؟ چرا؟
9. در مورد جذابیت های جسمانی ـ جنسی همسر آینده تان چه نظری دارید؟
10. آیا روش های محبت کردن و عشق ورزیدن را بلدید؟
11. آیا از لحاظ جنسی، فردی سالم هستید؟
12. مسائل جنسی در زندگی زناشویی چه جایگاهی دارد؟
13. به رابطه جنسی در زندگی چه قدر بها می دهید؟
14. وجود فرزند در زندگی برای شما ضرورت دارد؟
15. زمان فرزنددار شدن چه وقت باشد؟
16. آیا بلافاصله بعد از ازدواج دوست دارید فرزنددار شوید، چرا؟
17. آیا حاضرید برای اطلاع از روش های جلوگیری از بارداری به متخصص مراجعه کنید؟
منبع : نمناک
خیانت امری نکوهیده و ضد اخلاقی است و به هر دلیلی که انجام گرفته باشد، ناپسند و منفور است و نتیجه ای جز شرمندگی در بر ندارد. اثرات زیانبار خیانت دیر یا زود گریبان گیر فرد خواهد شد؛ بنابراین چنانچه مشکلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها کرد. در این بخش از رازهای زندگی مشترک در نمناک راهکارهایی برای جلوگیری از خیانت بیان شده است.
14 راه موثر برای جلوگیری از خیانت همسر
با همسرتان توافق داشته باشید
همسران عقاید بسیار متفاوتی درباره تمامی مسائل زندگی دارند و نظرات آنها نسبت به مقوله خیانت نیز با یکدیگر متفاوت است . ممکن است یکی از همسران بیرون رفتن با همکار جنس مخالف خود و صرف شام را با وی عادی بداند ولی برای طرف مقابل این قبیل رفتارها جزئی از خطوط قرمز باشند. پس بهتر است با همسرتان درباره درباره هر آنچه خیانت محسوب می شود ،صحبت شفاف واضحی داشته باشید و به توافق برسید.
برایش ستاره باشید
دلیل خیانت بسیاری از زوجین برآورده نشدن نیازهایشان توسط همسر است پس به همین دلیل برای رفع نیازشان متوسل به دنیای خارج از زندگی مشترک می شوند و بدین طریق این خلا را پر می کنند . توصیه می کنیم برای جلوگیری از خیانت همسر نقاط ضعف را مرتفع ساخته و در جهت رفع نیازها و خواسته های همسرتان برآیید .
به کارهای خود توجه ویژه داشته باشید
با افزایش سن همه ما تغییر می کنیم بنابراین باید برای شناخت بهتر یکدیگر کارهایی که هم به رشد خود و هم همسرتان کمک می کند مانند کتاب خواندن با یکدیگر، شرکت در سمینارهای آموزشی یا یک برنامه آموزش روابط زناشویی آنلاین پیدا کنید تا رابطه خود را رو به پیشرفت و بهبودی قرار دهید.
حسادت ممنوع ، بهتر عمل کنید
اگر همسر شما به کسی دیگر توجه می کند ، با عصبانیت شما این توجه عمق بیشتری پیدا می کند. تلاش کنید همسرتان را جذب استعداد و توانایی شما شود و دلایل زیادی برای دوست داشتن شما در شخصیتتان بیابد . شاید تهدید همسرتان در یک مقطع زمانی کوتاه مدت او را بترساند اما در طولانی مدت اثر ندارد و شما نمی توانید همسرتان را با استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید.
باید همسر خود را درک کنید
همسرتان حتما تفکرات مخفی و احساسات پنهان فراوانی دارد که هیچ کس از آنها باخبر نیست و کسی درباره آنها چیزی نمی داند.شما سعی کنید صداقت را با محبت و بدون هیچ قضاوتی تبلیغ و ترویج کنید و چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیک ترین دوستان او هم نمی دانند. از این اطلاعات برای نزدیک شدن به او استفاده کنید تا این نزدیکی و صمیمیت مانع خیانت او به شما شود.
حضور خود را اثبات کنید
همه ما در زندگی به دنبال تامین نیازهای خود هستیم و اگر در زندگی زناشویی همسرمان نتواند نیازهای عاطفی، جسمانی و معنوی ما را به خوبی برآورده سازد ، به دنبال فرد دیگری برای رفع این نیازها می گردیم و دیگران پایه ای برای آغاز یک پیوند عاطفی می شوند بنابراین اگر در زندگی زناشویی تان شما کسی باشید که همسرتان به شما مراجعه می کند و آنقدر خوب باشید که کسی نتواند با شما برابری کند همسرتان به دلیل ویژگی های برتری که شما دارید ، نمی تواند کسی را جایگزین شما کند و به شما خیانت نمی کند.
به سراغ مشاوره های دوره ای بروید
همه ما دچار نقاط کوری در برخورد با دیگران هستیم که این نقاط کور نشات گرفته از رفتار و روابط خانواده ما است . نقشه رابطه ایمن و سلامت روان ما اغلب به خوبی همان چیزی است که برای بار اول آن را دیده و تجربه کرده ایم. پس بهتر است مشاور خوب و توانا پیدا کرده و چندین جلسه نزد او برویم تا او در تدوین نقشه ای جامع تر از چگونگی حفظ رابطه با همسر خود و تقسیم شادمانه تر زندگی با یکدیگر کمک رسان باشد.
فرصت ها را محدود سازید
خیانت و داشتن روابط نامشروع، گاهی به علت ایجاد یک فرصت به وجود می آید مثلا وقتی به تنهایی با یک همکارسفر می رویم یا بدون حضور همسر تا دیروقت در مهمانی ها هستیم یا زمان های تنهایی بسیاری را می گذرانیم و یا مشروبات الکلی و مواد مخدرمصرف می کنیم یا فعالیت ها و روابط اجتماعی فراوان داریم ، همه اینها می توانند فرصت مناسبی برای خیانت به همسر باشند .
برای جلو گیری از خیانت در این مواقع تمام در طول روز با همسرتان در ارتباط باشید و کارها را با همسرتان انجام دهید و هنگام دور بودن همسرتان از شما به او پیامک عاشقانه ارسال کنید.
اصل تعهد را فراموش نکنید
برای اینکه به همسرمان خیانت نکنیم باید نسبت به همسرمان تعهد داشته باشیم ، صادق و وفادار بمانیم و دلایل تعهدمان نسبت به همسرمان را به خود گوشزد کنیم تا مغزمان بدون کنترل عمل نکند.
دلایل تعهد و فواید تعهد نسبت به همسر عبارتند از:کسی که همه خصوصیاتتان را می شناسد؛ کسی که با او خاطره دارید ؛ کسی که تکیه گاه شماست؛ کسی که در زمان پیری و هنگامی که زیبایی، جوانی، سلامتی و توانایی های شما از بین رفت، با شما خواهد ماند و زندگی اش را با شما به اشتراک بگذارد؛ کسی که تا پیری همراه شماست.
برای ارتقا و بهبود روابط خود و جلوگیری از خیانت لازم است کارهای زیر را انجام دهید :
زندگیتان را هیجان انگیز کنید و با همسرتان لحظات شاد و هیجان انگیزی برای خود بسازید و با او سرگرمی های جدید را با هم امتحان کنید.
با همسر خود راحت و صمیمی درباره مسائل جنسی، شادی ها و تمایلات خود صحبت نمایید.
دریک کلاس ورزشی و هنری ثبت نام کنید.
به یکدیگر برنامه های مهیج تلویزیونی ببینید.
با هم به سفر و مکان های سیاحتی بروید و از رفتن به سفر لذت ببرید.
تجربه هایی را که کمی برایتان دشوار است ، انتخاب کنید.
در حوزه های جسمی و احساسی فعالیت های هیجان انگیز جدید را تجربه کنید.
زندگی عاشقانه تان را تازه و جدید نگه دارید.
به جای آنکه به سرزنش و تهدید بپردازید، تمرکز خود را روی قوی تر ساختن خود قرار دهید و همسرتان را به خود جذب کنید و برای ارتقا و بهبود روابط خود ثابت قدم باشید.
اول مشخص کنید آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید.
اگر در همسرتان بی وفایی دیدید نشان دهنده این است که برای مدت طولانی دچار مشکل در زندگی مشترک بوده اید هرچند آن را تشخیص نداده باشید و این را می رساند که یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی یکدیگر را برطرف نکرده اید. زندگی شما در لبه پرتگاه قرار دارد و ممکن است همسرتان به شما بی وفایی نماید پس ابتدا مشخص کنید که آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید.
میدان را برای نفر سوم خالی نکنید
با ظهور بی وفایی ، مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرید و برای همسر بی وفایتان روشن کنید که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نمی کنید. با فهمیدن این مسئله داد و فریاد راه نیاندازید و به هیچ عنوان خانه را برای نفر سوم خالی نکنید.
در اکثر مواقع زنان بعد از مدتی کشمکش و درگیری با همسر، به راحتی میدان را خالی می کنند و به نفر سوم این فرصت را می دهند که در دل همسرشان جا باز کند. بهتر است بمانید ، مشکلات را شناسایی و حل کنید و اگر لازم دیدید با همسرتان صحبت نکنید اما به نقش های زناشویی خود و امور فرزندان و رسیدگی کنید.
بدانید چه انتظاری داشته باشید
بی وفایی دردی غیرقابل تحمل را به افراد وارد می کند،اما اغلب آنها می تواند به طلاق منجر نشود و به رفع اختلاف بیانجامد. بنابراین خودتان را آماده کنید و به ازدواج تان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام دهید.
بعد از چند روز از وقوع این حادثه بر اعصاب خود مسلط شوید و در غیاب فرزندان مفصلا با همسرتان صحبت کنید و دلیل رفتارش را جویا شوید.
اگر کاستی های زندگی زناشویی شناسایی و سپس اصلاح شود مشکلات تا حد زیادی برطرف می شود. اما در برخی موارد بدون اینکه کاستی در زندگی زناشویی باشد ، مرد در یک موقعیت وسوسه انگیز قرار گرفته و دچار لغزش می شود. شما باید به عنوان یک فرد در مرکز عاطفی خانواده تان با تلاش پایدار دوباره همسرتان را به خانواده بازگردانید.
شروع به رفع نیازهای یکدیگر کنید
حالا نوبت آن است که نیازهای عاطفی که دیگری همسرتان برطرف می ساخت ، خودتان برطرف کنید . زن و مرد برای بازسازی زندگیشان و آغاز فصل تازه ای از عشق باید با تلاش پایدار مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنند . وقتی شروع به کار کردن در مورد این نیازها کنید، زندگی مشترک تان همان می شود که همیشه خواهانش بوده اید.
اولین گام های اصلاح رابطه تخریب شده تان را از طریق ارتباط کلامی که در آن زوجین نگرش های خود را درباره مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می دهند، برقرار کنید .
منبع : نمناک
شیوه های کار در روانشناسی بالینی
در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند .
چه وقت مراجعه به روان شناس ضروری می شود ؟
درمان اختلالات روانی به همان اندازه مهم و حقیقی است که درمان بیماری های جسمی . حتی در بسیاری از اوقات نمی توان اختلالات جسمی را از اختلالات روانی جدا کرد. طبق آمار جسمی سازمان بهداشت جهانی علت بیش از نیمی از بیماری های جسمی ناراحتی های روانی است که در مدت طولانی با ایجاد اختلال در کارکرد طبیعی بدن مشکلات و دردهای سمی را به وجود می آورند . طبعاً هر نوع فشار روانی را نمی توان بیماری خواند و کمتر کسی به محض برخورد با یک بحران روانی فوراً به روان شناس رجوع می کند .
در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بیماری های روانی نیز مثل اختلالات جسمی ، هرکسی مدتی را به مدارا با آن آزردگی می پردازد و هنگامی که فشار آن زیادتر از توان تحمل می شود به توصیه ی اطرافیان سعی می کند با استفاده از ویتامین های لازم ، مصرف نوشیدنی های گرم و استراحت ، به بهبود خود کمک کند؛ ولی اگر در عرض دو الی سه روز بهبودی حاصل نشد به پزشک معالج خود رجوع می کند.
اولین قدم به سمت بهبودی و تسلط یافتن بر اختلالات روانی نیز همین طور است. تشخیص این که چه زمان مراجعه به روانشناس ضروری می شود به عهده خود فرد است، یعنی زمانی که فرد نیاز به کمک تخصصی را احساس می کند به روانشناس رجوع می کند.
این نکته به این معنی است که افرادی به روان شناس رجوع می کنند که توان تشخیص دارند و می دانند مسئله ای دارند که باید حل شود. به طور کلی روان درمانی شیوه ای است برای کمک به آن دسته از افرادی که در آن تشخیص و مقابله با آزردگی های روانی را از دست نداده اند و شیوه ای است برای ایجاد و از بین بردن چیزهایی که رشد فرد را محدود می کنند. اکثراً وقتی اختلالات به شکل کهنه در می آیند ، یعنی زمانی که فرد بدون توجه به آنها فقط " می سوزد و می سازد" و یا راه حل هایی که اختیار می کند به اندازه کافی مؤثر نمی افتند ، رفته رفته بحران اولیه شکل مزمن به خود می گیرد و در کنار خود بسیاری از اختلالات دیگر را می سازد که دیگر عنان زندگی را از انسان گرفته و زندگی را تلخ می کنند. یک روان شناس در درجه اول ، مشاور بهداشت روانی است.
ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتی است که فرد احساس کند درکاری و یا در حل مشکلاتی احتیاج به کمک تخصصی دارد. روانشناسان تنها به مداوای بیماری نمی پردازند . آیا کسی که به خاطر مشکل تمرکز فرزندش در مدرسه یا به خاطر امور تربیتی فرزندش یا به خاطر اختلافات خانوادگی اش راه هایی را خود آزمایش کرده ولی نتایج مطلوب را نگرفته است ؛ و یا کسی که در مورد روابطش با کار ، با همکاران ، دوستان وغیره با مشکلاتی روبرو است ؛ و یا کسی که در مورد انتخاب شغل آینده مردد است ، احتیاجی به کمک تخصصی ندارد؟ طبیعی است که برای همه این امور می توان به روان شناس مراجعه کرد.
شیوه های کار در روانشناسی بالینی
روان شناسی بالینی و یا کلینیکی یکی از شاخه های کار در روانشناسی است که منحصراً به شناخت و مداوای بیماری های روانی می پردازد. این نکته به این معنا نیست که آدم باید مبتلا به اختلالات شدید روانی باشد و یا علائم شدید بیماری از خود نشان دهد تا برای مداوای آنها به مطب روانشناس رجوع کند. هر فردی در رابطه ای متقابل با محیط زندگی اش به سر می برد و مدام در حال تأثیر گذاری و تأثیر گرفتن از محیط زندگی اش است. به این معنا هر فردی دارای یک دنیای درون و یک دنیای بیرون است که شکل دادن به هر دوی آن دنیا ها با روابطی که خاص خود آن فرد هستند و توسط افکار ، احساسات و رفتارهای وی ساخته و به کار گرفته می شوند صورت می گیرد.
با این توصیف بسیاری از اوقات در راه ایجاد تعادل بین این دو دنیا چیزهایی سخت جانی می کنند و توان انسان را بیش از حد محدود کرده و فشارهای زیادی را به وجود می آورند که برای حل آنها انسان احتیاج به کمک پیدا می کند. اشکال این گونه کمکها بسیار متقاوت است .
این کمک می تواند به صورت گپی از ته دل و حمایتی واقعی از طرف دوستی که واقعاًً دوست است صورت بگیرد و گاهی از اوقات این کمک حتماً باید به صورت کمکی تخصصی و توسط متخصص باشد. در کار بالینی سه شکل اصلی برای برگزاری جلسات روان درمانی وجود دارد که بنا به نوع مشکل ، هر مراجعه کننده با یکی و یا با هر سه شکل این کار آشنا می شود. این سه شکل در زیر قدری توضیح داده شده اند.
روان درمانی فردی
منظور از روان درمانی فردی شکلی است که فرد با روان درمانگر خود در جلسات ملاقاتی که فقط آن دو در آن شرکت می کنند حضور می یابد . در روان درمانی فردی این امکان فراهم می آید که فرد با احساسات و افکار خود آشنایی عمیق بیابد ، به علت وجود آنها پی ببرد ، روابط فردی خود را با دیگران و با چیزهایی که زندگی جمعی را می سازند آشکارتر درک کرده و آنها را بهتر بشناسد و در نگاه کلی شخصیت خود را بهتر درک کند. تنها بعد از این مرحله است که فرد می تواند برای رفع مشکلاتی که وی را فرسوده کرده اند اقدام کند، بدون اینکه مانند گذشته دائماً حالت ضعف ، ناتوانی ، درد ، خودخوری ، سرکشی ، پرخاش و خشونت و غیره جلوی رفع مشکلاتش را بگیرند.
سرعت و شکل رفع مشکلاتی که هر شخصی برای کنار آمدن با آنها به روانشناس رجوع می کند از فرد تا فرد متفاوت است. ولی به صورت کلی می توان گفت که رهایی ا زمشکلات یعنی یادگیری جدید، یعنی یادگیری چیزها و روابط به نوعی دیگر ، به نوعی که فرد ، دست وابسته ، اسیر مسائلش نباشد. این یادگیری روندی است که سرعت و کیفیت آن در جریان روان درمانی کاملاً به عهده ی خود فرد است و روان درمانگر به حکم کسی است که تشریح این راه ، نحوه شروع آن ، پیش بردن آن و به سرانجام رساندن آن را حمایت می کند.
روان درمان گروهی
روان درمانی گروهی شکل دیگری از روان درمانی است که برای مسائل معینی برقرار می گردد و معمولاً شکل پیشرفته تری نسبت به روان درمانی فردی دارد. برای تشخیص این که روان درمانی گروهی به درد چه کسی می خورد هر فردی تعدادی جلسات روان درمانی فردی را پشت سر می گذارد و سپس می تواند به جمعی از کسانی که همان مشکلات را دارند بپیوندد.
در این حال اعضاء شرکت کننده در گروه رفته رفته نزدیک هر عضو دیگر شده و هر عضو گروه از حمایت کنترل شده ی اعضای گروه برخوردار شده و تمام نقش های جدید و چیزهایی را که می خواهد یاد بگیرد تا به رابطه بهتری با دنیای درون و دنیای بیرون خود دست بیابد درتمرین با دیگران ، آنها را در خود درونی می کند.
مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی
در خانواده درمانی تمام اعضاء یک خانواده به عنوان تک اعضای یک سیستم حرکت می کنند. در ابتدای روابط ، مشکلاتی حضور دارند که تاب و توان یکایک اعضا را سلب کرده اند . هرکدام از اعضای خانواده علیرغم تلاشهای بسیارشان برای کنترل دامنه ی مشکلات رفته رفته به جایی رسیده اند که نمی توانند با یکدیگر و به عنوان تک تک اعضای یک سیستم مشکلاتشان را حل کنند. بلکه هر کدام با رفتارشان باعث پایدار ماندن مشکلات و سخت تر شدن آنها می شوند. در این حال مهم است اشاره شود که در اینجا چیزی به عنوان تقصیر و یا گناه وجود ندارد و اصلاً مهم نیست که چه کسی مسبب مسائل شده است . بلکه هدف اول در خانواده درمانی فهمیدن نقش تک تک اعضای خانواده برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات لازم است.
در این شکل از روان درمانی ، خانواده به عنوان یک سیستم حضور دارد و می آموزد که راهها و نظم های جدیدی ایجاد کند و آنها را به کار بسته تا این روابط جدید جانشین روابط قبلی شوند. خانواده به عنوان یک سیستم می آموزد تا به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات که تنها موجب پا برجا نگاه داشتن آنها می شود برای یکایک مشکلات ، راههای جدیدی بیابد . طبیعی است که شناخت پیدا کردن تک تک اعضا خانواده از روندهای فکری ، احساسی و رفتاری خود و درک نقش و موقعیت خود به عنوان یک عضو از سیستم خانواده در تمام طول روان درمانی نقش اساسی بازی می کنند. مشکلات آموزشی و تربیتی که پدر و مادر و فرزندانشان با آن روبرو می شوند نیز در این شیوه کار بالینی به نحو بهتری نسبت به اشکال دیگر روان درمانی نتیجه می دهد.
منبع : عصرایران